تشدید دشمنی‌ها نقطه طلایی "هفت"

منتقد سینمای ایران نقطه طلایی برنامه "هفت" را تشدید دشمنی‌ها در سینما خواند و تاکید کرد: اگرچه نگاه مدیریت سیما بر این اساس بوده که از "هفت" استفاده ابزاری ‌کند، اما این جریان فکری ناسالم "هفت" بود که از مدیریت سیما استفاده ابزاری کرد.

محمدتقی فهیم منتقد سینما و تلویزیون درباره نقاط ضعف و قوت برنامه تلویزیونی "هفت" به خبرنگار مهر گفت: در ابتدا به صراحت بگویم که با تعطیلی "هفت" مخالفم. چرا که ما مدت‌ها بود منتظر یک برنامه سینمایی جامع در تلویزیون بوده و پیش از تشکیل "هفت" نیز مدافع پرداخت بیشتر تلویزیون به سینمای ایران بودیم. چرا که این رسانه موظف است به یاری سینما بیاید، زیر بغلش را بگیرد و نگذارد زمین بخورد.

 وی افزود: البته انتظار داشتیم چنین برنامه‌ای در خدمت رشد و تعالی سینما باشد و حشو و زوائد آن را بزداید. اما "هفت" نشان داد برنامه ضد سینمایی است. چرا که سینمای پس از انقلاب علی‌رغم کم و کاستی‌هایی که به آن داریم، دستاورد انقلاب به حساب می‌آید. اما "هفت" بدون داشتن نمونه‌ای از سینمای خوب همواره به دنبال تخریب سینمای موجود بود و آن را به سمت نابودی کشانده است.

این منتقد با تصریح این مطلب که "هفت" درصدد بازگشت سینمای ایران به گذشته خود و دوران فیلمفارسی به همراه معرفی سینمای آمریکا به عنوان سینمای آرمانی بوده‌است، اظهار کرد: قطعا امریکا، سینمای قدرتمندی دارد اما موضوع این است که ما در ایران چه می‌خواهیم؟ برنامه "هفت" نقطه ایده‌آل نداشت و چون تحلیلی نبود که بر مبنای آن رو به جلو حرکت کند، به سمت زردنگاری رفت.

 فهیم با اشاره به تاثیرگذاری این برنامه سینمایی همچون نشریات زرد،‌ بد کردن اتحادیه تهیه‌کنندگان با مدیریت سینما، شکل دهنده اختلاف بین سینما با تلویزیون و ایجاد برخی دیگر از اغتشاش‌ها، یادآور شد: این اتفاقات در حالی رخ داد که حداقل آموزش‌هایی در این برنامه به مخاطبان ارائه نشد و حتی بدنه سینما با نقد و نظراتی که در دو سال گذشته در برنامه طرح شد نیز مشکل داشتند.

 وی افزود: متاسفانه در این مسیر هم رسانه‌های جبهه انقلاب اسلامی و متدینین و هم روشنفکران ناراضی بودند و تلویزیون باید برای این موضوع چاره اندیشی کند. گرچه اگر "هفت" موفق می‌شد لااقل بدنه سینما را به خود جذب کند، خوب بود!

 این منتقد تصریح کرد: اما ماهیت برنامه "هفت" تنها به این شکل درآمده بود که عده‌ای به تماشای این برنامه می‌نشستند تا بدانند چه اتفاقی در سینما می‌افتد و چه کسی با دیگری مشکل دارد! فی‌الواقع تشدید دشمنی در سینمای ایران نقطه طلایی برنامه "هفت" بود که نباید این اتفاق می‌افتاد.

 فهیم با اشاره به صدور بیانیه از سوی 21 رسانه اظهار کرد: این بیانیه کمک کرد تا دوستان بفهمند به چه وادی ورود پیدا کردند و به چه راهی برخلاف اهداف سینما می‌روند. جالب اینکه نگاه مدیریت سیما بر این اساس بوده که از "هفت" استفاده ابزاری ‌کند! در حالی که این فکر کاملا اشتباه بود و این جریان فکری ناسالم بود که در "هفت" از مدیریت سیما استفاده ابزاری کرد.

 وی ادامه داد: از طرفی مدیریت سینما نیز نتوانست تفاهم لازم میان سینماگران را به وجود بیاورد و "هفت" در این قضیه دخالت داشت. در حالی که می‌توانست باعث تفاهم بین صنوف شود و اتفاق نظر مدیران و سینماگران را به دنبال داشته باشد. اما نه تنها تاثیرگذار واقع نشد بلکه تاثیر منفی گذاشت.

این منتقد با بیان اینکه "هفت" باید به شکلی همه جانبه نگر ادامه پیدا کند، در تشریح تغییراتی که بهتر است در این برنامه اعمال شود، گفت: امیدوارم سری جدید این برنامه از دشمنی با رسانه‌ها اجتناب کند. چرا که "هفت" به شدت به خطوط فکری مخالف خود موضع داشت. فریدون جیرانی در مراسم تقدیر از داوران جشنواره فیلم فجر که با حضور مسئولان برگزار می‌شد، در حضور سینماگران خطاب به من گفت که به روزنامه کیهان سفارش کنم مطالبی ننویسند وگرنه تاریخ درباره آن قضاوت بدی خواهد کرد!

 وی افزود: از آنجایی که این موضوع قبلا یک بار در جمع اظهار شده بود حالا آن را بازگو می‌کنم و قصدم این است که بگویم کسی که درباره رسانه مخالف خود تا این حد جانبدارانه برخورد می‌کند، نمی‌تواند به عنوان مجری در یک برنامه تلویزیونی ورود پیدا کند. چرا که موارد یک طرفه‌ای در این برنامه بروز پیدا کرده و به ظهور می‌رسد که درست نیستند.

 فهیم با اشاره به اینکه ما در جامعه با تکثر دیدگاه روبرو هستیم، گفت: برنامه باید به تحلیل و نقد بپردازد و متولیان آن با سعه صدر و وسعت نظر جلو بروند و بدون اعمال مواضع شخصی خودشان سینما را به چالش بکشند. بنابراین پیشنهاد می‌کنم تلویزیون همواره مدافع "هفت" باشد اما به همین نسبت باید در کادر تاثیرگذار این برنامه تغییرات اساسی صورت بگیرد و به سمت برنامه رادیکال چالشی در سینمای ایران و دربرگیرنده تمام بخش‌های سینما حرکت کند.

مجيد مجيدي سينماي نوين ديني را در ايران به وجود آورد

چاپ شده در مجله خانواده بشری

احمد محمد اسماعيلي

 «گفت وگو با محمد تقي فهيم منتقد سينمايي و سردبير ماهنامه پيل بان»

 مقدمه : محمد تقي فهيم نام آشنايي در حوزه ، نقد و تحليل فيلم ها در سينماي ايران است . در بيش از چهار دهه فعاليت فهيم، مطالب تحليلي و نقادانه اش سرفصل هاي جديدي را در اين حوزه به خصوص درباره ژانرهاي ديني و معناگرا به وجود آورده است . در اين گفت وگو سعي شده است که به تحليل و شناختي کامل و جامع از تاريخ شکل گيري سينماي ديني و معناگرا برسيم .

آيا سينماي ديني و معناگراي ايران سابقه اش به سينماي قبل از انقلاب برمي گردد؟

 چون سينماي ديني موضوعش نسبت مستقيمي با انبوه مردم جامعه دارد همواره در بطن برخي از توليدات سينماي ايران وحتي سينماي جهان مورد استفاده قرار گرفته است. اگر به فيلم هاي اوليه تاريخ سينما دقت کنيد به حضور مباحث ديني در بطن داستان فيلمها برمي خوريد.

چند نمونه از فيلمهاي ابتدايي تاريخ سينما که رويکرد ديني دارند را مطرح مي کنيد ؟

 فيلم هاي رابرت فلاهرتي ، ديويد وارک گريفيث ، کارل دراير همگي بن مايه ديني دارند. اين موضوعات درلايه داستاني و حتي تاريخي آثار اين فيلمسازان قابل بازخواني است. اين نگره هاي ديني به تدريج در دهه هاي بعدي در توليدات فيلمهايي با پروداکشن گسترده(توليدات عظيم و پرخرج) هم مورد استفاده قرار مي گيرد. بيشتر اين فيلمها رويکردشان در جلب مخاطب و سود گيشه فروش بوده است . بنابراين نوع تاريخي سينماي ديني در ادوار مختلف تاريخ سينما به خصوص در هاليوود مورد توجه قرار گرفته است. اين جريان البته فراز و فرودهايي هم داشته که باعث نزول مقطعي هم در توليدات اين ژانر(گونه) شده است.

 اين دوران افول مربوط به چه دوراني است ؟

  مشخصا اوخر دهه شصت و آغاز عصر هيپي گري افول اين ژانر بود. اغلب اين جنبش ها رويکرد سکولار داشت و سينما هم متاثر از از اين جنبش ها نسبت به دين بي تفاوتي نشان مي داد. بعد از فروپاشي شوروي در آغاز دهه نود و با نضج گيري قدرت انقلاب اسلامي ايران که در سطح دنيا فرا گير شده بود حتي در هاليوود هم ساخت فيلم هاي ديني البته از نوع روشنفکريش رونق مي گيرد. نکته مهم در اين بحث آن است که هميشه رويکرد ديني در سينما وجود داشته، اما اينکه چقدر اين نگاه ديني مبنايي و اصولي بوده، نيازمند بازنگري جدي است. سينما در اصل يک پديده غربي است که از آنجا به ايران وارد شده و همواره يک انديشه سکولار و غير ديني در بطن آن ديده مي شده، اما با توجه به رويکرد دين مدارانه مردم ايران هر از گاهي سينماگران ايراني در آن دوران به سمت اين نوع موضوعات مي رفتند.

فيلم هاي نمونه اي در اين مورد مثال مي زنيد ؟

 شب نشيني در جهنم و خانه خداي جلال مقدم که در زمان نمايشش خيلي در بين مردم اثر گذار بود و خيلي از مخالفين سينما در آن سالها را به سينما جذب کرد و اين آدمها متوجه شدند که از سينما مي شود در خدمت ارائه مضامين ديني هم بهره برداري کرد. با پيروزي انقلاب اسلامي، سينماي ديني جهتش تغيير پيدا مي کند.

 آيا در ميان موج نوي سينماي ايران که در آغاز دهه پنجاه به وجود آمد فيلم هاي ديني هم ساخته شد ؟

 به موج نوي سينماي ايران اعتقادي ندارم و معتقدم در حوزه سينماي پاک، يک تعداد فيلم ساخته شدند که نسبت به فيلم فارسي برتري داشتند. «موج» متعلق به فيلم فارسي بود که انبوه توليدات سينماي ايران را در سيطره خودش داشت. موج نو در ميزان تاثير گذاري اش تعريف مي شود. مثل سينماي موج نوي فرانسه، سينماي نئوراليسم ايتاليا و غيره. در آن دوران سينماگراني که فيلم پاک مي ساختند رويکرد ديني نداشتند و فيلم ها انديشه سکولار داشتند. آرامش در حضور ديگران ساخته ناصر تقوايي ، پستچي ساخته داريوش مهرجويي و رضا موتوري کيميايي فيلم هاي مثال زدني در اين بحث هستند که اگر احيانا نشانه هاي ديني در آنها مي بينيم يک نوع نگره توام با عقب ماندگي و عوام بودن بحث دين در آنها مطرح مي شود که مانع رشد جامعه است و حتي اين فيلم ها نمادهاي ديني را هم مورد استهزا قرار مي دادند. در فيلم فارسي ها هم نماد ديني منحصر به نشان دادن امامزاده اي بود که عزم شخصيت اصلي براي رسيدن به هدفش را جزم مي کرد. در بعد از انقلاب اسلامي قضيه متفاوت مي شود و دين به مفهوم مترقيانه انش مورد استفاده فيلمسازان قرار مي گيرد. اما در اين دوران باز هم در برخي از موارد در استفاده از دين در فيلمها دچار مشکل هستيم . زيرا در آن سالها فيلمسازاني که متعلق به بدنه انقلاب و بچه مسلمان باشند، تعدادشان کم بود. لذا فيلمسازاني که تابع اين شرايط به شيوه فيلمسازي مي پرداختند علي رغم داشتن محتواي خوب، کيفيت آثارشان در حد استانداري نبود و هنوز عوامل فيلم فارسي در سينما فعاليت داشتند.

اغلب اين فيلمسازان هم شناخت درستي از مقوله دين ندارند ؟

درست است و چون براي ساخت اين فيلمها دولت امکانات مي داد مي رفتند و فيلم مي ساختند.

