چاپ شده در ویژنامه نارنجستان
در باره سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران
قله طلایی فیلم سازی
محمد تقی فهیم
فیلم قلاده های طلا ، بی تردید یک اثر تمام قد در گونه سیاسی با گرایش جاسوسی پلیسی است .
ابوالقاسم طالبی برخلاف برخی هم صنفان خود از اینکه ساخته اش با مارک سیاسی معرفی و داوری شود ابایی ندارد و حتی دیگر عوامل فیلم ، از جمله تهیه کننده ان از عناوین سیاسی و خاصه شعار «سیاسی ترین فیلم تاریخ سینما» برای پروپاگاندای ان در رسانه های عمومی استفاده می کنند .
مزیت تابلودار بودن فیلم در حوزه سیاست ؟
در اینکه ایا تابلو سیاسی بودن فیلم می تواند برای ان امتیازی به حساب اید ، جای تردید است ، بلکه انچه این تابلو را پررنگ و در نزد مخاطب رونق می بخشد نه عناوین که به تاکید باید گفت موضوع ، محتوا ، فرم و ساختار قلاده های طلا جلوه گر و تثبیت کننده جایگاه ان در سینمای ایران و ژانر سیاسی است .
برخی از منتقدین پا را فراتر گذاشته – که نگارنده از ان جمله است – و فیلم قلاده های طلا را نخستین اثر سیاسی به معنای ژانری ان معرفی کرده و با استدلال هایی بر ان پای فشرده اند و برخی نیز اگر چه از این نظر عدول کرده اند ، اما برسیاسی ترین ان توافق کرده و پذیرفته اند . این نشان می دهد طالبی توانسته در گونه سیاسی یک اتفاق سینمایی مهم را رقم بزند .
اینکه عده ای قلاده های طلا را نخستین و برخی سیاسی ترین فیلم می شناسند در هر صورت متکی به عواملی است که در فیلم گنجانده شده است و بی بروبرگرد این ها همه قوت هایی هستند که کسی نمی تواند از انها چشم بپوشدو- چه مخالف موضوع و موضع اثر باشند و چه موافق ان - در هر صورت از منظر سینمایی به یک منشا و دایره وحدت امیز می رسند . چرا ؟
سینمای پس از انقلاب تعداد بی شمار فیلم به خود دیده که بهرحال در ظاهر و باطن داعیه سیاسی داشته اند یا حداقل خالقلن انها از نگاهی سیاسی و با موضعی روشن به ساخت و پرداخت ان همت گماشته اند، حتی اگر در تبلیغات به دلایلی خود را به کوچه ای دیگر زده اند و کتمان چنین موضعی را داشته اند . از فیلم نقطه ضعف ساخته مرحوم اعلامی در سال های اولیه انقلاب بگیرید تا اثار متعدد دوره اصلاحات و همین چند سال اخیر با اثاری مانند زادبوم، خیابان های ارام ، گزارش یک جشن ، به رنگ ارغوان ، اخراجی ها و پایان نامه و اثار همین جشنواره گذشته همچون فیلم خصوصی فرحبخش و غیره که جملگی با تبلیغات پرحاشیه ای فیلم سیاسی بودن ارایه شده اند . درحالی که نسبت به هیچکدام از فیلم های نامبرده یا نام نبرده تاریخ سینمای پس از انقلاب با گرایش سیاسی چنین وحدتی میان منتقدین ، نظریه پردازان و کارشناسان سینما در زمینه سیاسی بودن اثر شکل نگرفته است ، اتفاقی که برای قلاده های طلا روی داده است .
