بايد از حضور سي‌ و دو فيلم در بخش مسابقه جلوگيري مي‌شد

بانی فیلم :

محمدتقي فهيم ديگر منتقد سينما از ميان فيلم‌هاي حاضر در جشنواره امسال سه فيلم روزهاي زندگي، يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه و قلاده‌هاي طلا را شاخص‌تر از بقيه مي‌داند: البته جدا از اين سه فيلم، فيلم‌هاي ملكه، بوسيدن روي ماه، تهران 1500، شور شيرين نيز جزو آثار قابل تأمل امسال بودند.

اين نويسنده و منتقد سينما در خصوص روزهاي زندگي كه در تمامي بخش‌ها نامزد دريافت سيمرغ بود، مي‌گويد: در اين فيلم، بحث استاندارد سينمايي خود نمايي مي‌كرد و مي‌شد از آن به عنوان پروداكشني عظيم با ضرباهنگي مناسب ياد كرد. در ميان فيلم‌هاي امسال كه ساده، معمولي و بيشتر در قالب تله‌فيلم بودند، روزهاي زندگي را مي‌توان به عنوان سينمايي قابل تأمل ياد كرد.

از نگاه فهيم اين فيلم عليرغم تمامي شايستگي‌هايش در بخش فيلمنامه با ضعف‌هايي نيز روبرو است: فاكتور اصلي سينماي ايران، قصه و داستان است. در اين فيلم كمبود قصه بسيار مشهود است. به عنوان مثال شخصيت‌ها، آنطور كه بايد و شايد پرداخته نشده بودند، فراز و فرود لازم را نداشتند و ابعاد مختلف آنان بررسي نشده بود، اما در مجموع روزهاي زندگي قابل دفاع است. من نسبت به هيأت انتخاب و داوري جشنواره امسال انتقاداتي را دارم و معتقدم به شكل كارشناسانه‌اي به آثار توجه نشده بود، به عنوان مثال اين فيلم در تمامي بخش‌ها ‌ كانديدا مي‌شود، آن وقت جايزه بهترين فيلم را نمي‌گيرد! در حالي كه فيلم شيخ طادي در ميان فيلم‌هاي امسال مي‌توانست بهترين فيلم جشنواره باشد. ما در سينما نيازمند آثار مبهوت كننده‌اي هستيم كه مخاطب متوجه گذشت زمان نشود.

فهيم در خصوص منوچهر هادي نيز مي‌گويد: در ميان فيلم‌هاي اجتماعي جشنواره يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه اگرچه موضوعي كهنه را دستمايه قرار داده بود (اهداء عضو) اما نگاهي تازه به اين موضوع داشت. ضمن اينكه در كنار اين بحث، نگاهي آسيب شناسانه و انتقادي به بحث بي‌عدالتي در اجتماع، فقر و مفاسد اجتماعي داشت، ضمن اينكه به لحاظ فرم و ساختار، كارگردان توانسته بود، اين مضمون را با بيان و لحني سينمايي به تصوير بكشد.

يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه در ميان فيلم‌هاي اول قابليت‌هاي خوبي براي توجه بيشتر داشت كه در بخش داوري نيز به جز بخش بهترين بازيگر نقش مكمل زن، توجه ديگري به آن نشده بود. در حالي كه اين فيلم جاي تأمل بيشتري داشت، نكته مهم ديگر در خصوص فيلم، اين بود كه بخشي از فيلم در شهرستان اتفاق مي‌افتد كه چنين رويكردي در برابر ساير فيلم‌ها كه همگي در تهران اتفاق مي‌افتند، جالب توجه بود كه عدم توجه به اين فيلم، جاي تعجب داشت.

از ديدگاه اين منتقد قلاده‌هاي طلا يكي از ديگر فيلم‌هاي شاخص جشنواره سي‌ام است، او راجع به اين فيلم مي‌گويد: نكته بارز اين فيلم، وجه كارگرداني آن است يعني اگر بخواهيم به فيلم قلاده‌هاي طلا امتياز بدهيم، اين امتياز بيشتر شامل بخش كارگرداني مي‌شود. موضوع اين فيلم، پيرامون حوادث يكي- دو سال اخير است، فيلم در مجموع بسيار متكي به صحنه‌هاي درگيري دو سال گذشته بود و از جاذبه‌هاي آن بهره مي‌برد، اما در بخش كارگرداني، ابوالقاسم طالبي اجراي خوبي داشت و كارنامه‌ ايشان كارنامه متوسطي است، اما با اين فيلم نشان داد كه قدرت اجراي يك پروژه عظيم را دارد. قلاده‌هاي طلا فيلم خياباني است كه اجراي صحنه‌هاي مختلف اين فيلم را بسيار دشوار مي‌كند.

وي معتقد است بيش از موضوع و مضمون قلاده‌هاي طلا در بخش كارگرداني مورد توجه است: اين فيلم در بخش شخصيت‌پردازي و همين‌طور روايت داستان با مشكلاتي روبرو است و به لحاظ محتوايي موضع روشن و صريحي در خصوص برخي مسايل ندارد و محتاطانه به آن نزديك مي‌شود، اما كارگرداني استانداردي دارد و پيچيدگي‌هاي موضوعي جاسوسي- پليسي را به خوبي به تصوير مي‌كشد.

فهيم در خصوص ساخته نشدن فيلم‌هاي اين چنيني به لحاظ فني، در سينماي ايران به اين نكته اشاره دارد: فيلم قلاده‌هاي طلا موضوعي جاسوسي- پليسي را با گرايشي سياسي بيان مي‌كند كه در سينماي ايران تجربه قوي و استانداردي در اين خصوص نداريم. جسارت فردي فيلمساز يك بحث است، اما نكته مهم اين است كه فيلمساز توانسته اثري بدعت‌گذار را خلق كند كه اگر قرار باشد، در آينده فيلم‌هايي از اين دست ساخته شود، فيلم طالبي را جزو اولين‌ها بدانيم.

سينماي ايران پتانسيل ساخت همه نوع فيلمي را دارد، اما مسئله اين است كه فيلم‌هاي اين چنيني حاشيه‌هاي خاص خودشان را دارند و هر كارگرداني به سمت اين نوع سوژه‌ها نمي‌رود، اما طالبي اين تابو را شكست و با فيلمش كاري كرد كه بقيه مي‌توانند با استفاده از اين موضوع و همين‌طور استفاده از اين نوع ساختار، سينماي ايران را متنوع كنند.

محمدتقي فهيم منتقد سينما در پايان جشنواره امسال را متوسط ارزيابي مي‌كند: جدا از بحث اجرايي جشنواره كه امسال به شكل مطلوبي برگزار شد، اما بايد به اين نكته توجه كرد كه يك جشنواره با آثارش ارزيابي مي‌شود كه متأسفانه امسال اكثر فيلم‌ها كيفيت پاييني داشتند و با فيلم‌هاي ضعيفي در همه جوانب روبرو بوديم. به هر حال ما جشنواره را با فيلم‌هاي خوب و در خور مي‌خواهيم، حضور سي‌ و دو فيلم نازل در بخش مسابقه، يكي از اتفاقاتي بود كه مي‌شد جلوي آن گرفته شود، نمي‌دانم چرا مديران هميشه براي خودشان حاشيه و انتقاد درست مي‌كنند. هيأت انتخاب و مديريت جشنواره وقتي مي‌دانند كه فيلم‌ها كيفيت پايني دارند، لزومي ندارد كه سي و دو فيلم را در جشنواره قرار دهند، در صورتي كه اگر همين تعداد به بيست فيلم كاهش پيدا مي‌كرد، با فيلم‌هاي شاخص‌تري روبرو بوديم. حضور فيلم‌هاي زياد در بخش‌هاي مختلف جشنواره باعث شد تا فيلم‌هاي خوب در سايه قرار بگيرند و نتوانيم ارزيابي درستي نسبت به فيلم‌ها داشته باشيم.