نمونه هاي فيلمهاي ديني که در آن سالها ساخته شده را اشاره مي کنيد ؟

فيلمهاي مخملباف نمونه اي از اين توليدات در دهه شصت بودند. الگوي اغلب فيلمسازان در اين بحث فيلمهاي معناگرايانه اروپاي شرقي بود و با الگوي بومي-ديني مواجه نبوديم . فيلم هاي کيشلوفسکي و تارکوفسکي نمونه هاي مورد توجه فيلمسازان ايراني بودند. ديني که در بعد از انقلاب در جامعه مطرح شد صرفا خواندن نماز در مسجد نبود بلکه حضور انسانها را در تمام حوزه هاي اجتماعي مورد توجه قرار مي داد.

آيا تا قبل از ظهور فيلمسازاني از جنس مجيد مجيدي و رضا مير کريمي، نمونه شاخصي در حوزه سينماي ديني و معناگرايانه در سينماي ايران توليد شد ؟

 به کمتر نمونه قابل اشاره اي برمي خوريم اما در حقيقت سينماي ديني ايران در فرم جذاب و استانداردش با فيلم بچه هاي آسمان مجيدي آغاز شد.

آيا با ساخت باران، مجيدي به يک سبکي  در عرصه سينماي ديني مي رسد ؟

با اورژينال بودن باران کمي مشکل دارم اما به لحاظ معنايي با فيلم زيبايي روبه رو هستيم که مداوم ما را به ماورالطبيعه ارجاع مي دهد. مجيدي با ساخت آواز گنجشکها بازگشتي به سينماي اجتماعي پيدا مي کند و بنظر مي رسد مجيدي قصد دارد با ساخت فيلم جديدش به حوزه فيلمهاي تاريخي- ديني ورود پيدا کند.

سينماي معناگرا چه زماني در سينماي ما شکل جدي به خودش گرفت ؟

 با آغاز دهه هشتاد که پيشتر ها در سينماي امريکا شروع شده بود و به نوعي در اين ژانر هم دنباله روي کرديم و دهها نهاد معناگرايانه در مراکز دولتي در سينماي ايران آغاز به فعاليت کرد.

 فيلم هاي رضا مير کريمي چقدر اين حوزه اثر گذار بودند ؟

 سينماي ديني که در گرايش مفاهيم عرفاني مصداق دارد با فيلمهاي رضا ميرکريمي و مجتبي راعي قابل بازخواني است. آنها چون با مسائل ديني آشنايي دارند فيلمهايي خوبي ساخته اند اما متاسفانه در اين چند ساله اخير مقداري با جريانات سياسي آميخته شدند و از هدف اوليه شان دور ماندند و سينمايشان خلوص هميشگي اش را از دست داد.

 آيا يه حبه قند در اين تعريف مي گنجد ؟

بله ، اين فيلم، فيلم خوبي است و فيلم محبوبم است اما از ناب بودن نگره ديني فيلمهاي قبلي مير کريمي دور است  و بيشتر به مقوله سنت و مدرنيته مي پردازد .

تلاش همايون اسعديان با ساخت طلا و مس براي ورود به اين عرصه را چگونه ارزيابي مي کنيد ؟

 فکر مي کنم دليل اصلي ساخت فيلم ديني توسط اسعديان تهيه کنندگاني بودند که براي ساخت اين  نوع فيلم اقدام کردند و بيشتر از آني که ميل و نيت فيلمساز در جهت ورود به اين ژانر نقش داشته باشد فراهم شدن شرايط فيلمسازي براي او نکته مهمي بوده است. اسعديان به عنوان يک حرفه اي فيلم خوب و استانداردي ساخته است.

فهیم : مستند میراث آلبرتا ارزشمند و هشداردهنده است

جلسه نقد و بررسی فیلم مستند «میراث آلبرتا» با حضور حسین شمقدری (کارگردان)، حسین سلطان محمدی (منتقد) و محمد تقی فهیم (مجری- کارشناس) در سالن «سینماحقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی عصر روز شنبه ۲۳ ارديبهشت ماه  برگزار شد.

حسین شمقدری در ابتدای این نشست خبری گفت: تلاش ما بر این بوده تا آنچه در طول ۵ سال تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف مشاهده کردیم را به تصویر بکشیم.

وی افزود: ما با موضوع فیلم «میراث آلبرتا» مدت مدیدی زندگی کردیم و شاهد این بودیم که نخبه‌هایی که منزلت بالایی دارند، به دلیل مسائل فرهنگی راهی جز رفتن ندارند و غالبا راه برگشت هم برای آنان بسته است!

کارگردان میراث آلبرتا تاکید کرد: من جنس این مسئله را خوب می فهمیدم و معتقدم زمان پرداختن به این موضوع فرا رسیده بود.

شمقدری در ادامه، درباره رونمایی از این فیلم در دانشگاه صنعتی شریف گفت: این فیلم با استقبال خوبی از سوی دانشجویان همراه شد، اما هیچکدام از مسوولان و رسانه‌ها این استقبال بی سابقه را پوشش ندادند!

وی این استقبال را ناشی از اهمیت موضوع فرار مغزها قلمداد کرد و اطلاع رسانی در این زمینه را امری مهم دانست.

این کارگردان سینما با اشاره به تحقیقات انجام شده برای تولید این فیلم توضیح داد: ۵ ماه برای ساخت این اثر تحقیق کردیم و طی۳ ماه، فیلمنامه این مستند بلند به رشته تحریر در آمد؛ البته در حین کار و به دلیل عدم صدور ویزای گروه برای تولید فیلم در کشور کانادا، ۴۰ درصد فیلمنامه تغییر کرد.

شمقدری گفت: در گام نخست در ساخت فیلم میراث آلبرتا مسئله را از نگاه خودمان تشریح کرده و علل این پدیده را یافتیم؛ در گام دوم نیز تبعات فرار مغزها به تصویر کشیده شد و در نهایت به دانشجویان راهکار ارائه دادیم.

وی با بیان اینکه قطعا نگاه ما در گام دوم و سوم همراه با قضاوت بوده یادآور شد: خودکشی در این اثر یک اتفاق نمادین از اوج ناامیدی است و این امر، نبود آینده در میان دانشجویان را نشان می دهد.

 

شمقدری توضیح داد: معتقدم مسوولان نباید در دانشگاه‌ها غیبت داشته و از حال دانشجویان بی خبر باشند که این امر موجب می شود دانشجویان در قبال این نظام احساس مسوولیت نکند.

فهیم : مستند میراث آلبرتا ارزشمند و هشداردهنده است

محمد تقی فهیم نیز در این نشست خبری گفت: با افزایش قیمت نفت در دهه چهل و حرکت به سمت برخی گرایشات توسعه آمیز و جذب دانشجویان بیشتر و فارغ التحصیلان افزون‌تر به محیط های آکادمیک و عدم سرویس دهی مناسب رژیم وقت ما هم مانند بسیاری از کشورها به آفت فرار مغزها بخصوص از سوی عناصر و فعالان دانشگاهی دچار شده‌ایم.

وی افزود: البته این آفت حدود یکصد کشور دنیا را که از آنها به عنوان کشورهای جهان سوم یاد می شود در برگرفته و کشورهای امپریالیسم با استفاده از سرمایه‌های ارزان این کشورها، در راستای سلطه خود می‌کوشند.

این منتقد سینما تاکید کرد: مسوولان می‌توانند با تمهیداتی ویژه، مانع از آسیب کشور از این ناحیه شوند تا ما سهم کمتری از این خسارت‌های میلیاردی را بپردازیم.

به گفته فهیم، فیلم «میراث آلبرتا» اثری ارزشمند است که به درستی به موضوع فرار مغزها اشاره می‌کند.

وی تاکید کرد: در بخش فرار مغزها آسیب اصلی از کمبود اطلاع رسانی به مردم است؛ وقتی چنین اثری با زبانی گزنده ساخته شده، باید از سوی متولیان امر بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

حسین سلطان محمدی نیز در این نشست خبری گفت: این فیلم موضوع را در میان دانشجویان پیگیری می‌کند اما تلویحاً شرایط جامعه را نیز به تصویر کشیده است.

این منتقد و نویسنده سینما در ادامه اذعان نمود: چندگانگی رفتارهای فرهنگی و اجتماعی در جامعه ما برای دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که با فرمول‌های تعریف شده مواجه هستند قابل هضم نیست و در این شرایط تصور می‌کنند کعبه آمالشان دیگر کشورها است.

سلطان محمدی تاکید کرد: میراث آلبرتا بسیاری از مسائل اجتماعی ما را بازگو کرده و اثرات این مسائل را در قشر دانشجو به تصویر می کشد.

وی گفت: این فیلم نقطه شروعی برای بررسی چنین موضوعاتی است، اما این اثر به تنهایی نمی تواند همه ی جنبه‌های این مسئله را بازگو کند.

این منتقد سینما در پایان تاکید کرد: ما برنامه ریزی خوبی برای همراهی علوم انسانی و علوم ریاضی نداشتیم و این ناهمگونی‌ها، چنین خروجی‌هایی را سبب می شود.

تمجید فهیم از مستند شیخ شوخ کاشی

در نشست نقد و بررسی فیلم مستند «شیخ شوخ کاشی» که عصر چهارشنبه (۱۳ اردیبهشت ماه) و با حضور محمد تقی فهیم (مجری-کارشناس)، طهماسب صلح جو (منتقد) و صادق داوری فر (کارگردان)، در سالن «سینما حقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، فهیم در ابتدای مراسم گفت: من فکر می کنم این فیلم دارای سوژه خوبی است که دست هر کسی بود، فیلم خوبی از آب درمی آمد و فیلمساز می توانست تماشاچی خود را بر روی صندلی بنشاند. این فیلم اساسا از سوژه قوت می گیرد، چرا که حجت الاسلام قرائتی حتی در دورانی که امکانات تصویربرداری به شکل امروز فراهم نبود، قریب ۳۰ سال توانست مخاطب های زیادی برای برنامه های خود به دست آورد و هم اکنون نیز علاقه مندان زیادی دارد.

صادق داوری فر نیز در خصوص ساخت این فیلم مستند گفت: من تصمیم قبلی برای تولید این فیلم نداشتم و ساخت آن بیشتر حاصل یک اتفاق بود. روزی به همراه تعدادی از مدیران سیما، نزد حجت الاسلام قرائتی رفتیم و در آنجا خاطرات کودکی ام زنده شد و تصمیم گرفتم فیلمی درباره ایشان بسازم؛ هرچند می دانستم راه سختی در پیش دارم و این شخصیت به راحتی به کسی اجازه ساخت فیلم نمی دهد.

این مستندساز تاکید کرد: نگاه نخست ما به فیلم داستانی بود، اما پس از نگارش سه نسخه فیلمنامه، نهایتا با توجه به محدودیت ها به این ورژن خاص رسیدیم. هرچند برنامه ریزی مشخصی داشتیم اما شخصیت حجت الاسلام قرائتی اجازه اجرای این برنامه ها را به ما نمی داد و من در بخشی از کار، حتی مجبور شدم تیم فیلمبرداری را حذف و خودم دوربین به دست بگیرم.

داوری فر ادامه داد: پس از تدوین اولیه متوجه شدم که جای نقد حجت الاسلام قرائتی از منظر دیگران خالی است و به این ترتیب ایده هفت برادر به ذهن من رسید و از برادران ایشان نیز تصویر گرفتیم. شاید این ایده اتفاقی بود، اما در اینجا باید بگویم که ما یک گزارش تلویزیونی نساختیم و با وجود اینکه سلیقه های زیادی از سوی دیگران به ما تحمیل می شد، اما به کار ادامه دادیم. من بحث ازدواج و خنده حلال را در فیلم دنبال کردم و خیلی به حوزه های دیگر کاری نداشتم، چون عملا ورود به آنها هم امکان پذیر نبود.

داوری فر تصریح کرد: من بیشتر سعی داشتم درباره شخصیت شوخ طبع حجت الاسلام قرائتی فیلم بسازم و کاری با مسائلی چون معلم بودن و بحث های اخلاق مدارانه وی نداشتم، چون به گمان من تلویزیون این کار را انجام داده است.

طهماسب صلح جو نیز در ادامه نشست گفت: من خودم هم مثل خیلی از دوستان، از تماشای فیلم لذت بردم و به نظرم بیشترین جذابیت این فیلم برای سوژه است و جذابیت شخصیت حجت الاسلام قرائتی به فیلم هم منتقل شده است.