نکته شگفت انگیز
نکته شگفت و تامل ساز قضیه در این است که هیچکدام از کارگردان های اثار سیاسی و شبه سیاسی ، به اندازه طالبی مخالف و زاویه دار نداشته اند . این یک واقعیت است که چه بخواهیم و بپذیریم وچه نخواهیم ، طالبی به دلیل مواضع روشن موافق خوانی اش نسبت به نظام و انقلاب و خصوصا موضع گیری های او در دوره اصلاحات ، بالاخره با موجی از نگاه های نه چندان موافق نسبت به خود در بدنه روشنفکری سینما روبرو بوده است ، حتی در بدنه منتقدین و حوزه نظریه پردازی هم طالبی با ادم های زاویه دار مواجه بود ، در صورتی که حالا شاهدیم در میان همین طیف – مگر انهایی که در خانه صداقت و جوانمردی را تخته کرده اند – مانند حاضرین در رسانه های بیگانه ، کسی پیدا نشده است که فیلم قلاده های طلا را نادیده بگیرد و علیه ان موضعی تمالم منفی و محکم اعلام کند .
وحدت نظر صاحب نظر ان سینما
تکرار دوباره این نظر ضرر ندارد که همه این وحدت شکل گرفته اصلا بدین معنا نیست که چون فیلم سیاسی است ، پس باید ان را جدی گرفت ، کما اینکه فیلم پایان نامه هم در همین زمینه اثری سیاسی تلقی می شد ، اما این وحدت پذیرش ، برای ان فیلم به وجود نیامد ، بلکه انچه رخ داده صرفا قایل به قوت های اثر در وجه ساختاری و موضع فراجناحی ان در وجه مضمونی است . این گرانیگاه در کمتر اثری از متعلقین به گرایشات سینماییی مدافع ارزش ها ی انقلاب تا کنون وجود داشته است و یا به عبارت دقیق تر اساسا، اثری در این حوزه فکری با این قوت های پذیرفتنی سینمایی وجود نداشته است .
حتی این مساله که کارگردان جسارت به خرج داده و به سراغ یک رویدادسال رفته و ایده ای داغ و پر حاشیه را دستمایه قرار داده است هم فرع قضیه است ، اگر چه این رویکرد ستودنی و قابل ستایش است ، چون هرکس با اطلاع از پیش مبنی براینکه با دم شیرإ در افتاده ومی داند که قرار است به بازسازی رخدادی بپردازد که در داخل و خارج هواداران متعصبی دارد و .... بازهم جلو رفتن اقدام کمی نیست ، با این حال انچه قلاده های طلا را در راس قرار می دهد این ریسک پذیری کارگردان نیست .
همه این حرف ها و مقدمه طولانی در فوق امد تا برسیم به این اصل در سینما که انچه بیش و پیش از همه باعث و بانی همسویی در پذیرش فیلم طالبی شده است همانا ارایه یک فیلم دربست ژانری ، محکم ، صریح و بی ریا در بیان موضع و عمومیت مضمونی نسبت به حال و اینده یک ملت و نظامی است که تلاش دارد تا در دنیای کنونی روی پای خودش بایستد و مستقل و با اقتدار به راهش ادامه دهد ، ولی خارجی ها با انواع دسیسه تا خرید ادمها و فریب مدعیان و... نمی گذارد.
اما این همه و قوت ها چگونه و با چه فرم و تمهیداتی قابل انتقال و دریافت توسط تماشاگر شده است ؟ هنر فیلمساز و ارجحیت قلاده های طلا در چه زمینه هایی است و چطور ؟
نگاه ملاطفت امیز به فیلم ، چرا ؟
رویکرد فرمی و ساختاری اثر را باید ارزشمند تلقی کرد ، عاملی که علیرغم مخالفت ها و عداوت های نسبت به موضوع و محتوای کار ، بازهم نگاه ها ی ملاطفت امیزی را به سوی فیلم جلب کرده است .
قلاده های طلا دارای پی رنگ اصلی است ، اگر چه به قاعده و به پی روی از اصول سینمایی ، پی رنگ های فرعی و جزیی هم دارد. یعنی فیلم طرح دارد و طراحی شده است . نقشه کار پیش از همه چیده و ترسیم شده است و وقتی به فیلمنامه کامل رسیده ، قصه پردازی اش با همه عوامل لازمه یک قصه سراییده شده است .ازانجا که کار پی رنگ اصلی و فرعی متناسب با هم داشته است در بخش قصه پردازی اهم و فی الاهم صورت گرفته وبرای ان تنه اصلی قدرتمنذی ساخته و شاخه های فرعی در عین مرتبط قوی ، برای ان نوشته وپرداخته شده اسیت .