شان استون با دیدن این فیلم‌ها مسلمان شد؟

منتشر شده در خبرگزاری فارس
منظری دیگر به جشنواره سی‌ام فیلم فجر
 جشنواره سی‌ام که دربست حاصل برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های مدیریت سینمایی دولت دهم است را پشت سر گذاشتیم. جشنواره‌ای که در صورت بررسی منصفانه، عوامل قابل دفاعی در ابعاد و زوایای اجرایی – تکنیکی آن جلوه‌گری کرد.

تنوع ژانری – البته نه به تعداد تمام گونه‌های موجود – مشارکت سلایق، حضور چند نسل فیلمساز (به ویژه پررنگی عرض اندام فیلم اولی‌ها) و نیز کمیت آثار با رویکرد سیاسی از جمله برجستگی این رویداد مهم بود.

اما همه مسایل به این‌ها ختم نمی‌شود، بی‌پرده بگوییم تا سینمای ایران نتواند روایت کننده مضامین و اهداف انقلاب اسلامی باشد، نه تنها مورد پذیرش نخبگان قرار نخواهد گرفت بلکه از سوی مخاطبان انبوه و متعاقبا مردم جهان نیز مورد اقبال واقع نخواهد شد.

در نظر بگیرید اگر نظام کنونی در چهارمین دهه حیات‌اش احساس برنایی و شادابی دارد و درنزد دنیای بیرونی هرسال جایگاه و مقام شاخص‌تری می یابد، دقیقا و تحقیقا بدلیل منحصربه فرد بودن اجزای اجرایی – حکومتی و اهداف مترقی و آرمان‌خواهانه آن است.

حکومتی که در عین غلبه سکولاریزم برجهان، دینی زیستن و اداره امور مذهبی جامعه را اثبات کرده، بدون اینکه از روند علمی‌گرایی و توسعه کشور عقب بماند، می‌تواند جاذبه‌هایی برای به اسلام گرویدن «شان استون» ایجاد کند.آیا سینمای ما و ویترین آن یعنی جشنواره فیلم فجر امسال نماینده برحق این دستاوردها بود؟

تردید نکنیم تا سینمای ایران در تمام اجزا و عناصرش تصویرگر این داشته‌ها نباشد و نتواند ترسیم‌گر روابط و مناسبات، غم و شادی، عدالت‌خواهی و ظلم ستیزی این مردم باشد، شکل و فرمی بومی – ملی نخواهد یافت.

چندی پیش یک فرانسوی در پاریس از «جواد شمقدری» پرسید شما چه سینمایی موازی هالیوود می‌خواهید پایه‌گذاری کنید که با آن متفاوت باشد؟

پاسخ به این پرسش همه آن سینمایی را به ارمغان خواهد آورد که درشان انقلاب اسلامی باشد. در واقع پرسش کننده از آنجا به این سوال رسیده که به وضوح شاهد و ناظر تفاوت و تمایز جمهوری اسلامی با دیگر نظام‌ها است. نه این فرانسوی که بسیاری از فرهیختگان اقصی نقاط جهان و خصوصا توده های مردم این کشورها چشم انتظار سینمایی از این سو هستند که حامل مضامین و مفاهیم مترقی انقلاب ایران باشد.

روایت‌های دستمالی شده هالیوودی و کپی‌های ناقص و نارسا از سینمای روشنفکرانه اروپا ظرف مناسبی برای عظمت این سویی نیست.

سینمای این دوره علی رغم اینکه از سر و رویش می‌بارید که سینمایی مدیریت شده است و حتی قریب به اکثریت حاضرین در ویترین آن را نسل فیلمسازان پس از انقلاب تشکیل می‌داد اما در بر پاشنه آثاری می‌چرخید که هنوز از سینمایی با رنگ وبوی انقلاب اسلامی فاصله عمیق داشتند، این همان زنگ خطر جدی است که به صدا در آمده ولی برخی‌ها گوش‌هایشان را بسته‌اند و بی‌شک تا برای فیلمسازان روشن نباشد که توفیقشان در ارجاع به نوعی از سینماست که از ارزش‌های این دیاری پیروی کند هرگز نخواهند توانست فیلمی بسازند که در ذهن و دل همه و از جمله تاریخ ماندگار شود.

حرکت‌های مردمی منطقه علیه دیکتاتورها و تغییر فضای سیاسی این کشورها شرایط و جوی را پدید آورده که شور و هیجان انقلابی در این ممالک نیازمند سینمای پاسخ دهنده و تقویت کننده روحیه مبارزه جویانه باشد، مانند آنچه نسل ما در اوایل انقلاب داشت و با فیلم‌هایی مانند نبرد الجزایر به تحول روحی و ذهنی مضاعفی دست می‌یافت تا با ورود به خیابان‌ها ، محکم‌تر شعار ضد استکباری سر دهد.

چند فیلم از جشنواره امسال را می‌توان نماینده انقلاب اسلامی‌ای دانست که بی‌اغراق مردم منطقه متاثر از آن به خروش آمده‌اند؟ و چند فیلم از این همه اثر به نمایش در آمده در جشنواره حامل محتوایی است که در صورت پیروزی انقلاب‌های منطقه بتواند مخاطبان این کشورها را به وجد آورد؟ انتظار اینکه همه فیلم‌ها در این راستا باشد غیر منطقی است، اما حداقل‌هایی که غیر منطقی نیست؟

وجود فیلمی‌هایی که با سیاست‌ها و مدیریت کنونی ساخته شده بودند  مانند آثار دفاع مقدس که به رغم همه نیش و کنایه‌های شبه روشنفکرانه شان باز هم افتخار جشنواره شدند ولی انبوه فیلم‌های سطحی پیرامون موضوع خیانت – با همه جذابیت‌های دراماتیک آن – بودند که توجیه ناپذیر جلوه کردند.

سی‌و سه سال مدیریت متکی بر مردم و رهبری هوشمندانه سیاسی بر این کشور به جز سینما به چه وسیله‌ای می‌تواند به سمع و نظر ملت‌هایی برسد که با عشق به این موفقیت‌ها به پا خاسته‌اند؟

سربلندی سینمای دفاع مقدس در جشنواره امسال بخشی از نمایش ایثار مردمی برای رسیدن به استقلال و آزادی است، اما سال‌های پرفراز و فرود پس از این، مردم با مصایب بسیاری دست و پنجه نرم کرده‌اند تا به ثبات و آرامش کنونی رسیده‌اند، از جمله همین طبقه متوسطی که از سوی سینماگران متهم به خیانت‌های درون طبقاتی است همواره در کنار انقلاب بوده و برای آن هزینه‌هایی پرداخته است، طبقه‌ای که اگر به خیانت‌هایی آلوده است حتما ایثارهایی داشته و توقعاتی دارد که در سینما دیده نمی‌شود، بخشی از این توقع سینمای سرگرم‌کننده فکور است.