این منتقد سینما تاکید کرد: امتیاز فیلم «شیخ شوخ کاشی» این است که از فضای کلیشه ای مستندهای پرتره خارج شده و ما را با ویژگی های شخصی تر و خصوصی تر سوژه نیز آشنا می سازد. به نظر من هر فیلمسازی نسبت به سوژه خود ذهنیتی دارد و مطمئنا می خواهد نوع نگاه خود را به تماشاچی منتقل کند، اما در این فیلم کارگردان خود را به دست سوژه سپرده است.

صلح جو توضیح داد: به نظر من اینکه دوربین حتی فرصت بستن یک قاب شیک را هم ندارد، از امتیازات فیلم است و به فیلم فضایی گزارشی می دهد که این، یکی از گونه های مهم سینمای مستند است. به هر حال در میان روحانیون، حجت الاسلام قرائتی تنها کسی بود که می دانست باید از تلویزیون چه نوع بهره ای ببرد و او از این وسیله به عنوان یک منبر مدرن بهره برد. به نظر من او یک هنرمند واقعی است و به همین دلیل هم هنرش را قربانی سیاست و سیاست زدگی نکرد و فکر می کنم خوب بود که فیلمساز به این جنبه هم توجه می کرد.

این منتقد و نویسنده سینما ادامه داد: یکی دیگر از نقاط قوت فیلم این است که تبلیغاتی نیست و از دیگر سو، ما را وارد فضای زندگی سایر روحانیان نیز می کند و تصوری که مخاطب عادی از زندگی روحانیون دارد را می شکند.

داوری فر هم در توضیح گفت: باید بگویم قرار نبود این فیلم مسئله ای را تایید و یا نفی کند و من سلیقه ام را در آن اعمال کردم. به علاوه ما به هیچ عنوان دغدغه بازسازی و یا تداعی گذشته شخصیت را نداشتیم. من در این فیلم به دنبال مسائلی بودم که تک تک ما به طور شخصی دوست داریم درباره آقای قرائتی بدانیم.

شفیع آقا محمدیان نیز در این نشست گفت: به نظر من مشکلات این نوع فیلم ها در این است که فیلمساز دوربین را رها می کنند، یعنی حرکت دوربین کنترل شده نیست و به همین خاطر اگر سوژه شیرین باشد، فیلم خوب از آب درمی آید و اگر نه، فیلم جذاب نمی شود؛ در صورتی که مستند پرتره، ترکیبی از تکنیک و سوژه است.

«سیب و سلما» مناسب دوستداران معنویت در سینماست

یك منتقد فیلم با اشاره به دو مضمون بیان جایگاه روحانیون در جامعه و طرح مسائل اقتصادی در فیلم «سیب و سلما» تماشای این اثر را برای خانواده‌ها مناسب دانست.

محمدتقی فهیم در گفت‌و‌گو با پایگاه خبری حوزه هنری، با اشاره به اكران عمومی فیلم سینمایی «سیب و سلما» به كارگردانی حبیب‌الله بهمنی و حمایت  حوزه هنری از تولید آن اظهار داشت: حوزه هنری می‌بایست نسبت به موضوعات مهم جامعه و مبتلابه اخلاقیات جامعه حساسیت به خرج دهد و موضوعات اینچنینی را رصد كند. آنچه كه در حوزه هنر تبدیل به محصول می‌شود باید موضوعات مهم جامعه را مورد توجه قرار دهد و این نكته‌ای است كه در محصولات حوزه هنری به آن پرداخته می‌شود.

او ادامه داد: روحانیون امروز و در جامعه نوین ایران در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی حضوری جدی دارند. تولید آثار درباره این گروه و راستای بیان شخصیت برجسته آنان در جامعه می‌تواند یكی از موضوعات مهم و قابل طرح در فیلم‌های سینمایی باشد.

فهیم گفت: شخصیت محوری فیلم «سیب و سلما»  طلبه‌ای است كه پا به عرصه اجتماعی و تبلیغ گذاشته و تصور می‌كنم در جایی همانند حوزه هنری باید بیش از این‌ها به این گروه از روحانیون توجه شود و مسائل مربوط به آنان در فیلم‌ها و كتاب‌ها بیان شود. این تصویر كردن زندگی طلبه‌ها و رفتار آنان وقتی از سوی جایی همانند حوزه هنری باشد می‌تواند رفتار الگویی از سوی این گروه نشان دهد.

او در مورد دیگر ویژگی مضمونی فیلم «سیب و سلما» گفت: یكی از موضوعاتی كه این روزها جامعه ما را تهدید می‌كند مسائل اقتصادی و یا حرام‌خواری است. این حرام‌خواری می‌تواند به شكل رشو و ربا و یا به شكل دزدی و اختلاس باشد كه نمونه سه هزار میلیارد دلاری باشد كه شاهد آن بودیم.

این منتقد گفت: در فیلم «سیب و سلما» این موضوع روز جامعه منطبق با درام و داستان مطرح می‌شود. كنار هم قرار گرفتن یك شخصیت روحانی و طرح این موضوع مضمون قابل توجهی را در فیلم ارائه می‌كند.

او با اشاره به پیشینه كاری حبیب‌الله بهمنی گفت: پیش از این كارهایی در ژانر اكشن و پلیسی و یا دفاع مقدس از بهمنی دیده بودیم كه حالا با فیلم جدید او «سیب و سلما» و در فضایی متفاوت از این كارها روبرو هستیم. در بعضی از بخش‌های فیلم شاهد زیبایی‌های بصری هستیم كه فضای كار را برای بیننده دلچسب می‌كند.

فهیم گفت: اما به هر حال ساختار فیلم می‌توانست با توجه به توقعی كه مخاطب امروز از سینما دارد كمی متفاوت‌تر باشد. سینمای امروز نیازمند خلاقیت مضاعف در زمینه فرم و روایت است. بن مایه خوب معنویت و اخلاق‌گرایی در فیلم نیازمند یك چیز دیگر به عنوان ساختار و فرم متفاوت است كه می‌توانست سلیقه و خواست گروه گسترده‌تری از مخاطبان را نیز برآورده كند.

او با جمع‌بندی سخنانش گفت: این فیلم برای كسانی كه به دنبال اثری معنوی با رویكرد مسائل روز جامعه هستند یعنی خانواده‌های هنر دوست، جذابیت زیادی دارد.

سوژه یابی سینماگرايراني،از آثار خارجي

چاپ شده در روزنامه بانی فیلم

محمدتقي فهيم نيز در همين رابطه گفت: سينما بايد آينه جامعه خود باشد و در صورتي مي‌تواند مخاطب انبوه، گيشه پررونق و بازگشت سرمايه را فراهم كند كه از پس نيازهاي متنوع جامعه بربيايد. اگر اين نكته را بپذيريم، اين سؤال مطرح است كه چرا غالب فيلم‌هاي ما چنين توفيقي را به‌دست نمي‌آورد.

فهيم در پاسخ به پرسش خود، ادامه داد: سينماي ما متأسفانه آن‌طور كه شايسته است به نيازهاي اساسي مردم،‌ توجه نشان نمي‌دهد و وقتي يك فيلم در كشور خودش منزوي باشد چه‌طور مي‌تواند فرامرزي شود؟ اگر يك فريم از يك فيلم آمريكايي پخش شود،‌ بدون اشاره شدن به نام و اسم سازنده، مي‌توان از روي ساختار و محتوا و فضاسازي، مليت آن را تشخيص داد. همچنين اگر يك نگاتيو از فيلم هندي را از روي زمين پيدا كنيم و جلوي آفتاب بگيريم، مي‌توانيم متوجه شويم كه ساخت كجاست. علت موفقيت هاليوود و باليوود اين است كه به ذائقه مخاطب خود پاسخ مي‌دهد و باخنده‌ها، گريه‌ها، نيازهاي روحي و رواني و عاطفي و حتي جنبه‌هاي طبقاتي و مادي مردم همراه مي‌شود و آن‌ها را به وجد و هيجان مي‌آورد.

وي در توضيح علت عدم موفقيت ايران در اين‌زمينه گفت: برخي فيلم‌ها ممكن است با چارچوب آكادميك و قواعد خاص آن ساخته شود، اما اگر مخاطب جهاني و جدي از بين عامه مردم نداشته باشد بايد در توفيق آن شك كرد. سينماي ايران به‌طوركلي به‌خاطر وابستگي شديد به فيلمفارسي و وام‌داري موضوعي از سينماي جهان، نمي‌تواند به بطن زندگي مردم خودش نزديك باشد. سينماگران به‌جاي پژوهش در بين اقليم مختلف ايران به دنبال ايده‌ها و سوژه‌هايي از فيلم‌هاي خارجي هستند و حتي در ساخت و فرم هم بدون استفاده از نوآوري و ابداع خاصي، عمل مي‌كنند. واضح است كه چنين فيلمي نمي‌تواند مورد توجه قرار بگيرد.

محمدتقي فهيم درباره اينكه‌ با اين اوصاف، چرا برخي اوقات سينماي ايران، روي خوش استقبال نسبي را هم به‌خود مي‌بيند،‌ گفت: اين اتفاقات مقطعي و برهه‌اي هستند و به‌صورت مداوم و مستمر نمي‌تواند وجود داشته باشد زيرا سينماي ما فاقد جان و رمق است. اين سينما كم‌خون است و نمي‌تواند با اين‌ هجمه وسيع وسايل ارتباط جمعي،‌ پاسخگويي لازم را داشته باشد و مطابق با تحولات و توسعه‌ها پيش برود.

اين منتقد در پايان اضافه كرد: يكي از مشكلات اساسي ما، شخصيت‌پردازي است و اگر سينماگران كاراكترهاي خود را از دل مردم پيدا نكنند، همچنان دور از توفيق باقي خواهيم ماند. ما قهرمان، پهلوان،‌ پليس و كمديني كه واقعاً ايراني باشد، نداريم و بايد ابعاد مختلف طبقات اجتماعي مردم، در سينماي ما ظهور و بروز پيدا كند.

لزوم نگاه جدی تر به بیداری اسلامی در جشنواره ویدیویی

  محمدتقی فهیم گفت: جشنواره ویدیویی باید با نگاه به بیداری اسلامی رویکرد بین‌المللی را جدی‌تر بگیرد.

 محمدتقی فهیم از منتقدان و نویسندگان سینمایی در آستانه برگزاری نخستین جشنواره بین المللی فیلم ویدیویی تهران در گفتگویی با روابط عمومی این رویداد سینمایی با بیان این مطلب افزود: جشنوارههای سینمایی، بازدهی مثمرثمری دارند. اگر همین جشنواره ها نباشند بسیاری از فیلم ها نه دیده می شوند و نهبا هم محک می خورند و سنجیده می شوند،

وی ادامه داد: شاید، بی اغراق بگویم بیش ازهشتاد درصد آثار تولیدی اعم ازکوتاه، مستند و بلند بدون این جشنواره ها درواقع، محلی برای نمایش وبروزپیدانمی کنندمگراینکه درچنین میدان های رقابتی دیده شوند و مورد سنجش ومحک قرارگیرند. طبعا، هم فیلمسازان به پله های بالاتری ارتقا پیدامی کنند.

این منتقد سینما معتقد است جشنواره ها، با اهداف کیفی سازی وسرند کردن آثارسرمایه گذاری می شوندضمن اینکه آسیب شناسی از این طریق از آثار صورت می گیرد.

وی اضافه کرد: شک نکنید که وجودجشنواره ها ازنبودش بهتراست. فرض کنید جشنواره فجراگرنمی بودقاعدتا ما با مشکلات ومعضلات پیچیده تری درحوزه سینما وفیلمهای بلندروبروبودیم.الان با توجه به گسترش شاخه‌های مدیومی و فیلم‌سازی و با رشد دوربین‌های دیجیتال جدید و وجود شبکه‌های خانگی رسانه‌های تصویری این شاخه‌ها گسترش پیدا کرده و نیاز زیادی به چنین میدان‌هایی وجوددارد.

فهیم با بیان این که در سال‌های گذشته که سیستم‌های آنالوگ کنار زده می‌شد و سیستم‌های دیجیتال جایگزین می‌شد و نوع تولید با دوربین‌های جدید یا ویدیویی دامنه گسترده‌تری می‌گرفت. وجود تلویزیون و افزایش شبکه‌ها و تولیدات و این محصولات باعث شده بود تا فکری برای دیده شدن آثار ویدیویی برداشته شود وبه جشنواره فجر منتقل شدو در حاشیه فجر این‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گرفتند.