اثاری که برای ان طراحی سنجیده ای صورت می گیرد ، سپس برای اجزای ان در همه زمینه ها ، تحقیق و پژوهش در خور توجهی شکل میگیرد ، از همان ابتدا به مصداق برجی که اگر در فونداسیون مستقیم ریخته شود تا ثریا صاف بالا می رود ، معلوم است که بقیه عناصر و مواد مورد نیاز این برج هم خوب انتخاب می شوند .
قصه خوب ، شروعی مناسب می خواهد
یک قصه خوب برای یک کار دینامیک حتما باید یک شروع مناسب و به قول معروف انفجاری داشته باشد، برای ان نقاط عطف تکان دهنده ای پیدا و گنجانده شود ، طراحی شخصیت ها با ویژگی های لازم چنین قصه ای انجام شودتا هرکدام به اندازه ضرورت در داستان تاثیر گذار باشند ، برای فینال و پایان بندی ان از پیش فکر شده باشد و ادم ها در صورت جا به جا شدن یا حذف باعث فروپاشی و یا حداقل نارسایی داستان شوند (اتفاقی که در اکثر فیلم ها نمی افتد و اگر حتی چند نفر نباشد فرقی نمی کند) و عوامل دیگری که در طراحی اولیه به درستی و سنجیده فراهم شده اند ، لذا در گام های بعدی تا اجرای کار شاهدیم که همه چیز به فراخور ، به قول معروف به هم مچ هستند تا انجا که هر جز بقیه را کامل کرده و هر عنصر در جای خود قابل دفاع است و اگر نمی بود حتما یک کسری لطمه زننده به اثر تحمیل می شد.
مثلا در بررسی ژانری از همان ابتدا با پدیده دخالت بیگانگن و توطئه برای ترور رییس جمهور دوره اصلاحات روبرییم ، یک افتتاحیه معقول و مهم برای ورود به فضایی ملتهب و رفتن به درون و لایه های پیچیده وزارت اطلاعات و اشنایی بیشتر با افراد و اشخاصی موثر در کشف توطئه و خنثی سازی دسیسه های چیده شده علیه کشور و ملت و... جالب قضیه دراین است که از همین نقطه ورود ، مضمونی دنبال می شود که در تداوم فیلم و پیشرفت داستان و داستانک ها می فهمیم که برای سازمان های جاسوسی و بیگانه ها ، هدف براندازی نظام است ، حالامی خواهد رییس دولت ، سید محمد خاتمی باشد یا دکتر احمدی نژاد فرقی نم کند انها به دنبال سرنگونی حکومت هستند ، و برای این منظور فرصت طلبی به خرج می دهند تا موعد ایجاد رخنه هایی توسط احتمالا عناصر داخلی فرا برسد تا انها به دروازه اش تبدیل کنند و لشکرکشی را اغاز کنند . لذا فیلم قلاده هالی طلا برمدار همین دخالت خارجی ها در امور ایران و سربازگیری از این طرفی ها برای اشوب و اغتشاش و نهایتا اجرای پروژه براندازی پیش می رود . بنابراین فیلم وارد جناح بندی و گرو سازی نمی شود ، بلکه در این جبهه درگیری دو سوی ماجرا را ، یک طرف حاکمیت و مردم ایرا ن با تمام اختلاف سلیقه ها و در سوی دیگر خارجی ها با همه منافع مشترکشان را می بیند ، رویکردی که به درستی از دامنه اختلافات داخلی عبور کرده و به سرچشمه ماجرا حمله می کند .
هماهنگ در موضوع ، محتوا ، فرم و ساختار
تثبیت ژانری قلاده های طلا از همین هماهنگی و یکنواختی مضمون و ساختار ناشی می شود . ان ورودیه و افتتاحیه با المان ها و عوامل ژانرسیاسی به تمام اجزای اثر تسری یافته و همه فراز و نشیب ها ، گره افکنی و بازگشایی انها را تا واپسین سکانس منتهی به فینال به صورت منسجم در برمی گیرد .