جشنواره سی‌ام نمونه‌ای از رویکرد سینمای مدیریت شده است، یعنی تا همین اندازه که شاهد تنوع ژانری و مضمونی بودیم نشان داد که اگر سینما به درستی و براساس نیازها و اهداف انقلاب مدیریت شود بازدهی آن سمت و سوی درستی خواهد یافت.

وقتی شاهدیم که بخش اعظم سرمایه‌گذاری فیلم‌ها توسط دولت صورت می‌گیرد طبیعی است که چشم فیلمساز به اشاره سرمایه‌گذار است، در این رابطه مثلا جایگاه سازمانی مانند بنیاد سینمایی فارابی بیش از پیش برجسته می‌شود، حال آنکه فقدان مدیریت راهبردی نسبت به مضامین مورد توجه انقلاب نتیجه‌اش همین می‌شود که شاهدیم از بین نزدیک به صد فیلم تولیدی غالب آن‌ها در خدمت مفاهیم و ساختارهایی است که دردی از جامعه ایران را دوا نمی‌کند، نه به آنها لذت  سرگرمی سالم را می‌چشاند و نه چالش ذهنی نسبت به سرنوش‌تشان ایجاد می‌کند.

بنابراین جشنواره سی‌ام طلیعه‌ای است در این راستا که می‌شود سینمایی در انداخت که نماینده برحق مردم ایران و انقلاب اسلامی باشد، مشروط بر اینکه برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌هایمان در راستای پاسخ به سوالی باشد که آن مرد فرانسوی از «جواد شمقدری» پرسید.

تحقق چنین سینمایی «شان استون»های زیادی را به دامن انقلاب و اسلام  جذب می‌کند. تجربه متبلور شدن نقش مدیریت در این جشنواره، انتظار از جشنواره سی‌و یکم را در راستای اهداف انقلاب تقویت می‌کند، آیا از الان  این موضوع را در دستور کار داریم؟

نیاز به آثاری داریم که در روایت و ساختار دارای ویژگی‌های دینی و ایرانی باشد

محمدتقی فهیم، منتقد در گقتگو با «نسیم»: جشنواره فیلم فجر سینمای ایران را به لحاظ تکنیک و فن به جلو برد/ با وجود تلاش مدیریت سینمایی محتوای آثار حاضر در جشنواره منبطق با فرهنگ دینی و بومی نیست و نمی‌توان فرهنگ ارزشی را با این سینما معرفی کرد

به گزارش «نسیم»، این منتقد سینمایی در ارزیابی خود از بحث کیفی و تکنیکی آثار جشنواره سی‌ام فیلم فجر افزود:

- نیاز سینمای ما تولید آثاری است که در روایت و ساختار دارای ویژگی‌های دینی و ایرانی باشد.

- متأسفانه طی این سال‌‌ها در جشنواره‌های سینمایی گاه آثاری را روی پرده می‌بریم که مبنا و انطباقی با ویژگی‌های جامعه و فرهنگ ما ندارد.

- حتی امسال با اینکه مدیریت به جد سعی کردند که این فضا را فراهم آورند اما همچنان آثار سینمایی ما با فرهنگ خودی، فاصله دارد.

- تا تکلیفمان در سینما و اهداف ما مشخص نباشد فضا تغییری نکرده و رو به جلو نمی‌رود.

- شخصا به آثار جشنواره سی‌ام فیلم فجر با این رویکرد، نمره متوسط رو به پایین می‌دهم جز البته تک آثاری که در این راه حرکت کردند. اما بقیه هیچ کدام به دنبال القای فرهنگ و معنای زندگی ایرانی نبودند.

- طیف حداکثری فیلم‌های امسال، نیازهای جامعه را مدنظر نداشتند و حتی شعار جشنواره را نیز برآورده نکردند.

- به لحاظ گونه‌‌های سینمایی، تنوع موضوعی برآثار سایه انداخت به خصوص این کیفیت و رونق در دایره دفاع مقدس و سیاسی که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده، رنگ و بوی بیشتری گرفت.

- از نظر تکنیکی و ساختار، سینمای ما چند قدم رو به جلو رفته است. سینما را از این نظر باید رشد یافته دانست که توانسته‌ایم با استانداردسازی و استفاده از عوامل فیلمسازی، به سینمای جهان تنه بزنیم. در جشنواره فیلم فجر این نشان دیده شد.

- اما به هر حال سینمای ما به سبب فرهنگ و ارزش‌های خود، خاص است که از آن غافل بوده‌ایم.

- تا زمانی که نتوان سینمایی خلق کرد که بومی باشیم، به نتیجه‌ای نمی‌رسیم. بنابراین این سینما باید مرتبط با ارزش‌های فرهنگ خود و مبتنی بر بومی‌گرایی و ملی‌گرایی باشد.

- مطمئنا اگر قرار باشد از طریق سینما، کشور ایران و ارزش‌های آن را به بقیه معرفی کنیم، نمی‌توان چشم امیدی داشت.

هشدار نسبت به   موزه رفتن خرده فرهنگها و اضمحلال عشایر

  در جشنواره ای که سرشار از خشونت های بی منطق ُ آنهم خشونت های  فاقد اکت هالیودی  است دیدن  فیلمی مانند روییدن در باد  لطف دیگری داشت. به ویژه دیدن طبیعت سرعین که بسیار زیبا است.
 به لحاظ گونه شناسی این فیلم درباره کودک است و می خواهد مشکلات گروه کودک و نوجوان منطقه  را آسیب شناسی کند اما به ورطه تعدد سوژه می افتد در حالی که هر یک از مسائل مطرح شده می توانند موضوع یک فیلم باشند.
با اینکه  «روییدن در باد»، وامدار فیلم های کیارستمی است، اما روایت مستقلی را هم پیش میبرد . در هرحال فیلم دغدغه های رهبر قنبری را بدون یک ساختار با شناسنامه او دارد . شخصیت  اصلی فیلم حامل ان چیزی است که کارگردان طراحی کرده است نه آن چیزی که براساس یک روند منتهی به تحول باید جلو میرفت . خلاصه اگر قایل به اثار فرهنگی باشیم روییدن در باد یکی از همین اثار است که میخواهد نسبت به   موزه رفتن خرده فرهنگها و اضمحلال عشایر و کوچ نشینی هشدار دهد .

روزهای زندگی آبروی جشنواره سی ام

 فیلم  «روزهای زندگی»، گام رو به جلو محکمی در کارنامه سینمایی پرویز شیخ طادی محسوب می شود.

 طراحی صحنه ها و جلوه های ویژه در این فیلم بسیار حرفه ای است و غیر از برخی  جزییات مانند شسته و تمیز بودن مثلا صورت ادم ها در زیر بمباران و ...  طراحی اغلب بخش های این اثر قابل قبول است.

 رویکرد نمایشی ایثارگری در این اثر سینمایی موجب شده تا فقدان داستان در آن به چشم نیاید، هر چند که اگر این مشکل در فیلم روزهای زندگی وجود نداشت، فیلم بهتری می شد.