وی افزود: اما این معضل وجود داشت که فیلم‌های سینمایی با جذابیت‌های خاص خودش به‌وی‍ژه بخش مسابقه فیلم‌های بلند این آثار را در سایه قرار می‌داد علیرغم اهمیتش، اهمیت ویدیو امروز حتی نسبت به سینمای بلند برتری دارد و می‌رود خودش را قالب بکند. الان هم غلبه کرده است.

این کارشناس سینما و تلویزیون اظهار داشت: بنابراین امروزه فی نفسه مدیومی که می توانداینده سینما رارقم بزنددرجشنواره فجرانچنان که باید وشاید مورد اهتمام نبود. من فکر می کنم اتفاق خوبی بودجداشدن ویدیو ازجشنواره فجروجای خالی اش وجودداشت.به گفته وی بااین استقلال ما به اینده بهتری درزمینه فیلمهای ویدیویی ودیجیتالی امیدوارتریم.اینکه درجشنواره یک مروروبازگشتی به گذشته داشته باشیم نیازبودچون خیلی ازاین فیلمها در سالهای گذشته ساخته شده واین فیلمها مهجورواقع شدند.

وی با اشاره به بخش خاطره یاس ها در جشنواره فیلم ویدیویی تهران که نگاهی به یک دهه تولیدات ویدیویی دارد عنوان کرد: فکرمی کنم اینکه دریک دهه گذشته باتوجه به گسترش ویدیو وتولید انبوه دراین زمینه این بررسی می تواند مفید باشدوجانبدارانه نسبت به حمایت ازسینمای ویدیویی باشد اگراین اتفاق بیافتدخیلی ازفیلمهایی که درسالهای گذشته تولید شده همچنان مورد اجحاف هستندومهجورمی مانند.

وی اضافه کرد: طی یک دهه گذشته این روشن است که ما با خیلی ازفیلمها روبرو بودیم که اینها درهیچ جایی مورد توجه قرارنگرفتند این اتفاق دراین جشنواره مبارک استکه فیلمها دیده شودباهم سنجیده شودومورد ارزیابی قرارگیردوبهترینها مورد تشویق قراربگیرند.نقطه اصلی این است که باملاکها ومحک هایی مورد توجه قراربگیرندکه به واقع به لحاظ کیفی سرتربودنشان نقض غرض واقع نشود که این خیلی مهم است.

این نویسنده و منتقد سینمای با بیان اینکه چیزی که باید دراین جشنواره بیش ازپیش مد نظرقراربگیرد جایگاهی فیلم های ویدیویی، اینده آن وبروز خلاقیت، تجربه اندوزی های نوین و میزان استفاده بهترازابزارهای درخدمت است که اینها حتما دربخش فنی باید به آن توجه شودواثارارزنده تر دراین زمینه مورد توجه قراربگیرد. گفت: درراستای کیفی سازی ویدیو باید در این جشنواره گام های اساسی برداشته شود. اگرقراراست در آینده بااین سیل تولیدات ویدیویی جلوبرویم قاعدتا، باید به یک سمت وسویی حرکت بکنیم که اثاربهتروجهان شمولتری دراین زمینه ببینیم لذا حمایت ازبخش اثارکیفی ترباعث ترغیب فیلمسازان می شود تا بتوانند تولیدات بهتری خلق کنند.

فهیم با اشاره به اینکه نگاه به ابعاد بین المللی در این گونه حرکت ها خیلی مهم است تصریح کرد: این نگاه به آن سوی مرزها، حتما، بایک نگاه بومی باید صورت پذیرد یعنی ما تایک سینمای خاص ایرانی اسلامی نداشته باشیم چه دربخش فیلم های بلند و چه در بخش ویدیو حرفی برای گفتن نخواهیم داشت ماباید جشنواره ایی داشته باشیم که تبلورجامعه ایرانی درآن هویت پیدابکند.

وی ادامه داد: اثار ویدیویی درتمام دنیا اگربا موضوعات وتنوع فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی همراه باشد اساسا، درحوزه درآمدزایی هم می تواند کاربردی باشد.

این منتقد سینما بر این باور است الان خیلی ازکشورهای دنیا با تولید فیلمهای ویدیویی درآمدزایی می کنند.

وی عنوان کرد: جشنواره فیلم ویدیویی به عنوان یک محفل شناسایی آثاربرترونهایتا، یک خروجی مناسب میتواند تاثیرگذارباشد.مادرمنطقه خاورمیانههم می توانیم دربخش ویدویی اثارزیادی داشته باشیم با توجه بیداری اسلامیوصددرصد آثار تولیدی و شناسایی شده بازارومشتری هم خواهدداشت.

قله طلایی فیلم سازی ایران

چاپ شده در ویژنامه نارنجستان

در باره سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران

قله طلایی فیلم سازی

محمد تقی فهیم

فیلم قلاده های طلا ، بی تردید یک اثر تمام قد در گونه سیاسی با گرایش جاسوسی پلیسی است .

ابوالقاسم طالبی برخلاف برخی هم صنفان خود از اینکه ساخته اش با مارک سیاسی معرفی و داوری شود ابایی ندارد و حتی دیگر عوامل فیلم ، از جمله تهیه کننده ان از عناوین سیاسی و خاصه شعار «سیاسی ترین فیلم تاریخ سینما» برای پروپاگاندای ان در رسانه های عمومی استفاده می کنند .

مزیت تابلودار بودن فیلم در حوزه سیاست ؟

در اینکه ایا تابلو سیاسی بودن فیلم می تواند برای ان امتیازی به حساب اید ، جای تردید است ، بلکه انچه این تابلو را پررنگ و در نزد مخاطب رونق می بخشد نه عناوین که به تاکید باید گفت موضوع ، محتوا ، فرم و ساختار قلاده های طلا جلوه گر و تثبیت کننده جایگاه ان در سینمای ایران و ژانر سیاسی است .

برخی از منتقدین پا را فراتر گذاشته – که نگارنده از ان جمله است – و فیلم قلاده های طلا را نخستین اثر سیاسی به معنای ژانری ان معرفی کرده و با استدلال هایی بر ان پای فشرده اند و برخی نیز اگر چه از این نظر عدول کرده اند ، اما برسیاسی ترین ان توافق کرده و پذیرفته اند . این نشان می دهد طالبی توانسته در گونه سیاسی یک اتفاق سینمایی مهم را رقم بزند .

اینکه عده ای قلاده های طلا را نخستین و برخی سیاسی ترین فیلم می شناسند در هر صورت متکی به عواملی است که در فیلم گنجانده شده است و بی بروبرگرد این ها همه قوت هایی هستند که کسی نمی تواند از انها چشم بپوشدو- چه مخالف موضوع و موضع اثر باشند و چه موافق ان - در هر صورت از منظر سینمایی به یک منشا و دایره وحدت امیز می رسند . چرا ؟

سینمای پس از انقلاب تعداد بی شمار فیلم به خود دیده که بهرحال در ظاهر و باطن داعیه سیاسی داشته اند یا حداقل خالقلن انها از نگاهی سیاسی و با موضعی روشن به ساخت و پرداخت ان همت گماشته اند، حتی اگر در تبلیغات به دلایلی خود را به کوچه ای دیگر زده اند و کتمان چنین موضعی را داشته اند . از فیلم نقطه ضعف ساخته مرحوم اعلامی در سال های اولیه انقلاب بگیرید تا اثار متعدد دوره اصلاحات و همین چند سال اخیر با اثاری مانند زادبوم، خیابان های ارام ، گزارش یک جشن ، به رنگ ارغوان ، اخراجی ها و پایان نامه و اثار همین جشنواره گذشته همچون فیلم خصوصی فرحبخش و غیره که جملگی با تبلیغات پرحاشیه ای فیلم سیاسی بودن ارایه شده اند . درحالی که نسبت به هیچکدام از فیلم های نامبرده یا نام نبرده تاریخ سینمای پس از انقلاب با گرایش سیاسی چنین وحدتی میان منتقدین ، نظریه پردازان و کارشناسان سینما در زمینه سیاسی بودن اثر شکل نگرفته است ، اتفاقی که برای قلاده های طلا روی داده است .

نکته شگفت انگیز

نکته شگفت و تامل ساز قضیه در این است که هیچکدام از کارگردان های اثار سیاسی و شبه سیاسی ، به اندازه طالبی مخالف و زاویه دار نداشته اند . این یک واقعیت است که چه بخواهیم و بپذیریم وچه نخواهیم ، طالبی به دلیل مواضع روشن موافق خوانی اش نسبت به نظام و انقلاب و خصوصا موضع گیری های او در دوره اصلاحات ، بالاخره با موجی از نگاه های نه چندان موافق نسبت به خود در بدنه روشنفکری سینما روبرو بوده است ، حتی در بدنه منتقدین و حوزه نظریه پردازی هم طالبی با ادم های زاویه دار مواجه بود ، در صورتی که حالا شاهدیم در میان همین طیف – مگر انهایی که در خانه صداقت و جوانمردی را تخته کرده اند – مانند حاضرین در رسانه های بیگانه ، کسی پیدا نشده است که فیلم قلاده های طلا را نادیده بگیرد و علیه ان موضعی تمالم منفی و محکم اعلام کند .

 وحدت نظر صاحب نظر ان سینما

تکرار دوباره این نظر ضرر ندارد که همه این وحدت شکل گرفته اصلا بدین معنا نیست که چون فیلم سیاسی است ، پس باید ان را جدی گرفت ، کما اینکه فیلم پایان نامه هم در همین زمینه اثری سیاسی تلقی می شد ، اما این وحدت پذیرش ، برای ان فیلم به وجود نیامد ، بلکه انچه رخ داده صرفا قایل به قوت های اثر در وجه ساختاری و موضع فراجناحی ان در وجه مضمونی است . این گرانیگاه در کمتر اثری از متعلقین به گرایشات سینماییی مدافع ارزش ها ی انقلاب تا کنون وجود داشته است و یا به عبارت دقیق تر اساسا، اثری در این حوزه فکری با این قوت های پذیرفتنی سینمایی وجود نداشته است .

حتی این مساله که کارگردان جسارت به خرج داده و به سراغ یک رویدادسال رفته و ایده ای داغ و پر حاشیه را دستمایه قرار داده است هم فرع قضیه است ، اگر چه این رویکرد ستودنی و قابل ستایش است ، چون هرکس با اطلاع از پیش مبنی براینکه با دم شیرإ در افتاده ومی داند که قرار است به بازسازی رخدادی بپردازد که در داخل و خارج هواداران متعصبی دارد و .... بازهم جلو رفتن اقدام کمی نیست ، با این حال انچه قلاده های طلا را در راس قرار می دهد این ریسک پذیری کارگردان نیست .

همه این حرف ها و مقدمه طولانی در فوق امد تا برسیم به این اصل در سینما که انچه بیش و پیش از همه باعث و بانی همسویی در پذیرش فیلم طالبی شده است همانا ارایه یک فیلم دربست ژانری ، محکم ، صریح و بی ریا در بیان موضع و عمومیت مضمونی نسبت به حال و اینده یک ملت و نظامی است که تلاش دارد تا در دنیای کنونی روی پای خودش بایستد و مستقل و با اقتدار به راهش ادامه دهد ، ولی خارجی ها با انواع دسیسه تا خرید ادمها و فریب مدعیان و... نمی گذارد.

اما این همه و قوت ها چگونه و با چه فرم و تمهیداتی قابل انتقال و دریافت توسط تماشاگر شده است  ؟ هنر فیلمساز و ارجحیت قلاده های طلا در چه زمینه هایی است و چطور ؟

نگاه ملاطفت امیز به فیلم ، چرا ؟

رویکرد فرمی و ساختاری اثر را باید ارزشمند تلقی کرد ، عاملی که علیرغم مخالفت ها و عداوت های  نسبت به موضوع و محتوای کار ، بازهم نگاه ها ی ملاطفت امیزی را به سوی فیلم جلب کرده است .

قلاده های طلا دارای پی رنگ اصلی است  ، اگر چه به قاعده و به پی روی از اصول سینمایی ، پی رنگ های فرعی و جزیی هم دارد. یعنی فیلم طرح دارد و طراحی شده است . نقشه کار پیش از همه چیده و ترسیم شده است و وقتی به فیلمنامه کامل رسیده ، قصه پردازی اش با همه عوامل لازمه یک قصه سراییده شده است .ازانجا که کار پی رنگ اصلی و فرعی متناسب با هم داشته است در بخش قصه پردازی اهم و فی الاهم صورت گرفته وبرای ان تنه اصلی قدرتمنذی ساخته و شاخه های فرعی در عین مرتبط قوی ، برای ان نوشته وپرداخته شده اسیت .