قلاده های طلا از انجا که یک اثر سیاسی با گرایش و مایه های جاسوسی است ، از طراحی اولیه تا خروجی ان ، مولفه ها و عوامل این دست اثار را رعایت کرده است .
فیلم های درگونه جاسوسی – فرقی نمی کند که این وجه غالب باشد یا اصل دوم محسوب شود – چه منبعث از واقعیت باشد یا حاصل ذهن سازنده اش ، چه برمبنای نفوذ یک طرفه باشد و چه از طراحی نفوذ در نفوذ پی روی کند ، باید با چیدمان سنجیده مهره ها همراه باشد تا قدرت بیابد و هرچه در جزییات غیر قابل پیش بینی باشد ، جذابیت و کشش مضاعفی در نزد مخاطب پیدا می کند ، اصول و قاعده ای که از سوی طالبی با به کارگیری از تجربه جهانی استفاده شده است . بی اغراق این رویکرد توسط فیلمساز با هوشمندی و دقت پایه ریزی و اجرا شده است . جرا که این بخش ها بیشترین وظیفه نگه داشتن تماشاگر را بر عهده دارد . به عبارتی این جنبه ها که از اصلی ترین وجوه دراماتیک اثر است ، از همان نقطه حرکت مهره انگلیسی ها برای ارتباط با نفوذی شان در وزارت اطلاعات کنجکاوی برانگیز شروع می شود و هرچه جلو می اید کلاف پیچیده تر و گره محکم تر می شود ، کما اینکه در کشمکش مثلث مامورین وزارت یعنی امین حیایی ، حمید رضا پگاه و محمد رضا شریفی نیا – علی رغم اینکه مخاطب از وجود یک جاسوس نفوذی با خبر است – حدس و گمان ها مرتب جا به جا شده و تا واپسین سکانس پایانی تماشاگر به تنها کسی که شک نمی برد که نفوذی باشد ، عامل و مامور اصلی انگلیسی ها است .
اغتشاش در ذن و ذهن تماشاگر
گمراه کردن مخاطب و اغتشاش ذن و ذهن او در چنین اثاری نه تنها منفی تلقی نمی شود بلکه از جمله امتیاز و مزیت ها و جنبه های قوی و اصیل بودن فیلم در ژانر مورد نظر است . اطلاع دهی قطره چکانی و رمزگشایی مرحله به مرحله تا مقطع ضرورت گشوده شدن رمز نیز جزو ملزومات اثار پلیسی – جاسوسی است .
رعایت این قواعد از سوی طالبی ، اصل و ویژگی ای را برای فیلم رقم زده است تا بتوان ان را در سقف سینمای قدرتمند جاسوسی جهان جستجو کرد .
روایت موازی ، جذابیت مضاعف فیلم
جذابیت مضاعف قلاده های طلا که به ان وجاهت تکنیکی دیگری بخشیده است ، روایت موازی اتفاقات و کنش شخصیت ها است . این نوع روایت که در سینمای کلایسیک جاسوسی مسبوق به سابقه است و همچنان جواب می دهد ، از سوی طالبی به عنوان وجه غالب روایت انتحاب شده است ، این سبک و سیاق که با تدوین علمی متکی به همین نوع روایت چیده شده است ، بیش از پیش اثر را ضرباهنگی بالا بخشیذه و ریتم بیرونی کار را با ریتم درونی تند اتفاقات (التهاب) هماهنگ به اجرا در اورده است .