 فیلمساز در بخش هایی از فیلم اسیر کلیشه ها و اجرای دمدستی و غیرقابل باور درگیری و شلیک میان طرفین می شود با این حال روزهای زندگی آبرو ی جشنواره سی ام را خرید .

كاريكاتوري بودن شخصيت‌ها در سریال های دهه فجر

سريال ششمين نفرمحمدتقي فهيم اظهار كرد: كاريكاتوري بودن شخصيت‌ها و كمرنگ بودن چالش‌هاي اجتماعي آن دوران از جمله ضعف‌هاي اصلي است كه در سريال‌هاي امسال با آن روبه‌رو هستيم.

اين منتقد در گفت‌و‌گو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، با بيان اينكه درباره‌ي سريال‌ها، نمايشي‌ها، درام‌ها و اصولا برنامه‌سازي براي دهه‌ي فجر افق خيلي روشني وجود ندارد، خاطرنشان كرد: مديران سيما و دست‌اندركاران توليد به دنبال اين هستند كه هر سال يكي ـ دو تا سريال داشته باشند. جداي از اينكه اين سريال‌ها چه موضوع، محتوا و ساختاري داشته باشند و رويكرد درون‌مايه‌ي آن‌ها به چه سمتي باشد؛ البته اين درست است كه تلاش‌هايي حتما صورت مي‌گيرد و مديريت‌هايي اعمال مي‌شود، اما به طور كلي از آن جايي كه يك تحليل روشني وجود ندارد، بيشتر سريال‌ها خودرو و بر اساس توانايي خود كارگردان‌ها و توليدكننده‌ها بدون اينكه مديريت علمي و كارشناسي داشته باشد، به منصه‌ي ظهور مي‌رسند.

وي ادامه داد: عدم مديريت علمي و كارشناسي موجب مي‌شود كه در يك سال سريال‌ها بيشتر فضاي تاريخي داشته باشند و سال بعد كه امسال باشد، به سال‌هاي نزديك به انقلاب مي‌پردازند كه اين از نظر ژانري مناسب نيست؛ چون از نظر موضوع و محتوا بيشتر به دم‌دستي‌ترين موضوعات مراجعه مي‌كنند، فاقد عمق هستند و تحليل پشت آن‌ها كم است. اگر سريالي مربوط به انقلاب با يك تحليل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و شناخت درست از فضاهاي قبل از انقلاب نباشد، طبعا خروجي آن مي‌تواند با تصنع روبه‌رو باشد.

محمد تقي فهيم با بيان اينكه سريال‌هاي ايام فجر امسال بيشتر حادثه‌يي و ماجراجويانه است، اظهار كرد: بيشتر آثار در ژانر اكشن حادثه‌يي طراحي و پياده شده است؛ در صورتي كه اگر سريالي مربوط به دهه‌ي فجر و انقلاب باشد، بايد به رودررويي انديشه‌هاي پيش از انقلاب و نهايتا غلبه بر انديشه‌هاي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) بپردازد تا نسل امروز وقتي اين سريال‌ها را مي‌بيند پي به اين ببرد كه چرا و به چه دليل انقلاب اسلامي صورت گرفت و اساسا چرا يك نظامي در گذشته با آن همه پشتيباني جهاني و به عنوان كشوري كه ژاندارم منطقه بود، شكست مي‌خورد و در آن عصر سكولاريسم و بي‌ديني يك حكومتي ديني روي كار مي‌آيد؛ ما همه اين‌ها را به شكل عميق و چالشي نمي‌بينيم.

اين منتقد در بخش ديگري از گفت‌وگوي خود با بيان اينكه قصه‌ها در اين سريال‌ها در سطح مي‌گذرند، افزود: حال افرادي انتخاب شده‌اند كه قصه را پيش ببرند، در حالي كه اينها فاقد عمق هستند و هر كدام بيشتر كاريكاتوري از انقلاب را نمايندگي مي‌كنند. بحث ديگر اين است كه اساسا گرايش اجتماعي در اين سريال‌ها كمرنگ است؛ به عنوان مثال اگر در سريال «ششمين نفر» بحث انقلاب اسلامي يا انقلابيون را برداريم و عنوان ديگري را به آن اضافه كنيم، خيلي تفاوت نمي‌كند و آن حرف‌هايي هم كه عنوان مي‌شود بيشتر شعار است تا مثلا نسل جديد ـ بچه دبستاني‌ها و دبيرستاني‌ها بتوانند از طريق اين سريال‌ها به بسياري از واقعيت‌هاي نظام گذشته پي ببرند. در كل همه اينها باعث مي‌شود ما نتوانيم سريال‌ها را به گذشته‌مان منصوب كنيم، به عبارتي ديگر آثاري كه قرار است آن عظمت و قدرت توده‌اي و مردمي انقلاب را به تصوير بكشد، كمرنگ مي‌بينيم.

وي «لبه آتش» را سريالي با موضوع و ايده‌ي قدرتمند معرفي كرد و گفت: اين سريال مي‌تواند يك سريال عظيم درباره‌ي انقلاب اسلامي باشد؛ به اين دليل كه از يك ضلع مثلثي چون ارتش، انقلابيون و مردم تشكيل شده است. در بخش اول كه ضلع مربوط به فرماندهان ارتش و ارتباط آن‌ها با بيگانگان است، چيدمان اين ضلع درست صورت گرفته شده است اما وقتي اين ضلع قرار است در ارتباط با دو ضلع ديگر كاركرد پيدا كند و يك كشمكش جذاب به نمايش بگذارد، با ضعف‌هايي به ويژه در ارتباط با ضلع سوم يعني مردم مواجه مي‌شويم كه عموما اينها فاقد تحليل‌هاي عميق پشتوانه‌ي قصه است.

وي همچنين با بيان اين مطلب كه شايد در سريال‌هاي درام معمولي و خانگي هدف سرگرم كردن مخاطب باشد، خاطرنشان كرد: اما اساسا حتي يك جمله از سريال‌هاي مربوط به ايام فجر نياز به پشتوانه‌ي تحليلي دارد تا به درام تبديل شود، اما به نظر مي‌آيد در اين بخش‌ها ما با ضعف‌هايي روبه‌رو هستيم.

فهيم در پاسخ به اين پرسش كه چرا نسبت به مناسبت‌هايي چون نوروز و رمضان نتوانسته‌ايم سريال‌هاي موفقي در ايام دهه فجر داشته‌ باشيم؟ اظهار كرد: توليد براي ايام خاصي مثل نوروز و ماه رمضان متكي به خود برنامه‌سازان در طرح‌هايي كه ارائه مي‌دهند، است به همين جهت برنامه‌ها توفيقات بيشتري براي توليد در اين ايام دارند، اما در بخش دهه فجر نياز شديد به مديريت ساخت سريال با موضوع انقلاب، توسط اتاق‌هاي فكري، گروه‌هاي كارشناسي، تاريخ‌شناسان و فعالان سياسي آشنا با زمينه‌هاي انقلاب در دوران گذشته داريم، بايد با مشاوره‌هاي چنين افرادي اين سريال‌ها ساخته شوند، به همين جهت در اين ايام نقش مديريت بيش از هر ايام ديگري موثر است.