اثاری که برای ان طراحی سنجیده ای صورت می گیرد ، سپس برای اجزای ان در همه زمینه ها ، تحقیق و پژوهش در خور توجهی شکل میگیرد  ، از همان ابتدا به مصداق برجی که اگر در فونداسیون مستقیم ریخته شود تا ثریا صاف بالا می رود ، معلوم است که بقیه عناصر و مواد مورد نیاز این برج هم خوب انتخاب می شوند .

قصه خوب ، شروعی مناسب می خواهد

 یک قصه خوب برای یک کار دینامیک حتما باید یک شروع مناسب و به قول معروف انفجاری داشته باشد، برای ان نقاط عطف تکان دهنده ای پیدا و گنجانده شود ، طراحی شخصیت ها با ویژگی های لازم چنین قصه ای انجام شودتا هرکدام به اندازه ضرورت در داستان تاثیر گذار باشند ، برای فینال و پایان بندی ان از پیش فکر شده باشد و ادم ها در صورت جا به جا شدن یا حذف باعث فروپاشی و یا حداقل نارسایی داستان شوند (اتفاقی که در اکثر فیلم ها نمی افتد و اگر حتی چند نفر نباشد فرقی نمی کند) و عوامل دیگری که در طراحی اولیه به درستی و سنجیده فراهم شده اند ، لذا در گام های بعدی تا اجرای کار شاهدیم که همه چیز به فراخور ، به قول معروف به هم مچ هستند تا انجا که هر جز بقیه را کامل کرده و هر عنصر در جای خود قابل دفاع است و اگر نمی بود حتما یک کسری لطمه زننده به اثر تحمیل می شد.

مثلا در بررسی ژانری از همان ابتدا با پدیده دخالت بیگانگن و توطئه برای ترور رییس جمهور دوره اصلاحات روبرییم ، یک افتتاحیه معقول و مهم برای ورود به فضایی ملتهب و رفتن به درون و لایه های پیچیده وزارت اطلاعات و اشنایی بیشتر با افراد و اشخاصی موثر در کشف توطئه و خنثی سازی دسیسه های چیده شده علیه کشور و ملت و... جالب قضیه دراین است که از همین نقطه ورود ، مضمونی دنبال می شود که در تداوم فیلم و پیشرفت داستان و داستانک ها می فهمیم که برای سازمان های جاسوسی و بیگانه ها ،  هدف براندازی نظام است ، حالامی خواهد رییس دولت ، سید محمد خاتمی باشد یا دکتر احمدی نژاد فرقی نم کند انها به دنبال سرنگونی حکومت هستند ، و برای این منظور فرصت طلبی به خرج می دهند تا موعد ایجاد رخنه هایی توسط احتمالا عناصر داخلی فرا برسد تا انها به دروازه اش تبدیل کنند و لشکرکشی را اغاز کنند . لذا فیلم قلاده هالی طلا برمدار همین دخالت خارجی ها در امور ایران و سربازگیری از این طرفی ها برای اشوب و اغتشاش و نهایتا اجرای پروژه براندازی پیش می رود . بنابراین فیلم وارد جناح بندی و گرو سازی نمی شود ، بلکه در این جبهه درگیری دو سوی ماجرا را ، یک طرف حاکمیت و مردم ایرا ن با تمام اختلاف سلیقه ها و در سوی دیگر خارجی ها با همه منافع مشترکشان را می بیند ، رویکردی که به درستی از دامنه اختلافات داخلی عبور کرده و به سرچشمه ماجرا حمله می کند .

هماهنگ در موضوع ، محتوا ، فرم و ساختار

تثبیت ژانری قلاده های طلا از همین هماهنگی و یکنواختی مضمون و ساختار ناشی می شود . ان ورودیه و افتتاحیه با المان ها و عوامل ژانرسیاسی به تمام اجزای اثر تسری یافته و همه فراز و نشیب ها ، گره افکنی و بازگشایی انها را تا واپسین سکانس منتهی به فینال به صورت منسجم در برمی گیرد .

قلاده های طلا از انجا که یک اثر سیاسی با گرایش و مایه های جاسوسی است ، از طراحی اولیه تا خروجی ان ، مولفه ها و عوامل این دست اثار را رعایت کرده است .

فیلم های درگونه جاسوسی – فرقی نمی کند که این وجه غالب باشد یا اصل دوم محسوب شود – چه منبعث از واقعیت باشد یا حاصل ذهن سازنده اش ، چه برمبنای نفوذ یک طرفه باشد و چه از طراحی  نفوذ در نفوذ پی روی کند ، باید با چیدمان سنجیده مهره ها همراه باشد تا قدرت بیابد و هرچه در جزییات غیر قابل پیش بینی باشد ، جذابیت و کشش مضاعفی در نزد مخاطب پیدا می کند ، اصول و قاعده ای که از سوی طالبی  با به کارگیری از تجربه جهانی  استفاده شده است . بی اغراق این رویکرد توسط فیلمساز با هوشمندی و دقت پایه ریزی و اجرا شده است . جرا که این بخش ها بیشترین وظیفه نگه داشتن  تماشاگر را بر عهده دارد . به عبارتی این جنبه ها که از اصلی ترین وجوه دراماتیک اثر است ، از همان نقطه حرکت مهره انگلیسی ها برای ارتباط با نفوذی شان در وزارت اطلاعات کنجکاوی برانگیز شروع می شود و هرچه جلو می اید کلاف پیچیده تر و گره محکم تر می شود ، کما اینکه در کشمکش مثلث مامورین وزارت یعنی امین حیایی ، حمید رضا پگاه و محمد رضا شریفی نیا – علی رغم اینکه مخاطب از وجود یک جاسوس نفوذی با خبر است – حدس و گمان ها مرتب جا به جا شده و تا واپسین سکانس پایانی تماشاگر به تنها کسی که شک نمی برد که نفوذی باشد ، عامل و مامور اصلی انگلیسی ها است .

اغتشاش در ذن و ذهن تماشاگر

گمراه کردن مخاطب و اغتشاش ذن و ذهن او در چنین اثاری نه تنها منفی تلقی نمی شود بلکه از جمله امتیاز و مزیت ها و جنبه های قوی و اصیل بودن فیلم در ژانر مورد نظر است . اطلاع دهی قطره چکانی و رمزگشایی مرحله به مرحله تا مقطع ضرورت گشوده شدن رمز نیز جزو ملزومات اثار پلیسی – جاسوسی است .

رعایت این قواعد از سوی طالبی ، اصل و ویژگی ای را برای فیلم رقم زده است تا بتوان ان را در سقف سینمای قدرتمند جاسوسی جهان جستجو کرد .

روایت موازی ، جذابیت مضاعف فیلم

جذابیت مضاعف قلاده های طلا که به ان وجاهت تکنیکی دیگری بخشیده است ، روایت موازی اتفاقات و کنش شخصیت ها است . این نوع روایت که در سینمای کلایسیک جاسوسی مسبوق به سابقه است و همچنان جواب می دهد ، از سوی طالبی به عنوان وجه غالب روایت انتحاب شده است ، این سبک و سیاق که با تدوین علمی متکی به همین نوع روایت چیده شده است ، بیش از پیش اثر را ضرباهنگی بالا بخشیذه و ریتم بیرونی کار را با ریتم درونی تند اتفاقات (التهاب) هماهنگ به اجرا در اورده است .

روایت موازی کار وقتی باعث کشش موثرتری می شود که محتوای ان متاثر از واقعیت های مستند جامعه در دو سال گذشته است . طبعا صرف مستندگونه بودن ، مزیت اثری نمایشی تلقی نمی شود ، درصورتی این گرایش امتیاز است که در قالبی دراماتیک ساخته و پرداخته شده باشد ، اتفاقی که در قلاده های طلا رخ داده است و طالبی برای تحقق این اصل اساسی مجموعه ای از عوامل مناسب را گرد اورده و به کارگرفته است . همچنانکه در بالا اشاره شد ، پی رنگ و طراحی خوب تا قصه سازی و داستان گویی به کمک فاکتورهایی مانند بازیگران شاخص و کارکشته ، جلوه های ویژه علمی و دقیق ، موسیقی موثر و به اندازه  ، فیلمبرداری و صداگذاری تاثیرگزار ،  انهم در یک کار با پروداکشن عظیم و پروژه ای خیابانی که سختی ان مشهود و مبرهن است ، در کنار اجرای تعقیب و گریزهای با رعایت خط فرضی های سینمایی و کنترل سیاهی لشکرها و انتخاب لوکیشن های مستند و باور پذبر و... خلاصه اینکه دقت ، تمرکز و سنجیدگی تمام امر فنی – تکنیکی که می تواند هر جزئ ان اثری را بالا بکشد یا در سطح نگاه دارد.

باورپذیری با رنگارنگی ادم ها

نکته بارز این همه ، رعایت اصولی از سینمای جهان است که باعث غالب شدن ان سینما شده است و همواره در نزد همه طرفداران مثلا سینمای هالیود به کرات بازگویی ودلیل طرفداری انها از این نوع سینما است . این عوامل کدام هستند ؟ پرداخت شخصیت های خاکستری – اگر چه فیلمساز در این زمینه می توانست با تامل و کارشناسی بیشتری ورود کند – راس این عوامل را تشکیل می دهد . وجود ادم های با ابعاد شخصیتی متنوع کار را ارتقا بخشیده است که در همین راستا تبعیت از سینمای باورپذیر همه چیز را به سامان رسانده است ، مانند وجود ادم های خوب و بد در کنار هم ، چیزی که خیلی ها در سینمای ایران همواره غبطه ان را خورده اند که مثلا چرا ما نباید فیلم هایی انتقادی با وجود ادم های منفی و ... داشته باشیم ، حال انکه قلاده های طلا این اساس را به کار گرفته است ، لذا شاهدیم که اگر مامور خادم ، وطن پرست و از جان گذشته داریم ، وجود او درحالی بارز می شود که همتایی خاین و ایران فروش و مزدور هم داریم ، به ویژه که چنین رودررویی در مهم ترین و حسلس ترین نهاد یک حکومت شکل می گیرد . بنابراین وجود این رنگارنگی باعث باورپذیری کلیت فیلم شده است . به عبارتی دیگر عنصر باورپذیری شاکله سینمای غالب جهان را تشکیل می دهد . برای همین است که امروز قلاده های طلا از سوی همه طیف های صاحب نظر سینما یی پذیرفته می شود ، اگر جنبهای باورپذیری فغیلم ضعیف بود این اتفاق رخ نمی داد .

هوشمندی در رعایت اصل اقناع مخاطب

درکنار به کار گیری عواملی که   همه فیلم را باورپذیر کرده است ، اصل اقناع مخاطب نیز ویژگی دیگر اثر است . فیلمسازان بسیاری داریم که حرف و حدیث های برحق زیادی را در اثرشان جاری می کنند اما از روش اقناع مخاطب پی روی نمی کنند ، کاری که معمولا در فیلم های انگلیسی ها و بی بی سی اعمال می شود ، طالبی از همان سکانس های اولیه اثرش روش اقناع تماشاگر را دنبال میکند ، برای همین شاهدیم که در داستانک فیلم که مربوط به اختلاف نظر و سلیقه در یک خانواده پس از انتخابات است ، دوخواهر و برادر به شدت وحدت مقابل هم هستند اما به تدریج با مشاهدات و مناظرات خود به مرحله ای می رسند که منافع ملی را ترجیح داده و در نهایت در صف ارایی مقابل سفارت انگلیس یک صدا سیاست های استعمار پیر را محکوم می کنند و نشان می دهند که در برابر هر احتمال مداخله خارجی به رغم اختلاف سلیقه هایشان ایستادگی خواهند کرد.

برجستگی فیلم در زمینه اقناع مخاطب تا انجا پیش می رود که اگر طالبی حمله به پایگاه بسیج را نشان می دهد ، از سوی دیگر، از کشته شدن افرادی به دست بسیجیان نیز عبور نمی کند و روی ان مکث می کند ، اما این همه انگاه که در دل سازماندهی اتفاقات از سوی بیگانگان طراحی و اجرا می شود ، طبعا مخاطب به این اقناع دست می یابد که اب از سر چشمه گل است و وقتی اتشی در بگیرد ، احتمال سوخته شدن ترهایی در کنار خشک ها نیز می رود ، پس باید نسبت به عملکرد ها حساس بود و در دام فریب ان سویی ها گرفتار نشد .