روایت موازی کار وقتی باعث کشش موثرتری می شود که محتوای ان متاثر از واقعیت های مستند جامعه در دو سال گذشته است . طبعا صرف مستندگونه بودن ، مزیت اثری نمایشی تلقی نمی شود ، درصورتی این گرایش امتیاز است که در قالبی دراماتیک ساخته و پرداخته شده باشد ، اتفاقی که در قلاده های طلا رخ داده است و طالبی برای تحقق این اصل اساسی مجموعه ای از عوامل مناسب را گرد اورده و به کارگرفته است . همچنانکه در بالا اشاره شد ، پی رنگ و طراحی خوب تا قصه سازی و داستان گویی به کمک فاکتورهایی مانند بازیگران شاخص و کارکشته ، جلوه های ویژه علمی و دقیق ، موسیقی موثر و به اندازه ، فیلمبرداری و صداگذاری تاثیرگزار ، انهم در یک کار با پروداکشن عظیم و پروژه ای خیابانی که سختی ان مشهود و مبرهن است ، در کنار اجرای تعقیب و گریزهای با رعایت خط فرضی های سینمایی و کنترل سیاهی لشکرها و انتخاب لوکیشن های مستند و باور پذبر و... خلاصه اینکه دقت ، تمرکز و سنجیدگی تمام امر فنی – تکنیکی که می تواند هر جزئ ان اثری را بالا بکشد یا در سطح نگاه دارد.
باورپذیری با رنگارنگی ادم ها
نکته بارز این همه ، رعایت اصولی از سینمای جهان است که باعث غالب شدن ان سینما شده است و همواره در نزد همه طرفداران مثلا سینمای هالیود به کرات بازگویی ودلیل طرفداری انها از این نوع سینما است . این عوامل کدام هستند ؟ پرداخت شخصیت های خاکستری – اگر چه فیلمساز در این زمینه می توانست با تامل و کارشناسی بیشتری ورود کند – راس این عوامل را تشکیل می دهد . وجود ادم های با ابعاد شخصیتی متنوع کار را ارتقا بخشیده است که در همین راستا تبعیت از سینمای باورپذیر همه چیز را به سامان رسانده است ، مانند وجود ادم های خوب و بد در کنار هم ، چیزی که خیلی ها در سینمای ایران همواره غبطه ان را خورده اند که مثلا چرا ما نباید فیلم هایی انتقادی با وجود ادم های منفی و ... داشته باشیم ، حال انکه قلاده های طلا این اساس را به کار گرفته است ، لذا شاهدیم که اگر مامور خادم ، وطن پرست و از جان گذشته داریم ، وجود او درحالی بارز می شود که همتایی خاین و ایران فروش و مزدور هم داریم ، به ویژه که چنین رودررویی در مهم ترین و حسلس ترین نهاد یک حکومت شکل می گیرد . بنابراین وجود این رنگارنگی باعث باورپذیری کلیت فیلم شده است . به عبارتی دیگر عنصر باورپذیری شاکله سینمای غالب جهان را تشکیل می دهد . برای همین است که امروز قلاده های طلا از سوی همه طیف های صاحب نظر سینما یی پذیرفته می شود ، اگر جنبهای باورپذیری فغیلم ضعیف بود این اتفاق رخ نمی داد .
هوشمندی در رعایت اصل اقناع مخاطب
درکنار به کار گیری عواملی که همه فیلم را باورپذیر کرده است ، اصل اقناع مخاطب نیز ویژگی دیگر اثر است . فیلمسازان بسیاری داریم که حرف و حدیث های برحق زیادی را در اثرشان جاری می کنند اما از روش اقناع مخاطب پی روی نمی کنند ، کاری که معمولا در فیلم های انگلیسی ها و بی بی سی اعمال می شود ، طالبی از همان سکانس های اولیه اثرش روش اقناع تماشاگر را دنبال میکند ، برای همین شاهدیم که در داستانک فیلم که مربوط به اختلاف نظر و سلیقه در یک خانواده پس از انتخابات است ، دوخواهر و برادر به شدت وحدت مقابل هم هستند اما به تدریج با مشاهدات و مناظرات خود به مرحله ای می رسند که منافع ملی را ترجیح داده و در نهایت در صف ارایی مقابل سفارت انگلیس یک صدا سیاست های استعمار پیر را محکوم می کنند و نشان می دهند که در برابر هر احتمال مداخله خارجی به رغم اختلاف سلیقه هایشان ایستادگی خواهند کرد.