وي خاطرنشان كرد: حال ممكن است براي ايام نوروز طنزهايي ساخته شود كه خود برنامه‌ساز يد طولايي در ساخت آن سريال داشته باشد، اما در اينجا با يك موضوع حساس همچون انقلاب رو به رو هستم، از طرفي نسل جديد كه تشنه‌ي دانستن است دچار سردرگمي و پرسش مي‌شود و سال به سال هم اين پرسش‌ها جدي‌تر مي‌شود؛ اين رسانه ملي است كه بايد پاسخگوي آنها باشد و درام هم در اين بين بيشترين سهم را براي پاسخ دادن به سوالات نسل جديد دارد؛ به ويژه اكنون كه با تهاجم فرهنگي و دشمني‌هايي كه از بيرون رو به رو هستيم، قاعدتا اين بخش بايد به خوبي مديريت شود و طبعا اگر بيشتر از مشاوران و صاحبان‌نظران در زمينه ساخت سريال در ايام فجر استفاده شود، اين درام‌ها قوي‌تر مي‌شوند.

محمدتقي فهيم در پايان گفت‌و‌گوي خود يكي ديگر از ضعف‌هاي اين سريال‌ها را نسپردن اين آثار عظيم به كارگردانان صاحب تجربه دانست و خاطرنشان كرد: چندين سريال در زمينه تاريخ صدر اسلام با آن عظمت ساخته مي‌شوند، اما در بحث انقلاب ما چنين سرمايه‌گذاري را نمي‌بينيم و بيشتر آثار آنتن پركن مي‌شود و يك كار آماري صورت مي‌گيرد كه مثلا چند سريال با اين موضوع ساخته شد، اما در اينجا بحث كيفي مهمتر از بحث آماري است.

انتساب فیلمفارسی به تهران 1500ناشی از درک غلط فیلمفارسی است

رضا منتظری

نشست خبری فیلم سینمای تهران 1500 به کارگردانی بهرام عظیمی با حضور دست اندکاران و عوامل این فیلم سینمایی در تالار کنفرانس سعدی مرکز همایش های بین المللی برج میلاد برگزار شد.

در این شنست برخی از عوامل فیلم تهران 1500 از جمله بهرام عظیمی (کارگردان)، فردین خلعتبری (آهنگساز)، مسعود علمداری (فیلمنامه نویس)، محمد ابوالحسنی (تهیه کننده)، محمدرضا شریفی نیا (بازیگر) و حسام نواب صفوی (بازیگر) حضور داشتند. مدیریت این نشست را محمود گبرلو بر عهده داشت و محمد تقی فهیم نیز به عنوان منتقد مهمان در این نشست حاضر بود.

در ابتدای این نشست عظیمی در خصوص فیلم تهران 1500 گفت: ما بیش از 4 سال برای ساخت این فیلم تلاش کردیم و این فیلم حاصل زحمات یک گروه 250 نفره است. ما قصدمان از تولید این فیلم فرهنگ سازی نبود و فیلم برای پند و اندرز دادن به مخاطبان ساخته نشده بود. این فیلم برای خنداندن و لذت بردن مردم ساخته شده است همان گونه که دیدید در سینمای رسانه ها از این فیلم استقبال بسیار خوبی به عمل آمد.

تهیه کننده تهران 1500 هم در ادامه سخنان عظیمی گفت: جشنواره فیلم فجر از فیلم برداشت خوبی به عمل نیاورد و این فیلم را به بخش مسابقه سینمای ایران راه نداد که این جای بسی تأسف دارد.

سپس علمداری فیلمنامه نویس تهران 1500 گفت: ممکن است فیلمنامه قطعاً ضعف هایی هم داشته باشد اما هدف ما از این فیلم جذب نظرات مخاطبان عام بوده و ما خواستیم داستانی را بنویسیم که برای مخاطب عام دوست داشتنی باشد و با سطح تولید انیمیشن در ایران نیز مطابقت داشته باشد و نیاز به تجهیزات خاصی برای تولید آن نباشد. ما در فیلمنامه این فیلم تعدد شخصیت زیادی را داریم و داستان های فرعی زیادی را نیز در دل داستان اصلی اضافه کرده ایم که امیدواریم این داستان ها برای مخاطب قابل قبول باشد.

در ادامه این نشست خبری حسام نواب صفوی در مورد فیلم سینمایی تهران 1500 گفت: من بسیار خوشحالم که با این فیلم که اولین فیلم انیمیشن در سینمای یاران محسوب می شود در این دوره از جشنواره حاضر بودم و از در این جا از تمامی عوامل فیلم تشکر می کنم. این فیلم حاصل تلاش عزیزانی است که نتیجه درخشان کار آن ها امروز روی پرده سینما مشخص شد و امیدوارم که تهران 1500 در اکران عمومی هم با توفیق خوبی مواجه شود.

فردین خلعتبری آهنگساز تهران 1500 نیز طی اظهارات کوتاهی گفت: کوتاه ترین و کمترین سهم در این فیلم را موسیقی داشت. بهروز شهامت برای صدای این فیلم بسیار زحمت کشید که جای وی در این مکان خالی است و من نه تنها جای او بلکه جای همه 250 نفری که برای این فیلم زحمت کشیده اند را در اینجا خالی می بینم.

تعریف غلط از فیلمفارسی

سپس محمد تقی فهیم تحلیل خود را درباره این فیلم ارائه داد و گفت: درباره جشنواره فیلم فجر باید این جمله را بگویم که این جشنواره جشنواره ای تأثیر گذار است و هر ساله به عنوان بزرگترین رویداد سینمایی ایران جریان سازی کرده است و فیلم های تولید شده در یک سال سینمای ایران همیشه از فیلم های شاخص جشنواره الگو گرفته اند. از سال گذشته با انتخاب فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین سینمای ایران دچار یک نوع جدایی زدگی شد. با توجه به این تأثیر گذار بودن جشنواره من بسیار متأسفم که فیلم تهران 1500 نادیده گرفته شد. همیشه و در همه جای دنیا انیمیشن نقش مهمی دارد و گیشه سینماها را به خود اختصاص می دهد. گویا مسئولان سینمای ایران همیشه منتظر هستند که سینمای جهان به قله های افتخار برسد بعد آن ها لنگان لنگان به دنبال آن ها بروند. با توجه به جذاب بودن فیلم تهران 1500 می شد این نوع سینما را در خدمت اقتصاد سینمای کشور گرفت و از تخصص گرایی و نگاه به افق سینمای ایران بهره برد.

فهیم افزود: هر چند که ایده سفر به آینده و یا گذشته در جهان پدیده تازه ای نیست و این نوع نگاه همیشه وجود داشته است و ما از این حیث در تهران 1500 با تازگی روبرو نیستیم اما نکته مهمی که این فیلم دارد این است که توانسته با بضاعت اندک سینمای ما و توانایی ها و تکنیک های موجود در سینمای کشور فیلمی تولید کند که نه تنها در کشور که در حد آسیا به فیلم ها پهلو می زند.

 

انیمیشن در سینمای جهان دارد از 24 فریم در ثانیه می گذرد و پروژه های بزرگ تعداد فریم ها را به 26 و یا حتی 28 فریم در ثانیه رسانده اند چون این نوع فیلم ها با طیفی روبرو هستند که ضرباهنگ و ریتم فیلم برایشان بسیار مهم است. انیمیشن مخاطب کودک دارد و اگر کودک با آن ارتباط برقرار کند مسلماً باعث می شود که بزرگسالان هم به سمت آن بروند.