دور زدن سینمای شبه روشنفکرانه 

خلاصه اینکه فیلم از انجا در ژانر سیاسی تحکیم و مورد اقبال قرار می گیرد که فیلمساز رویکرد به دیگر اثار منتسب به گونه سیاسی پر رمز و راز روشنفکرانه را دور می زند و به سیاق انها وارد تصویرسازی سمبلیک و نمادین نمی شود ، لذا فیلم در نزد مخاطب خاص و عام توامان جایگاه می یابد . تماشاگر انبوه سینما که برای قصه دراماتیک دیدن به سالن می رود فارغ از فشارهای ذهنی برای درک و دریافت معانی محتوا و مضمون اثر به سهولت خود را به فضای فیلم می سپارد و از تعلیق و هیجان ان لذت می برد . حتی پازل طرح شده بدون کمترین فشار معناشناسی ، در قالبی معمایی پیش می رود و بعضا مخاطب خود را هوشمند در حدس و گمان می یابد ، اگر چه در پایان از اشتباه خود و برتری فیلمساز یکه می خورد ، ولی در دایره این ذهن گرایی خود برای دریافت عامل نفوذی ضمن دست مریزاد به کارگردان ، مسرور از دیدن یک اثر معمایی و پازل گونه ، در حالی که حتی ساعاتی در بیرون سالن با خود درگیری ذهنی دارد ، اما لذت ناشی از رضایت هم به او دست می دهد .

بی نقص ترین فیلم سیاسی در مضمون

اگر بتوان دربرخی عناصر و اجزای ساختاری قلاده های طلا ، فاصله طالبی را تا ایده ال رصد کرد ، اما در بخش محتوایی و مضمونی اثر ، شاید بی نقص ترین کار سیاسی – ارزشی سینمای پس از انقلاب به ظهور رسیده است . اثری که در این گرایش ، نگاهی اسلامی – ملی و از موضع دست بالای حکومت به اتفاقات نظاره و ان ها را مورد تحلیل قرار می دهد . اینکه فیلمسازی به مهم ترین واقعه سال های اخیر ورود کرده اما به ورطه گروه گرایی و جناح بازی نیفتاده ، یک رویکرد قابل تامل است . نگاه و موضع پدرانه رهبری نسبت به همه فعالان سیاسی درون حکومت ، در قلاده های طلا به وضوح قابل دریافت است . انچه در فیلم هدف مرکزی و غایی تعیین و سپس ماجرا ها براین محور دراماتیزه شده همانا واقعیت هایی است که طی ادوار مختلف ، مردم ایران از ان لطمه دیده است ، یعنی نفوذ ، سلطه و دخالت کشورهای خارجی برای دست یازی به منابع  این سرزمین ویا توطئه انهایی که منافع خود را از دست داده اند . عدم جانبداری فیلم از رنگ ها، در ترسیم این واقعیت درست به هدف می رسد و طی پروسه قصه پردازی و ماجراسازی و کشمکش های نمایشی انچه حاصل می شود همین معنا است ، ضمن اینکه تصویر سازی از کشته پشته ساختن ها تا لشکرکشی خیابانی ، ترور و دیگر دسیسه ها در فیلم ، نهایتا توجه مخاطب - موافق و مخالف موضوع -  به یک  مبدا و منشا ختم می شود ، بیگانگان .

درباره تهیه کننده قلاده های طلا

کسی نمی تواند نقش یک تهیه کننده صاحب صلاحیت را برای یک فیلم موفق انکار کند ، از همین رو در فستیوالهای معتبر جهانی جایزه بهترین اثر به تهیه کننده اهدا می شود . در همین راستا کارشناسان  یکی از ضعف های سینمای ما را در ابعاد حرفه ای،  فقدان تهیه کنندگان کاربلد ، زیرک، مدیر و مدبر می دانند ، تهیه کنندگانی که ضمن داشتن صلاحیت لازم ، باید دارای تحلیل از شرایط روز جامعه و مردم شناس باشند ، در عین اینکه داشتن  شم اقتصادی علمی از ویژگی حداقل های یک تهیه کننده سینما است . قلاده های طلا در زمینه پشتیبانی از سوی تهیه کننده برای پیش تولید و برنامریزی برای پروپاگاندای پس از تولید سود غیرقابل انکاری برده است . اشاره به دلایل موفقیت فیلم قلاده های طلا ، بدون یاداوری از حضور محمد خزاعی در مقام تهیه کننده جفا به سینمای ایران است . 

درباره ابوالقاسم طالبی

ابوالقاسم طالبی با کارنامه ای پرتعداد از فیلم سینمایی ، سریال و سابقه ای طولانی در عرصه ژورنالیسم ، بی تردید بهترین گزینه برای ساخت فیلمی در باره وقایع انتخابات و پس از ان بوده است .

طالبی در سریال پرستوها به لانه برمی گردند – به رغم همه خام دستی هایی که به عنوان کارهای اول یک فیلمساز در ان مشهود بود – نشان می دهد که قدرت هدایت و کنترل یک پروژه پرجمعیت را دارد و اگر چه در سینما با کار اولش نمره قبولی می گیرد ، ولی جریان ساز نمی شود، با این حال علاوه براثبات درک سینمایی و سیاسی اش ، جسارت لازم را بروز می دهد تا به سیاقی گام به گام جلو امده تا می رسید به امروز در قلاده های طلا ، سطحی از سینما که طالبی در ان به عینه نشان می دهد که بیش از مدعیان اکادمیک و روشنفکری با فنون و تکنیک سینما اشنایی دارد . از ایده پردازی تا سناریونویسی و اجرای سینمایی با لحاظ همه انچه در یک اثر مهم است ، از جمله دکوپاژ های بی نقص و منبعث از علم سینما ، جملگی تجربه و پختگی قابل تاملی را به رخ می کشد . طالبی خصوصا در سریال به کجا چنین شتابان ، توان ارایه یک کار سیاسی دراماتیک با مایه ها و گرایش تشکیلاتی – جاسوسی را به نمایش می گذارد و به یقین همین سریال عاملی برای تثبیت طالبی در نشستن روی صندلی کارگردانی قلاده های طلا بوده است .

بی تردید تجربه سال  های کار مطبوعاتی و روزنامه نگاری طالبی پشتوانه محکم و لازمی برای سینمایی است که طالبی امروز در ان به درخشش رسیده است . ذات کار رسانه ای ، تحقیق ، پزوهش و مستند نوشتن و گفتن است . یک روزنامه نگار همواره در معرض اعتراض و شکایت و مدعیان زیادی قرار دارد ، لذا سعی وافری به خرج می دهند تا انچه به خواننده اش ارایه می دهد ، با استدلال ، واجد سندیت و قابل دفاع در هر دادگاهی باشد . راز توفیق طالبی در قلاده های طلا برای اینکه تصاویرش وثوق لازم را داشته باشد از اموخته های سال ها کار ژورنالیستی – انهم در نزدیک یک دهه دوره پر التهاب اصلاحات و برکرسی بودن روزیونیست های انقلاب و دگراندیشان – سرچشمه می گیرد ، اصلی که امروز در قلاده های طلا خود نمایی می کند و با تمام زوایا و حاشیه های واقعی و ساخته دشمن ، طالبی با قدرت می تواند از ان دفالع کند و در نزد دوست و مخالفش ، مخاطب معمولی و منتقدین سربلند کند .

تصریح حقیقی براینکه خیلی مستند ساز نیست

مانی حقیقی در نشست نقد و بررسی فیلم مستند مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله گفت: حضور من به عنوان کارگردان این اثر مستند خیلی اتفاقی شکل گرفت و من خود را خیلی مستند ساز نمی دانم.

وی افزود: در تولید یک فیلم مستند خیلی به اصول و قواعد اعتقاد ندارم و به عبارتی در ساخت فیلم مستند با قواعد تولید چنین آثاری بیگانه هستم.

کارگردان فیلم مستند مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله یادآور شد: در فیلم مستند قاعده مشخصی برای من وجود ندارد و معتقدم فیلم مستند بر اساس گریز و حادثه شکل می گیرد و یک اثر سینمایی مستند باید در نهایت مخاطبان خود را راضی کند.

به گفته حقیقی، فیلم مستند مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله بر اساس پیشنهاد سید رضا میرکریمی کارگردان سینما ساخته شد و به در نهایت داریوش مهرجویی حقیقی را برای ساخت این اثر انتخاب کرده بود و بسیاری از فیلمسازان مستند برای تولید این فیلم مورد تایید مهرجویی نبودند.

وی ادامه داد: بسیاری از فیلم های داریوش مهرجویی را ندیده بودم و از این فیلمساز به معنای حقیقی شناخت زیادی نداشتم اما در نهایت فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله را ساختم و معتقدم این مهم اتفاقی بزرگ برای من محسوب می شود زیرا مسائل بسیاری را در زمان ساخت این فیلم یاد گرفتم.

کارگردان فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله توضیح داد: در ساخت فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله مهم این بود که قواعد خود را به کار ببرم؛ نخستین قاعده من در تولید این اثر نزدیک شدن به مهرجویی برای از میان برداشتن لایحه های ظاهری و شکار لحظه های ناب برای مستند مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله بود.

حقیقی تاکید کرد: تلاش من بر این بود که در گفت وگو هایی که در فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله دیده می شود بیشتر چهره سوژه ها در قاب نقش ببندد تا تمرکز مخاطب بر گفته های افراد در این اثر حفظ شود.

وی گفت: در این فیلم به دنبال خلق حس گفت وگو میان افراد بودم از اینرو افرادی که در این فیلم به نوعی درباره مهرجویی و کارنامه سینمایی وی صحبت می کردند کارگردانی شدند و گفت وگویی حقیقی در فضای مجازی شکل گرفت.

بازیگر فیلم درباره الی یادآور شد: به عنوان نمونه معتقدم گفت وگوی فراستی و مهرجویی که در این فیلم در کنار یکدیگر قرار گرفته حس گفت وگو را ایجاد می کند.

حقیقی با بیان اینکه به دنبال ساخت دایره المعارفی از فیلم های ساخته شده از سوی داریوش مهرجویی بودم ادامه داد: مهرجویی فردی به اصطلاح خصوصی است و تنها درباره مسائلی صحبت می کند که مایل باشد و بسیاری از مسائل را نیز نمی شد در بستر این فیلم مستند روایت کرد.

وی توضیح داد: من در ساخت فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله به دنبال ساخت یک فیلم سینمایی پرتره نبودم و معتقدم این فیلم یک پرتره سینمایی نیست بلکه اثری درباره کارنامه سینمایی داریوش مهرجویی است.

این کارگردان سینما تاکید کرد: مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله نقدی تصویری بر فیلم های مهرجویی است و در این اثر به دنبال واشکافی حقایقی درباره کارنامه ۴۰ ساله مهرجویی بودیم.

حقیقی گفت: در تولید فیلم مستند مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله به دنبال ایجاد جذابیت برای مخاطب بودم و نمی خواستم یک تحقیق آکادمیک را ارائه کنم از اینرو هر آنچه برای مخاطب در این فیلم کسل کننده بود را حذف کردیم.

وی یادآور شد: اندیشه های یک فیلمساز در آثار وی متبلور می شود از اینرو بررسی فیلم های داریوش مهرجویی در فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله به نوعی پرداختن به اندیشه های این فیلمساز است.

 

محمد تقی فهیم: جزییات زندگی مهرجویی در این اثر کمتر دیده می شود

محمد تقی فهیم منتقد سینما نیز در نشست نقد و بررسی فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله گفت: این اثر مستند به لحاظ کارگردانی اثری قابل توجه است و با توجه به گروه تولید کننده این فیلم همچون مانی حقیقی (کارگردان) و فرهاد توحیدی(تهیه کننده) توقع مخاطبان از این اثر مستند بالا می رود.

وی یادآور شد: معتقدم پرتره با مستند های چهره نگاری قواعد خاص خود را دارند که رعایت این قواعد می تواند به ارتقای ارزش های تصویری چنین آثاری کمک کند.

این نویسنده سینما و تلویزیون تاکید کرد: از سویی دیگر قرار گرفتن داریوش مهرجویی به عنوان سوژه یک فیلم مستند، مخاطبان را حساس کرده و توقع آنان را از چنین اثری بالا می برد.

فهیم در ادامه توضیح داد: مهرجویی فیلمسازی است که تصویر را به درستی می شناسند و آثار قابل توجهی در عرصه سینمای بلند دارد و این امر ساخت اثری مستند درباره این فیلمساز را دشوار می کند.

وی گفت: وقتی به سراغ ساخت فیلمی مستند از داریوش مهرجویی می رویم مخاطب انتظار دارد که ناگفته هایی از داریوش مهرجویی را در این اثر ببیند که این مهم در فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله محقق نشده است.