برجستگی فیلم در زمینه اقناع مخاطب تا انجا پیش می رود که اگر طالبی حمله به پایگاه بسیج را نشان می دهد ، از سوی دیگر، از کشته شدن افرادی به دست بسیجیان نیز عبور نمی کند و روی ان مکث می کند ، اما این همه انگاه که در دل سازماندهی اتفاقات از سوی بیگانگان طراحی و اجرا می شود ، طبعا مخاطب به این اقناع دست می یابد که اب از سر چشمه گل است و وقتی اتشی در بگیرد ، احتمال سوخته شدن ترهایی در کنار خشک ها نیز می رود ، پس باید نسبت به عملکرد ها حساس بود و در دام فریب ان سویی ها گرفتار نشد .
دور زدن سینمای شبه روشنفکرانه
خلاصه اینکه فیلم از انجا در ژانر سیاسی تحکیم و مورد اقبال قرار می گیرد که فیلمساز رویکرد به دیگر اثار منتسب به گونه سیاسی پر رمز و راز روشنفکرانه را دور می زند و به سیاق انها وارد تصویرسازی سمبلیک و نمادین نمی شود ، لذا فیلم در نزد مخاطب خاص و عام توامان جایگاه می یابد . تماشاگر انبوه سینما که برای قصه دراماتیک دیدن به سالن می رود فارغ از فشارهای ذهنی برای درک و دریافت معانی محتوا و مضمون اثر به سهولت خود را به فضای فیلم می سپارد و از تعلیق و هیجان ان لذت می برد . حتی پازل طرح شده بدون کمترین فشار معناشناسی ، در قالبی معمایی پیش می رود و بعضا مخاطب خود را هوشمند در حدس و گمان می یابد ، اگر چه در پایان از اشتباه خود و برتری فیلمساز یکه می خورد ، ولی در دایره این ذهن گرایی خود برای دریافت عامل نفوذی ضمن دست مریزاد به کارگردان ، مسرور از دیدن یک اثر معمایی و پازل گونه ، در حالی که حتی ساعاتی در بیرون سالن با خود درگیری ذهنی دارد ، اما لذت ناشی از رضایت هم به او دست می دهد .
بی نقص ترین فیلم سیاسی در مضمون
اگر بتوان دربرخی عناصر و اجزای ساختاری قلاده های طلا ، فاصله طالبی را تا ایده ال رصد کرد ، اما در بخش محتوایی و مضمونی اثر ، شاید بی نقص ترین کار سیاسی – ارزشی سینمای پس از انقلاب به ظهور رسیده است . اثری که در این گرایش ، نگاهی اسلامی – ملی و از موضع دست بالای حکومت به اتفاقات نظاره و ان ها را مورد تحلیل قرار می دهد . اینکه فیلمسازی به مهم ترین واقعه سال های اخیر ورود کرده اما به ورطه گروه گرایی و جناح بازی نیفتاده ، یک رویکرد قابل تامل است . نگاه و موضع پدرانه رهبری نسبت به همه فعالان سیاسی درون حکومت ، در قلاده های طلا به وضوح قابل دریافت است . انچه در فیلم هدف مرکزی و غایی تعیین و سپس ماجرا ها براین محور دراماتیزه شده همانا واقعیت هایی است که طی ادوار مختلف ، مردم ایران از ان لطمه دیده است ، یعنی نفوذ ، سلطه و دخالت کشورهای خارجی برای دست یازی به منابع این سرزمین ویا توطئه انهایی که منافع خود را از دست داده اند . عدم جانبداری فیلم از رنگ ها، در ترسیم این واقعیت درست به هدف می رسد و طی پروسه قصه پردازی و ماجراسازی و کشمکش های نمایشی انچه حاصل می شود همین معنا است ، ضمن اینکه تصویر سازی از کشته پشته ساختن ها تا لشکرکشی خیابانی ، ترور و دیگر دسیسه ها در فیلم ، نهایتا توجه مخاطب - موافق و مخالف موضوع - به یک مبدا و منشا ختم می شود ، بیگانگان .