فهیم در ادامه اظهار داشت: این که کارگردان این فیلم از چهره شبیه سازی شده بازیگران مشهور سینمای ایران بهره جسته است نشان از هوشمندی اش دارد چرا که می تواند با این نوع نگاه مخاطب عام را برای تماشای فیلم به سالن سینماها بکشاند. قصه فیلم تهران 1500 فراز و فرودی ندارد اما وجود این چهره ها و ستاره ها است خلاء آن را پوشش می دهد. هرچند که طولانی شدن برخی از سکانس ها باعث کاسته شدن هیجان تماشاگر می شود اما وجود این چهره های مطرح به فیلم جذابیت می دهد و باعث می شود تا کمبودها در فیلم نادیده گرفته شود. وجود این چهره ها باعث شده تا حتی ریتم و ضرباهنگ هم برای مخاطب قابل درک نباشد.

سپس بهرام عظیمی در مورد تولید انیمیشن در ایران توضیحاتی داد و گفت: انیمیشن را در این مملکت تحویل نمی گیرند. یک انیمیشن با کیفیت سینمایی هزینه های میلیاردی دارد. از 4 سال قبل که ایده ساخت این فیلم به ذهن من رسید خواستم از بازیگران مطرح برای ساخت آن استفاده کنم تا فیلم جدی تر گرفته شود. همین محمدرضا شریفی نیا قبل از تولید فیلم به من گفت که اگر همین طرفداران بهرام رادان و هدیه تهرانی و مهران مدیری برای دیدن فیلم به سینماها بیایند فیلم خرج خودش را در می آورد اما با این حال تهیه کننده ای پیدا نمی شد که بیاید بیش از 3-4 میلیارد تومان خرج ساخت این فیلم کند و بعد هم سال ها منتظر بماند تا فیلم ساخته شود آن هم با ریسک آن که نمی داند پول اش برمی گردد یا نه؟

عظیمی افزود: هنرنمایی بازیگران در این فیلم عالی است و خیلی جواب مثبت داده است. بازیگران استوری بورد که جای بازیگران بازی کردند و آقای سیروس کهوری نژاد سرپرستی آنان را بر عهده داشت نیز بسیار خوب از پس ایفای نقش هایشان برآمدند. ما یک گروه جوان بودیم که تنها دغدغه مان این بود که یک انیمیشن ایرانی بسازیم و تمام تلاش مان را به کار بردیم تا تک تک فریم هایمان ایرانی باشد. الآن هم تصمیم داریم 7-8 دقیقه از فیلم را کم کنیم و آن را برای اکران عمومی آماده نماییم.

سپس یکی از خبرنگاران حاضر در جلسه به عظیمی گفت شما در این فیلم به سمت تولید فیلمفارسی رفته اید و من متأسفم که شما چنین فیلمنامه ضعیفی را برای ساخت این انیمیشن در نظر گرفته اید.

عظیمی در پاسخ گفت:

در همه کارهای من تم فیلمفارسی وجود دارد. داستان خیلی ساده این فیلم سلیقه من است، همه به نیت خلق شاهکار هنری فیلم می‌سازند اما می‌دانستم مردم از استفاده از تکه کلام‌ها یا حتی صحنه سبزی فروشی که سبزی‌هایش را 17 میلیون تومان می‌فروشد لذت می‌برند.

سپس علمداری نویسنده تهران 1500 در جملاتی اظهار داشت:ما تلاش کردیم که مردم از داستان خوششان بیاید و بیشتر امکان تولید فکر کردیم. اگر به آقای ابوالحسنی می‌گفتیم که نتیجه کار مشخص نیست ممکن بود که ایشان دیگر تهیه‌کنندگی این گونه فیلم‌ها را بر عهده نگیرند.

محمد تقی فهمیم نیز در مورد لفظ فیلمفارسی خطاب به خبرنگار گفت: فیلمفارسی فیلمی است که در آن منطق روایی وجود ندارد و همه چیز براساس تصادف شکل می‌گیرد. اگر در فیلمی تنها موسیقی خاص یا شوخی‌هایی وجود داشت نباید آن را فیلمفارسی نامید. متأسفانه تعریفی که امروزه از فیلمفارسی می شود بسیار غلط است.

در ادامه این نشست خبری عظیمی در خصوص میزان رضایت خود از تهران 1500 گفت: من تمام تلاش خود را کردم و بهتر از این نمی‌توانستم کار کنم. مگر اینکه در کارهای بعدی شرایط تغییر کند. همه ما صادقانه کار کردیم البته تغییر دوبله نیز با پیشنهاد آقای شریفی‌نیا بود. من خواستم افه ای از استاد کیمیایی بیایم و دوبله را تغییر دادم

شریفی‌نیا در پایان این نشست گفت: متأسفم هیئت انتخاب جشنواره، این فیلم را برای بخش اصلی انتخاب نکرده است. گاهی می توان به خاطر برخی اقدامات حتی مدیر سینمایی یا دبیر جشنواره را نیز عوض کرد. من از این رفتار مسئولان سینمایی و هیئت انتخاب برای عدم پذیرش این فیلم مهم سینمایی در بخش اصلی مسابقه سینمای ایران بسیار عصبانی هستم در این دوره از جشنواره تنها فیلم هایی به بخش مسابقه سینمای ایران راه پیدا کرده اند که بودجه های هنگفت بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده اند و تنها به واسطه زد و بند و پارتی بازی توانسته اند به بخش های مختلف این دوره از جشنواره راه یابند.

آمین خواهیم گفت و تجربه ای تکراری

ژانر : ملودرام

 

مخاطب : خاص

 

سامان سالور بایک قصه کوتاه که در چارچوب سینمای تجربی میگنجد در بخش مسابقه و کنار فیلم های حرفه ای حضور دارد . سالها پیش مجیدی  در یک عاشقانه مذهبی ایده ای خرج کرد که حالا سالور در حاشیه شهر و ضایعات راه اهن رویکردی به ان دارد . مثلا در فیلم باران مجیدی عاشق چهره واقغی معشوق را در اینه میبیند اما در اینجا عکس او را میبیند و ....

یکی میخوادباهات حرف بزنه : اهدای عضو  در پرداختی نسبتا تازه

ژانر : ملودرام

 

مخاطب : بزرگسال

 

منوچهر هادی سعی کرده تا موضوع اهدای عضو را در پرداختی تازه ارایه کند اگرچه در این رویکرد چندان موفق نیست ولی نزدیک شدن به مباحث اجتماعی البته نه چندان عمیق ارزش های کار را بیشتر کرده است . ضمنا سکانس تصادف در فیلم «یکی میخوادباهات حرف بزنه » موثر و تکان دهنده اجرا شده است .

یه عاشقانه ساده و تصنع در فضاسازی تا ...