این منتقد سینما یادآور شد: معتقدم در این فیلم مستند می شد افکار داریوش مهرجویی دقیق تر برای مخاطب بازگو شود و به عنوان نمونه در بسیاری از فیلم های مستند که درباره کارگردانان دنیا همچون اینگمار برگمان تولید شده این امر دیده می شود.

وی توضیح داد: در فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله و در دوران پس از انقلاب اسلامی، مخاطب داریوش مهرجویی را به درستی نمی شناسد و این بخش بیشتر شبیه به میزگردی است که برخی از سینماگران و منتقدان درباره آثار سینمایی وی گفت وگو می کنند.

این منتقد سینما تاکید کرد: در بخش هایی سعی شده که وارد زندگی خصوصی مهرجویی شویم و صحبت درباره ساخت فیلم هامون پس از جدایی مهرجویی از همسرش یکی از این بخش ها است اما در کل این روند ادامه پیدا نکرده است.

حسنی نسب: مهرجویی فیلمسازی باهوش و در عین حال پیچیده است

نیما حسنی نسب پژوهشگر فیلم مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله نیز در ادامه این نشست گفت: در پروژه تولید فیلم های مستند درباره کارگردانان سینما از سوی سید رضا میرکریمی، اینگونه تعریف شده بود که یک منتقد در کنار کارگردان حضور داشته باشد.

وی افزود: مانی حقیقی نسبت به علاقه شدید من به داریوش مهرجویی مطلع بود از اینرو به من پیشنهاد همکاری برای پژوهش در این اثر مستند را مطرح کرد و اینگونه وارد این کار شدم.

این منتقد و نویسنده سینمای ایران یادآور شد: مانی حقیقی همه فیلم های داریوش مهرجویی را ندیده بود از اینرو آغاز به بازبینی همه آثار داریوش مهرجویی کردیم و در دیدن هر فیلم باز هم برای من نکته ای جدید وجود داشت.

حسنی نسب ادامه داد: تحقیق و پژوهش در چنین آثاری موجب آشنایی هرچه بیشتر با سوژه فیلم می شود و علاوه بر این تحقیقات ما به دنبال ایجاد جذابیت در گفت وگو ها بودیم.

وی در ادامه تاکید کرد: آنچه در این فیلم دیده می شود همه آنچیزی است که می توانستیم درباره مهرجویی داشته باشیم.

این منتقد سینما توضیح داد: داریوش مهرجویی فردی باهوش و در عین حال پیچیده است و تحت تاثیر چیزی قرار نمی گیرد.

حسنی نسب گفت: شاید مباحث مطرح شده در این اثر به قرابت سخن هایی که درباره مهرجویی نشنیده ایم نباشد اما معتقدم این فیلم برای مخاطب جذاب است.

مستندی برای ارائه الگوی مبارزه به جوانان

به گزارش خبرنگار مهر، پناه برخدا رضایی کارگردان مستند "بانوی مبارز" در نشست نقد و بررسی این فیلم که با حضور حسین سلطان محمدی و محمدتقی فهیم در سالن "سینما حقیقت" مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، با اشاره به این نکته که فیلمساز براساس سواد سیاسی خود سراغ سوژه هایی از این دست می رود گفت: مگر می شود فیلمساز سراغ سوژه ای برود ولی نگاه و ایدئولوژی نداشته باشد آنچه در این مستند از آغاز ساخت به آن توجه داشتم در درجه نخست نگاه محجوب و مادرانه بانو حدیدچی دباغ به زندگی شخصی خود بود و در درجه بعد روحیه مبارزه جویانه و انقلابی ایشان بود و در نهایت مجموع این دو عنصر باعث شد که من با سواد سیاسی خود سراغ ساخت این سوژه بروم.

وی در ادامه افزود : این مستند برگرفته از نگاه من در این مقطع خاص از زمان است به مجموع مبارزه های خانم مرضیه حدیدیچی دباغ است و شاید اگر یک مستندساز فرانسوی دست روی این موضوع می گذاشت قطعا فیلمی متفاوت بانگاه خاص خودش از آب در می آورد.

رضایی در ادامه افزود : از همین رو من به عنوان کارگردان این مجموعه سعی کردم در درجه نخست فیلمی بسازم که خانم دباغ به عنوان یک الگوی مبارز برای نسل جوان معرفی شود . در درجه دوم ساخت این مستند ادای دینی بود این بانوی مبارز به خاطر تمام مبارزه هایی که در این زمینه انجام داده است و در مرحله پایانی مجموع این انگیزه ها را به زبان سینما و در قالب گونه مستند به تصویر کشیدم.

در ادامه این جلسه محمد تقی فهیم منتقد حاضر در نشست نقد و بررسی فیلم های مستند جشنواره فیلم فجر با اشاره به این مطلب که اطلاعات زیادی در این فیلم ارائه داده می شد گفت : اطلاعات ارائه شده در این فیلم بسیار زیاد بود به گونه ای در برخی موارد از فیلم خارج می شد و یا به قول موسیقیدان ها فالش بود.

پس از پایان این بخش از صحبت های فهیم ، کارگردان این مستند گفت : با این گفته شما که می گوید اطلاعات ارائه شده خارج می زد موافق نیستم. اگر هنگام ساخت این مجموعه فکر می کردم که یک پرتره محض از بانو دباغ بسازم با پیشینه انقلابی که دارد فیلم به شدت به سوی داستان فرامتنی شوق پیدا می کرد و حال اینکه ساختار موجود در این فیلم انتخابی است و اصل داستان را از لایه های انقلاب بیرون می کشد. در این فیلم درام زیبایی وجود دارد که مخاطب را به خود جذب می کند.

در ادامه این بخش از صحبت های رضایی، حسین سلطان محمدی یکی دیگر از منتقدان حاضردر جلسه گفت: من هم با این موضوع که رضایی در این مستند از اصل داستان خارج شده موافق نیستم به اعتقاد من این کارگردان از زاویه نگاه خود به زندگی این بانوی مبارز نزدیک شده است و به هیچ عنوان خارج از متن و فضا نیز نشده است . این شخصیت برای بیننده سئوال های بسیاری ایجاد می کند ، اطلاعاتی که در این فیلم رد و بدل می شود فشرده است و خود مخاطب باید برخی از موضوعات را استنباط کند .

این منتقد در ادامه افزود: شخصیت اصلی فیلم خوب و پر رمز و راز چیده شده است و مخاطب از میان اطلاعاتی که ارائه می شود به درستی فضا و موقعیت مبارزه، رشادت ها و نوع زندگی را کشف می کند.

فهیم در پاسخ به صحبت های سلطان محمدی گفت : فیلم "بانوی مبارز" جایگاه خوبی در میان مستندهای پرتره دارد و جز 5 فیلم خوب سال گذشته بود. اما بحث اینجاست که من همچنان معتقدم وقتی یک فیلمی ساخته می شود باید همه اطلاعات به اندازه و مکفی به مخاطب ارائه گردد و خانم دباغ هم در تاریخ انقلاب رقم خورده است و پدیده تاثیرگذاری در جریان اتفاق ها و رویدادهای انقلاب بوده است و باید بسیار جزئی به این زندگی ایشان پرداخته می شد.

وی در ادامه افزود : به نظر من مشکل اغلب فیلم های پرتره این است که در سطح باقی می ماند و تنگی وقت را عدم ورود به عمق ماجرا می دانند که به نظرمن کمبود وقت دلیل موجهی نیست . در این فیلم عظمتی از انقلاب را می بینیم که در سطح باقی مانده است.

پناه برخدا رضایی در پاسخ به انتقاد فهیم گفت : زمانی که فیلمی را برای ساخت آغاز می کنم وقت و انرژی به قدر کافی برای ساخت می گذارم . در این فیلم سوژه بزرگ بود و من سعی کردم به گونه ای کارگردانی کنم که کارگردانی من دیده نشود از همین رو در جایی که باید روحیه مادرانه بودن بانو دباغ پررنگ شود. به جای تصویر نریشن گذاشتیم و در بخشی که باید از عکس بهره می بردیم از تصویر استفاده کردم . با این اوصاف فیلم من کمال مطلوب نیست اما سعی کردم اولین پدیده ای به بیننده ارائه دهم اثری خوب و با کیفیت باشد از همین رو مخاطب با اثری دم دستی مواجه نیست .

پس از پایان این بخش از صحبت های رضایی، حسین سلطان محمد گفت : "بانوی مبارز" شخصیت بانو دباغ را پیش روی بیننده می گذارد و او را وادار به فکر کردن می کند و از این جهت فیلمی ارزشمند است .

رضایی در ادامه این نشست به کم و کیف ساخت این مستند اشاره کرد و گفت : روزی که طرح موضوع کردم و موضوع را با ایشان در میان گذاشتم، خانم حدیدچی مناعت بسیاری به خرج داد و گفتند که زندگی من ویژگی خاصی ندارد که می خواهید فیلم بسازید . زمانی که به اتفاق همو با تیم فیلمبرداری به جنوب لبنان جایی که بخشی از مبارزه های ایشان شکل گرفت رفتیم ایشان به مناعت طبع و سعه صدر ما را همراهی کردند .

کارگردان مستند "بانوی مبارز" در پایان این نشست گفت : قبل از آغاز به کار موضوع را با مرکز در میان گذاشتم و خوشبختانه آقای شفیع آقامحمدیان و حسین خورشیدی از ساخت این سوژه استقبال کردند.

بی توجهی به گفتار متن در مستند سازی ما

 

فیلم مستند «دوبلور ساکت» در اولین جلسه از سلسله نشست های آسمان آبی، شنبه ۹ اردیبهشت با حضور محمدتقی فهیم (مجری و کارشناس)، ژرژ پطروسی (مدیر دوبلاژ قدیمی سینمای ایران)، آرشاک غوکاسیان (دوبلور سینمای ایران) و جمع کثیری از حاضرین به نمایش گذاشته و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

در این مراسم محمد تقی فهیم گفت: اینکه فیلم های مستند دیده و درباره‏شان صحبت شود اتفاقی است که اخیرا صورت گرفته و خصوصا در بسته بندی پرتره سازی و یا فیلمسازی در قالب چهره ها به طور جدی از جشنواره «سینما حقیقت» سال گذشته مورد توجه و گسترش قرار گرفته است. این فیلمسازی سال ها وجود داشته اما اینکه این فیلم ها تفکیک شوند و در یک دسته و فایل جداگانه مورد ارزیابی قرار گیرند اتفاقی است که به تازگی رخ داده است.

او در ادامه گفت: متاسفانه در جلسه امروز جای خالی کارگردان فیلم «دوبلور ساکت» کاملا مشهود است و حتما وجود خود او می‏توانست به زوایای پنهان و آشکار فیلم کمک جدی‏تری کند. بحث پرتره مقوله‏ای کاملا با اهمیت است.

فهیم ادامه داد: در سینمای مستند ما بیشتر کارگردانان توجهی به دوبله و یا نریشن و یا حتی سوالات مصاحبه و متن گفتار مستند ندارند و در این بخش با آشفتگی همراه هستیم. مشکل اصلی این است که ما در زمینه مستند نتوانستیم خیلی از دوبلورها استفاده کنیم. طبعا دوبلورهای حرفه ای می توانند هم در انتقال صحیح کلمات به مخاطب و هم در انتقال حس و فضا موثر باشند.

غوکاسیان: برای ساخت فیلم مستند به افراد کاربلد مراجعه نمی شود

آرشاک غوکاسیان نیز در ادامه جلسه گفت: من به عنوان یک تماشاچی و نه کسی که سینما را می شناسد چون من نمی توانم چنین ادعایی داشته باشم، باید بگویم که سوژه فیلم بسیار جالب است. البته که همه کارهایی که ساخته می شوند می توانند بهتر باشند اما از نظر من شاید این فیلم هم می توانست بهتر از این باشد اما برای من ارزنده بود چون پیام جالبی داشت. گشتن و پیدا کردن این موضوعات خیلی جالب است . اینکه فردی که خودش زنده است در مقابل دوربین نشسته و از اشتباهاتش بگوید تا دیگران آنها را تکرار نکنند مورد اهمیت است. من راجع به خود فیلم خیلی اظهار نظر نمی کنم چون مستند تجربی است و می تواند اشتباهاتی هم داشته باشد.