درباره تهیه کننده قلاده های طلا
کسی نمی تواند نقش یک تهیه کننده صاحب صلاحیت را برای یک فیلم موفق انکار کند ، از همین رو در فستیوالهای معتبر جهانی جایزه بهترین اثر به تهیه کننده اهدا می شود . در همین راستا کارشناسان یکی از ضعف های سینمای ما را در ابعاد حرفه ای، فقدان تهیه کنندگان کاربلد ، زیرک، مدیر و مدبر می دانند ، تهیه کنندگانی که ضمن داشتن صلاحیت لازم ، باید دارای تحلیل از شرایط روز جامعه و مردم شناس باشند ، در عین اینکه داشتن شم اقتصادی علمی از ویژگی حداقل های یک تهیه کننده سینما است . قلاده های طلا در زمینه پشتیبانی از سوی تهیه کننده برای پیش تولید و برنامریزی برای پروپاگاندای پس از تولید سود غیرقابل انکاری برده است . اشاره به دلایل موفقیت فیلم قلاده های طلا ، بدون یاداوری از حضور محمد خزاعی در مقام تهیه کننده جفا به سینمای ایران است .
درباره ابوالقاسم طالبی
ابوالقاسم طالبی با کارنامه ای پرتعداد از فیلم سینمایی ، سریال و سابقه ای طولانی در عرصه ژورنالیسم ، بی تردید بهترین گزینه برای ساخت فیلمی در باره وقایع انتخابات و پس از ان بوده است .
طالبی در سریال پرستوها به لانه برمی گردند – به رغم همه خام دستی هایی که به عنوان کارهای اول یک فیلمساز در ان مشهود بود – نشان می دهد که قدرت هدایت و کنترل یک پروژه پرجمعیت را دارد و اگر چه در سینما با کار اولش نمره قبولی می گیرد ، ولی جریان ساز نمی شود، با این حال علاوه براثبات درک سینمایی و سیاسی اش ، جسارت لازم را بروز می دهد تا به سیاقی گام به گام جلو امده تا می رسید به امروز در قلاده های طلا ، سطحی از سینما که طالبی در ان به عینه نشان می دهد که بیش از مدعیان اکادمیک و روشنفکری با فنون و تکنیک سینما اشنایی دارد . از ایده پردازی تا سناریونویسی و اجرای سینمایی با لحاظ همه انچه در یک اثر مهم است ، از جمله دکوپاژ های بی نقص و منبعث از علم سینما ، جملگی تجربه و پختگی قابل تاملی را به رخ می کشد . طالبی خصوصا در سریال به کجا چنین شتابان ، توان ارایه یک کار سیاسی دراماتیک با مایه ها و گرایش تشکیلاتی – جاسوسی را به نمایش می گذارد و به یقین همین سریال عاملی برای تثبیت طالبی در نشستن روی صندلی کارگردانی قلاده های طلا بوده است .
بی تردید تجربه سال های کار مطبوعاتی و روزنامه نگاری طالبی پشتوانه محکم و لازمی برای سینمایی است که طالبی امروز در ان به درخشش رسیده است . ذات کار رسانه ای ، تحقیق ، پزوهش و مستند نوشتن و گفتن است . یک روزنامه نگار همواره در معرض اعتراض و شکایت و مدعیان زیادی قرار دارد ، لذا سعی وافری به خرج می دهند تا انچه به خواننده اش ارایه می دهد ، با استدلال ، واجد سندیت و قابل دفاع در هر دادگاهی باشد . راز توفیق طالبی در قلاده های طلا برای اینکه تصاویرش وثوق لازم را داشته باشد از اموخته های سال ها کار ژورنالیستی – انهم در نزدیک یک دهه دوره پر التهاب اصلاحات و برکرسی بودن روزیونیست های انقلاب و دگراندیشان – سرچشمه می گیرد ، اصلی که امروز در قلاده های طلا خود نمایی می کند و با تمام زوایا و حاشیه های واقعی و ساخته دشمن ، طالبی با قدرت می تواند از ان دفالع کند و در نزد دوست و مخالفش ، مخاطب معمولی و منتقدین سربلند کند .