ژانر : ملودرام

مخاطب: خانواده

سامان مقدم در یه عاشقانه ساده حتی از ترسیم یک مثلث عشقی پرکشش و مهیج هم ناکام میماندُ خصوصا وقتی میبینیم که او در انتخاب بازیگر نقش یک دختر روستایی به سراغ مهناز افشار رفته است بیشتر میفهمیم که کارگردان چقدر همه چیز را باسمه ای برگزار کرده است . تصنع از سروروی کار میبارد و شاید تنها نقطه پردقت و محققانه در فیلم عدم شلیک مصطفی زمانی به رقیب عشقی اش است چرا که در سکانسی از فیلم نماز خواندن اورا دیده ایم .

زندگی خصوصی ، غش در دیدگاه احکامی

ژانر : ملودرام

مخاطب: بزرگسال

حسین فرحبخش برای دومبن کارگردانی اش به سراغ موضوعی تکراری اما ملتهب و جنجالی رفته است . استفاده از مسایل سیاسی گذشته تا امروز بهانه ای استبرای مسایل دیگر و نه برعکس . دیدگاه های دینی و احکامی مطرح در فیلم هم به شدت جای بحث دارد .

روییدن در باد ، زیبایی های طبیعت اردبیل

ژانر: درباره کودک

مخاطب : بزرگسال

رهبر قنبری وفادار به زادگاهش در تلفیق با جهان فکری و دانایی سینمایی خود به سراغ بچه های ایل نشین اطراف اردبیل رفته و اسیب شناسی معضلات بچه های مدرسه ای را سرلوحه قصه پردازی قرار داده است . اشکالی مانند پی رنگ های فرعی و قصه ها و موضوعات متعدد فیلم را تحت الشعاع قرار داده است .

پذیرایی ساده فانتزی مالیخولیایی واقعی !

ژانر: ملودرام

مخاطب: خاص

مانی حقیقی در فیلم پذیرایی ساده طرفدارانش را نا امید کرد . موضوعی فانتزی ومالیخولیایی در فضاهایی واقعی سردرگمی بیننده را بیشتر میکند . توهین به مردم و استفاده ابزاری از انها برای جذابیت اشکال دیگر فیلم است . عدم کارکرد برخی از عوامل و نمادها مانند قران یا ان پیرمرد و ... معانی احتمالی اثر را هم از ارزش انداخته است .

ضد گلوله ، بدهکار چند فیلم

ژانر: کمدی (جنگی)

مخاطب: همه

مصطفی کیانی بعد از فیلم بعد از ظهر سگی سگی باضد گلوله یک کمدی جنگی شیرین و جذاب ساخته است ، تازه صحنه های جنگی را هم از خیلی جنگی سازان مدعی بهتر دراورده است . ریتم و ضرباهمگ مناسبی دارد با بازی های قابل قبول و... از نظر موضع هم فیلم را باید در موج اخراجی ها ارزیابی کرد . هرکی اخراجی ها را تابو شکن و به اصطلاح ضد ارزش ها میدانست ، احتمالا به ضد گلوله هم همین نگاه را خواهند داشت البته در این فیلم این مسایل رقیق تر است و بار کمدی موقعیت ان قوی تر ، و صد البته ضد گلوله از یک فیلم خارجی کپی شده و همچنان که در ادامه لیلی با من است و اخراجی ها  است به خارجی ها هم بدهکار است .

لب کارون تا بی خدا حافظی

ژانر: ملودرام (موزیکال)

مخاطب: بزرگسال

بی خداحافظی از سال های دور سینما با آثاری چون نعمت نفتی با بازی مرحوم آقاسی ، حنجره طلایی با باز ی گلپایگانی و ... حتی فیلمی با شرکت سوسن میاید . همه همت فیلمساز براستفاده از جذابیت رضا صادقی در نقش خودش معطوف شده بنا براین از نقش قصه پردازی و درام غافل شده است . احمد امینی در بی خداحافظی نتوانسته چیزی بیشتر از چند کلیپ و کنسرت ارایه کند و علاقه مندان خودش را نا امید کرد . بعید است که در اکران عمومی حتی شیفتگان موسیقی پاپ و رضا صادقی هم از فیلم استقبال کنند .

خرس ، فاجعه شکل موثر نمی گیرد

ژانر : ملودرام

مخاطب: فقط بزرگسالان

خسرو معصومی علی رغم اینکه خوب کاری کرد که در فضاهاییی که میشناسد کار میکند اما از نظر موضوع و دستمایه کم آورده است و تنها ایده هم برای یک فیلم سینمایی کفایت نمیکند ، قصه کامل و تازه و جذاب حداقل ولی اساس این رویکرد است . داستان محوری فیلم خرس را سال ها قبل مخملباف کار کرد آنهم نه مثل معصومی که خرس اش شخصیت ندارد و...مثلث آدم های فیلم خرس حتی فاجعه را هم نمتوانند رغم بزنند .

من و زیبا ؛ حال و هوای عاشورا اگر قبول داشته باشی

من و زیبا

ژانر : ملودرام

مخاطب : همه

فریدون حسن پور همان چیزی را می سازد که دلش می خواهد بنابراین بردل می نشیند مثل همین قضیه ذوالجناح وقتی او دوست داشته  ساخته و رضایت داشته حتما جای خودش را باز میکند اگر شده در واتیکان و جشنواره بین الادیان باشد .   کلا اگر عاشورا را در سینما بخواهیم فیلم حسن پور یکی از نمونه های بومی ان است که با پرستویی و شهاب حسینی حال و هوای دیگری بافته است ، حالا اگر ا هل عاشورا باشی خیلی از ضعف های آن را میشود نادیده گرفت

گیرنده ، پروپاگاندای پرتناقض


ژانر : حادثه ای - جاده ای

مخاطب : جوان ها

یک فیلم پرزحمت برای یک کارگردان اول ، اما انچه بدست امده در حد بلند پروازی سازنده اش نیست . همانطور که سعید راد هم کمتر از دویل است ولی قهرمانی است که مثل تنگنا آش و لاش میشود . جالب است که فیلم باتمام پروپاگاندایش برای رییس جمهور اما فینال و پیامش غیر این است . همانطور که بقیه اجزای اثر پر از تناقض است مثل اینکه آن هلی کوپتر چرا اول برای این کار مهم درخواست نشد و ...

میگرن ، خسته کننده اما کم غلط

میگرن

ژانر : ملودرام

مخاطب : خانواده

یک فیلم زن محور دیگر با گرایش فمنیستی . خسته کننده ولی دارای لحظه های خوب و کم غلط سینمایی . حضور کیانیان هم نتوانسته کمکی به انرژی فیلم بکنند . با این حال باید ورود یک فیلمساز زن با استعداد را به عرصه سینما تبریک گفت .

گشت ارشاد ، عصیان گری بی محابا

گشت ارشاد

ژانر: حادثه ای

مخاطب : همه

سعید سهیلی خوب یاد گرفته حتی از فقدان موضوع تازه هم فیلم مردم پسند بسازد . یک اثر حادثه ای به سبک و سیاق فیلم های عصیانگرانه دهه شصت غرب و به سیاق پاورچین مدیری با پیام های اخلاقی پایانی ! البته برای توفیق در گیشه به قول معروف قاطی هم دارد . ایما و اشاره هایی که بعضا ضرورتی ندارد جز رویکرد به طنز بسیار به قول روشنفکران پوپولیستی

پرواز بادبادک ها ، برای جشنواره های رنگ باخته

پرواز بادبادک ها

ژانر : به بهانه کودک !