غوکاسیان در ادامه به وضعیت فیلم های مستند در ایران اشاره کرد و گفت: وقتی صحبت ازمستند می شود برای دوستان مانند زنگ تفریح است در حالیکه در این گونه سینمایی، کار مشکل تر است و من در مستندهای انگلیسی دیده ام که افراد برجسته مستند تهیه می کنند اما در ما هنوز این احساس به وجود نیامده است. برای فیلم مستند به افراد کار بلد رجوع نمی شود.

او خاطرنشان ساخت: بخشی از کمبودها در سینمای مستند حاصل بی توجهی خود کارگردانان است به این صورت که کاری که می توانیم درست انجام دهیم را خراب می کنیم؛این خوب نیست و کم فروشی است و دزدی است. مستندساز کارش را خوب انجام نمی دهد.

پطروسی: سینمای مستند همواره مهجور بوده است

در ادامه جلسه ژرژ پطروسی گفت: من دو تبریک دارم یکی به دوست و همکار قدیمی ام که فیلم درباره شخص ایشان بوده و به سایر همکارانم چراکه این فیلم به امر دوبلاژ و دوبلور ها توجه جدی تری دارد و سپاسگزارم از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای توجه جدی به سینمای مستند.

او افزود: اصولا در طول سالیانی که من زندگی کردم سینمای مستند همواره مقوله ای دست دوم، مهجور و بی اهمیت دیده شده در حالیکه همه ما می دانیم چقدر این شاخه سینمایی از وجوه و منظرهای گوناگون اهمیت دارد و چقدر بد است در جامعه ای که این همه هنرهای مختلف به شکوفایی و رشد متعالی رسیده به این مقوله کم توجه شده است. پیشتر کسانی بوده اند که در سینمای مستند اسمی یافته اند اما گویی بعد آن این مقوله رها شده است. اما الان دیدن نهادی که در زمینه ساخت فیلم مستند فعالیت دارد برای من جای خوشحالی دارد.

او ادامه داد: در زمینه دوبله فیلم های مستند باید گفت که چون از گذشته خیلی به سینمای مستند توجه نمی شده به دوبله این فیلم ها نیز توجه خاص نشده است. در حالیکه ما می بینیم فیلم مستند بسیار پرهزینه است و افراد دانشمندی برای تولید این آثار کار می کنند و وقتی به دست من می رسد چرا باید به آن بی توجه باشم. از مقوله ترجمه متن و برگردان علمی و فنی تا رسیدن به دست کسی که باید اجرایش کند همه مهم است. سازمانی که دوبله می کند باید امکانات را در اختیار مترجمان قرار دهد تا با دوبلورها هماهنگ باشند. من انتظار دارم اینجا و در جاهای دیگر هم در برگردان فیلم ها تلاش کنند. شاید ما به روزی برسیم که بخواهیم فیلم هایمان را صادر کنیم.

پطروسی افزود: فیلم های مستند سال های اخیر جذابیت ها ی تصویری، مونتاژ و داستانگویی دارد. مثلا نهنگ در یک فیلم قهرمان داستان می شود چنانچه سرنوشت آن برایمان مهم است. بنابراین اجرای گفتار هم مهم است. در حال حاضر گاهی بازیگران مشهور و برندگان اسکار برای فیلم های مستند گویندگی می کنند.

این گوینده قدیمی در ادامه پیرامون هنر دوبله گفت: دوبله یعنی ترجمه کردن صوتی یک فیلم از زبان بیگانه به زبان خودی و عکس. این در تمام زمینه های سینما به همین شکل وجود دارد. اگر من گفتار را خوب اجرا نکنم چیزی در فیلم گم می شود . قدم اول این است که متن خوب ترجمه شود و بعد من تحقیق کنم و مطلب را درست بخوانم. مثلا فیلمی که درباره یک حیوان است باید اطلاعاتش از طریق گفتار به مخاطب برسد چون خود پرنده که نمی تواند خودش را معرفی کند. به نظر من گوینده متن یک فیلم مستند، بازیگر است.

پطروسی در پاسخ به این سوال که چقدر فیلم «دوبلور ساکت» در شناساندن هنر دوبله موثر است، گفت: این فیلم درباره آرشاک بهعنوان کسی است که سابقه درخشان در کار دوبله دارد و دوران درخشان کارش مجبور به مهاجرت می شود و داستان ها ینه چندان دلپسند برای او رخ میدهد. اینکه آرشاک که بوده، چه کرده و چه شده است موضوع فیلم است. در حاشیه فیلم فعالیت هنری او مطرح می شود و همکاران او درباره شخصیت آرشاک صحبت می کنند. آرشاک مانند تمامی مهاجرانی که از کشور رفته‏اند، موضوع کارگردان بوده است. در مجموع فیلم حتی شتابزده هم نیست و کشدار است و تکرار مکررات در آن دیده می شود.

فهیم: در حال حاضر فیلم مستند از گرایش در پستو بودن و روشنفکرانه بودن خارج شده است

در ادامه محمد تقی فهیم گفت: در سیاست گذاری جدید مستند از گرایش در پشتو بودن و روشنفکرانه بودن خارج شده و تلاشی برای رسیدن به مخاطب انبوه و جذب مخاطب عادی دارد.

او افزود: البته بحث داشتن یا نداشتن نریشن و صدا سال ها در سینمای مستند محل مناقشه و بحث بوده است. اما تجربه از دهه ۷۰ به بعد ثابت کرد سینمای بدون صدا ناقص است و بنابراین حتی در فیلم هایی که تصویر کاملی دارند، گوینده می تواند به فیلم کمک کند.

او در ادامه پیرامون فیلم مستند «دوبلور ساکت» گفت: به نظر من کارگردان بیشتر مجذوب مصاحبه کننده ها شده چون در برخی نقاط می بینیم که مصاحبه کننده ها بر سوژه مسلط می شوند و این خلاف اصول فیلم بیوگرافیک است. او می بایست به گونه های مختلف به زندگی آرشاک رجوع کند. مثلا ما انتظار داریم آرشاک از خاطراتش تعریف کند در حالیکه ما متوجه می شویم ابراهیم بحرالعلومی تمام قاب را می گیرد و خاطره تعریف می کند.

نجفی: بسیاری اتفاقات در فیلم غیر منتظره بود

مسعود نجفی در ادامه گفت: چون کمابیش در جریان تولید این اثر بودم باید بگویم شتابزدگی بیشترین لطمه را به این کار زده است. خیلی اتفاقات بداهه رخ داد و همه چیز خیلی از پیش تعیین شده نبود. بخش کانادا می توانست بهتر و با برنامه ریزی بیشتر باشد اما اتفاقات ایران خیلی با برنامه رخ نداد و نمی توانستیم برنامه ریزی دقیقی در مستند داشته باشیم. فکر می‏کنم با تدوین مجدد کار ریتم بهتری پیدا کند.

آقا محمدیان: نبود آرشیو قوی پیرامون شخصیت ها از مشکلات ساخت مستند پرتره است

شفیع آقا محمدیان هم گفت: یکی از وظایف ما این است که ضعف‏ها را تذکر دهیم اما سایر موارد به خود فیلمساز باز می گردد. اساس فیلم پرتره در ایران عمر کوتاهی داشته است. پرتره دنیای وسیعی دارد و ما در آینده تصمیم داریم از نشستی با حضور کارشناسان خارجی بگذاریم و در این حیطه صحبت کنیم چرا که در این خصوص ضعیف هستیم اما این به معنی قابل قبول نبودن آثار نیست. ساخت فیلم درباره شخصیت ها معمولا حساب شده نیست و ما از گذشته افراد برجسته‏مان فیلم نداریم و مثلا از وسط زندگی فرد شروع به تصویربرداری می کنیم. ما آرشیو قوی درمورد افرادمان در کشور نیاز داریم .

دو ضلع موثر از مثلثی که سینمای خانوادگی را عمق و گسترش می دهد

پایگاه خبری- تحلیلی سوره سینما، ما همواره در گونه و ژانر در بخش مدیریتی دستخوش نوسان بودیم و متاسفانه رعایت تنوع در سینما صورت نگرفته است. گاه می‌بینیم که در مدیریت های گذشته سینما بر اساس موج حرکت کردیم. به عبارتی بر اساس خواسته سینماگران و سوژه هایی که آن‌ها رصد کردند جلو رفتیم و مدیریت کلی وجود نداشته تا بتوانیم سیاست‌های راهبردی و استراتژیک برای سینما تعیین کنیم.

در این بین مساله فیلم‌های عاطفی،خانوادگی یا به عبارتی ملودرام جایگاه لازم را پیدا نکرده در صورتی که همیشه نیاز مخاطبان به اینگونه فیلم‌ها مشهود بوده است. اگر در سینمای دنیا هم نگاه کنیم در کنار همه گونه‌ها، از اکشن گرفته،تا وحشت، فیلم‌های عاطفی و خانوادگی جایگاه برجسته دارند و به عبارتی سینمای غالب در خارج از ایران سینمای خانوادگی است.

اما در سینمای ما این اتفاق به شکل برنامه‌ریزی شده نمی‌افتد و هرچه ما از زمان انقالاب جلو آمدیم این اشکال برجسته‌تر شده. بعد از پایان جنگ نیز باید این برنامه‌ریزی برای سینمای خانوادگی ما صورت می‌گرفت. یکی دیگر از نواقصی که در سینمای ما وجود دارد فقدان سند پژوهشی درباره اتفاقاتی است که در خانواده و جامعه می‌افتند.

در واقع چیزی که در تعدادی از فیلم‌های این حوزه نمایش داده می‌شود متفاوت از چیزی است که در خانواده‌های ما وجود دارد. به عبارتی می‌شود گفت جریان فیلمفارسی هنوز بر این فیلم‌ها حاکم است. این جریان که جریان غالب سینمای قبل از انقلاب بوده و پس از انقلاب هم به حیات خود ادامه داده اساسا با هویت خانواده‌های ایرانی بیگانه است.

اگر هم به سمت تصویر سازی و ارائه قصه‌هایی با موضوع خانواده می‌رود،بخش زیادی از آن یا ذهنی است،یا به نوعی کپی از  آثار خارجی است. در واقع فیلمسازان به جای آنکه ارتباط عمیق و ریشه‌ای با خانواده‌های ایرانی داشته باشد و دستمایه‌های فیلمشان را از منابع جذاب و پرکشش بگیرند ایده‌ها و موضوعاتشان را در فیلم‌های قبل از انقلاب جستجو می‌کنند.

به واقع ما در بخش سینمای بدنه کشورمان، سینمای مخاطب محور کمبود اساسی فیلم‌های خانوادگی وجود دارد. معضل دیگر این حوزه گسترش طبقه متوسط و رشد و توسعه اقتصادی که بر خانواده‌های ما تاثیر گذاشته باعث شد تا فیلمسازانی بی توجه به لایه‌های پایین جامعه به موضوع یابی از درون لایه‌های متوسط بپردازند و حتی می‌توان گفت خود فیلمسازان از لایه‌های متوسط به بالای جامعه جذب فیلمسازی می‌شوند.

به همین دلیل است که اگر فیلم‌خانوادگی هم در سینمای ما ساخته شود ویژگی لازم را در جذب مخاطبان انبوه  از خانواده‌های پایین شهری نداشته باشد. این اتفاق در حالی افتاد که در سال‌های پس از انقلاب انتظار می‌رفت عکس این عمل شود. سینما باید با ویژگی‌های قومی،باور‌ها و به طور کلی داشته‌های خانواده‌های ایرانی تناسب بیشتری داشته باشد.

این یک واقعیت است که قبل از انقلاب عامه مردم ایران به سینما نمی‌رفتند،چون اساسا سینما متعلق به آن‌ها نبود. اما پس از انقلاب که مشروعیت برای سینما به وجود آمد و سینما برای مردم شد ما می‌بینیم که از نظر مایه‌ها، مضمون، ویژگی‌ها و المان ها اتفاقی که در سینما می‌افتد،خلاف خواسته‌هایی است که خانواده‌های ما دارند.

بنابر این چیزی که می‌تواند سینمای خانواده را جان دوباره ببخشد،یک رویکرد جدی در تغییر ماهوی سینمای خانواده است،بنابر این باید یک مثلث فعال در عرصه سینمای خانواده به بازنگری عملکرد خودشان و آسیب شناسی این عرصه بپردازد و به آینده سینمای خانواده اهمیت بیشتری بدهد.

ضلع اول این مثلث مدیران هستند،ضلع دوم آن فیلمسازان و ضلع سوم هم مردم هستند،باید این اتفاق در ضلع اول و دوم بیافتد تا ضلع سوم را به سالن‌های سینما بیاورد تا این اتفاق در این دو ضلع نیافتد ما با معضلات عدیده در این زمینه رو به رو خواهیم بود.