مخاطب : برای بزرگسالان جشنواره هایی که رنگ باخته اند

معانی متعالی برای یک مقاله و موضوع خوب استعداد روستایی ها و ارزش هایی که در سینمایی ماقیبل دهه شصتی در دهه 90 ساخته شده است . جالب است که علی قوی تن در هیبت سهراب سپهری 90 دقیقه با یک لباس و بدون خوردن یک وعده غذا و ... در روستایی که یک پراید وارد ان نمیشود بعد از چند فیلم تجاری امده تا همه ما را مبهوت کند ، باشد تا در اکران این نتیجه را ببینیم

یک سطر واقعیت در اکران معلوم میشود

یک سطر واقعیت

ملودرام

مخاطب خانواده

برای ما ژورنالیست ها و کسانی که فتنه های اخیر را تجربه کرده ایم فیلم یک نیم سطر باورپذیر است انهم بخش های بدهکاری کاراکترهای اصلی ولی در ساخت یک موضوع پیچیده خیلی دم دستی پرداخته شده است

تلفن همراه رییس جمهور معلق میان کمدی و تراژدی

تلفن همراه رییس جمهور

کمدی تراژدی

مخاطب خانواده

بیشتر از خود فیلم حالا باید.علی عطشانی را باور کرد که یک تکنیسین سینمایی ماهر شده است

فیلم خوب شروع میشود و میتوانست یک کمدی بومی دیدنی باشد اما هرچه جلو میرود اثر میان کمدی و تراژدی معلق میشود . تا جایی که فینالش فانتزی میشود . از حق نگذریم سناریو یک اتفاق دذ زمینه ایده و حتی موضوع است .

سلام بر فرشتگان و نصیحت های جذاب

.سلام بر فرشتگان

فانتزی

 مخاطب کودک و نوجوان

یک فانتزی پر از جلوه های .ویژه .که مخاطبش را با شادی و.رویکرد موزیکال تا یک قدمی مرگ میبر د ولی او نمی ترسد . اماتا بخواهید هم همه چیز با کلام به بچه ها گفته میشود . فرض کنید پینوکیو به جای تجربه هی یکی به او میگفت دروغ بد است یا .... ایا بازهم پینوک.یو ماندگار می شد ..... بااین حال بچه ها در یک بار دیدن حتما از سلام بر فرشتگان خوششان میاید

پیامی برای مدیریت موسسه فرهنگی هنر شهید آوینی

مطلب زیر توسط یکی از بازدیدکنندگان این وبلاگ در بخش پیام ها ثبت شده است . بهتر دیدم از همین طریق ان را منتشر کنم

سلام آقای فهیم

به عنوان یک علاقمند به سینما و مطبوعات به دنبال مجله ای سینمایی که فقط به بخش زرد سینما نپردازد و دغدغه های دینی و انقلابی داشته باشد بودم ... مجله سینما رسانه به من معرفی شد، هر بار که از دکه ها ی مطبوعاتی سراغ گرفتم گفتند مدت هاست در قم توزیع نمی شود... احتمالا در سایت آوینی فیلم بود که در پاسخ به سوالم برای اشتراک شماره تلفنی دادند تا تماس بگیرم ، خانمی شماره بخش اشتراک را داد اما پس از چندین بار تماس کسی گوشی را برنداشت و مجبور شدم دوباره با همان خانم تماس بگیرم و ایشان شماره مرا گرفت تا با انتقال به بخش اشتراک آنها با من تماس بگیرند ... خلاصه اینکه بعد از چندبار تماس دیگر از طرف من بالاخره همان خانم شماره مدیریت موسسه را داد و گفت با آنها تماس بگیرم و موضوع را با آن ها در میان بگذارم ، اما انگار ایشان وقتی برای پرداختن به مسایل ساده و کم ارزشی چون مساله اشتراک نداشتند ... خلاصه اینکه این رفتار آب سردی بود بر شوق من برای اشتراک و دریافت مجله ... البته قبل از این برای علیرضا پور صباغ-که وبلاگش را می خوانم- هم پیام فرستادم و قرار شد موضوع عدم توزیع مجله در شهر قم را پی گیری کنند و البته ایشان پیشنهاد دادند که چون آن زمان مقارن با جشنواره مطبوعات بودسری به تهران بزنم و هم مجله را مشترک شوم و هم شماره های قبلی را دریافت کنم که الته موفق نشدم ....

خلاصه کنم ، آقای فهیم عزیز من مجلاتی در زمینه های مختلف مشترکم و بیشتر این مجلات ادعای فرهنگی ندارند، انقلابی نیستند، هدف های والای دینی و معنوی ندارند، اما هدفی جزیی و ساده در زمینه ی مورد قبول شان دارند، ولی به همان اعتقاد دارند، جدیت دارند، حداقل وسیله ی ارتزاقشان است، بنابراین با توجه به اصول حرفه ای یا هر دلیل دیگر به مخاطبشان احترام می گذارند و با یک تماس خودشان پی گیر همه مسایل مربوطه می شوند .... کسی که مجله یا هر کار فرهنگی دیگر را برای خالی نبودن عر یضه، بیلان دادن و ... انجام می دهد ولی اعتقادی به کارش ندارد و دغدغه نان ندارد برایش مهم نیست که کار او بدست مخاطبش برسد یا نرسد...

ببخشید که طولانی شد... شقشقه ای بود که...

من به عنوان مخاطبی که دغدغه هایی دارد برای دریافت محصولات فکری فرهنگی متناسب با اعتقاداتم تلاش می کنم، اما آیا مسولان فرهنگی هم برای تولید و رساندن این محصولات به دست مخاطب دغدغه ای دارند یا فقط بلدند در تریبون های اختصاصی که به دست می آورند فقط حرف بزنند...

لطفا در صورت امکان این موارد را به مسولانی که دسترسی دارید منتقل نمایید ...

ممنون

محمد تقی فهیم، امیر قادری، رضا اورنگ و ...در اتاق فکر دبیر جشنواره

محمد تقی فهیم، امیر قادری، رضا اورنگ و محمود گبرلو به عنوان گرداننده جلسات در اتاق فکر دبیر جشنواره حاضر شدند

  خبرآنلاین- اتاق فکر سی‌امین جشنواره فیلم فجر با حضور تعدادی از نمایندگان رسانه‌ها به صورت هفتگی قبل از برگزاری جشنواره فجر تشکیل جلسه داد. در جهت تمایل محمد خزاعی دبیر سی‌امین جشنواره فیلم فجر برای تعامل با رسانه‌‌ها و جمع‌آوری نظرات مختلف برای برگزاری جشنواره، اتاق فکری پیش از برگزاری این رویداد سینمایی تشکیل شد تا هر هفته موضوعات مربوط به جشنواره فیلم فجر مورد ارزیابی و نظرسنجی قرار بگیرد.

 سه خبرگزاری ایسنا، مهر و فارس نمایندگانی در این جلسات داشتند و همچنین امیر قادری، رضا اورنگ و محمدتقی فهیم به عنوان نمایندگان رسانه‌‌های خود دیدگاه‌شان را در مورد اتفاقات مربوط به جشنواره در جلسات مطرح کردند.

همچنین محمود گبرلو به عنوان گرداننده نشست‌های جشنواره فیلم فجر در یکی از جلسات اتاق فکر حضور پیدا کرد.