تاثیرات مخرب برنامه بفرمایید شام شبکه تلویزیونی من وتو

  مطلب زیر را روی ایمیلم دیدم البته مفصلتر و با تحلیلی علیه ایرانی جماعت و صدا و سیما و به دفاع از قدرت جریان سازی شبکه من و تو و برنامه بفرمایید شام

بهتر دیدم که بخشی از ان را با تغییرات و بازنویسی در اینجا بازتاب دهم تا بدانید که این انگلیسی ها بدست خود ما ـ البته اگر شما ایرانی های رفته به ان دیار را از خودمان بدانید من که می دانم و برای ان دلیل دارم ـ چه جوری دارند ریشه امان را میزنند

تاثیر مخرب برنامه بفرمایید شام از این قرار است

القای ترس بزدلانه از شکستِ ، وحشتِ حقیرانه از پیروزی دیگران، تمایل به عدم موفقیتِ دیگری (که با قبلی فرق دارد)، بخل و حسادت، تنگ‌نظری، زیرپاکشی، دروغ‌گوئی، کتمان حقیقت، ظاهرگرائی، نامهربانی، بدگوئی درباره‌ی شخص غائب، بهانه‌گیری و عیب‌جوئیهای پیش‌پاافتاده، بدگمانی و بددلی، بدخواهی برای دیگران، عدم همکاری، عدم خویشتنداری، پررنگ‌کردنِ نقاط ضعف دیگری در انظارعمومی به‌قصد تحقیر و تخریب شخصیت، عدم اعتماد و بدبینی، شلختگیهای زبانی و بی‌دانشی فاحش، بی‌صبری و بی‌قراری برای کامیابی، ناتوانی در یافتن حوزه‌های مشترک برای همدلی، توطئه و دسیسه برای تخریب دیگری، پرهیز از اقرار به خوبیها و زیبائيها و توانائیهای دیگران، فقدان اعتمادبه نفس، کوشش برای تخریب اعتمادبه‌نفس شخص دارنده، ناشیگری و نابلدیِ مطلق در ارتباط‌گیری اجتماعی با دیگران، مصرف گرایی ـ ترویج مشروب خوری آنهم به سبک جاهل های عرق سگی خور ـ قبح زدایی از شرم وحیا ـ اختلاط زن و مرد به شکل افراطی ـ قبح زدایی از احترام کوچکتر به بزرگتر ـ تبلیغ  روابط اروتیک و بسیار ی مانند اینها.

 درحالی‌که ملت زنده و رشیدایران؛ تا این اندازه از شکست نمی‌ترسد، تا این اندازه از پیروزی دیگران غمگین و سرخورده نمی‌شود، تا این اندازه بخل نمی‌ورزد، تا این اندازه دروغ نمی‌گوید، تا این اندازه حقیقت را کتمان نمی‌کند، تا این اندازه نامهربان و بی‌اعتماد و بدخواه و بهانه‌جو و بی‌صبر و بدگمان نیست، تا این اندازه بی‌اعتمادبه‌نفس نیست، تا این اندازه عبوس و غمگین و افسرده نیست، تا این اندازه برای به‌شکست‌کشاندن دیگری خود را به حقارت نمی‌اندازد، تا این اندازه از برقراری ارتباط دوستانه و سازنده با دیگران، عاجز نیست، تا این اندازه دچار سرخوردگی و توسری‌خوردگی نیست، تا این اندازه تحقیر شده و متمایل به تحقیرکردن نیست و . ..

● دوستی میگفت که  هرگاه این برنامه را می‌بینم؛ از شرم و خجالت آب می‌شوم و به حال ایرانی های شرکت کننده افسوس می‌خورم که تابدین درجه «نازل» شده‌اند و «سقوط» کرده‌اند. انگلیسی ها که معلوم است چرا از این ها استفاده میکنند اما جرا هموطن های ما نمی فهمند که ابزار قدرت و تزویر شده اند خود حکایت دیگر و تحلیل جداگانه ای می طلبد

شما چه نظری دارید ؟

شب‌های جوانان ایرانی در تلویزیون گم است

 "محمدتقی فهیم" منتقد سینما و فعال رسانه‌ای در گفت‌وگو با خبرنگار برنا درباره شاخصه‌های برنامه جوان‌پسند در تلویزیون می‌گوید: برنامه جوان پسند، در قالبی خاص نمی‌گنجد و نمی‌توانیم برای آن کلیشه‌های واحد را تبیین و ارائه کنیم، چرا که جوانان دارای سلایق مختلفی هستند و علاوه بر صلاحیت به لحاظ دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی هم متفاوت و متمایز هستند. در کشور یک رسانه ملی داریم و برای این‌که بتواند نیازهای جوانان را تامین کند، قاعدتا بایستی تولیداتی در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هنری و تفریحی، متناسب با روحیه جوان‌ها داشته باشد.

وی ادامه می‌دهد:این مساله به این مفهوم نیست که قرار است همه برنامه‌ها به سبک واحدی تولید شوند، قاعدتا آثار شاد و مفرح و به عبارتی چالش انگیز در زمینه‌های مسایل مرتبط با آن‌ها، تشکیل می‌دهند. به این معنی که اگر بخواهیم برنامه‌های جوان پسند را معرفی کنیم، برنامه‌هایی هستند که ضمن داشتن گرایش‌های متنوع، عموما باید شاکله این برنامه‌ها، مولفه‌های شادی برانگیز، امیدوارکننده و آرمان‌خواهانه داشته باشند.

فهیم به تفکیک شبکه‌های تلویزیونی در جهان برای قشرهای خاص اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: این نوع دسته‌بندی برای جوانان بسیار مناسب است تا به راحتی به آنچه که دوست دارند، دست یابند. در تلویزیون‌ فاقد این دسته بندی‌ هستیم، ضمن این‌که در همین رسانه و شبکه‌ها هم عموما برنامه‌ها فاقد خلاقیت هستند. آن برنامه‌ای که می‌تواند نظر جوانان را تامین کند، برنامه‌ای است که خلاقانه تولید شده باشد و نوآوری داشته باشد، حال در هر گرایشی که باشد. حتی برنامه‌های کوتاه مثل جُنگ‌ها و میان‌برنامه‌های تفریحی هم اگر فاقد خلاقیت و جذابیت‌های بصری و شنیداری باشند، مورد اقبال قرار نمی‌گیرند. بنابراین جوانان به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای و رسانه‌هایی کشیده می‌شوند که نیازشان را تامین کند، لذا کمبود برنامه‌های ویژه جوانان بسیار احساس می‌شود.

این منتقد بیان می‌کند: شب‌های جوانان ایرانی در تلویزیون گم است، یعنی اگر قرار باشد جوانان از هر قشری، شب‌ها، وقت خودشان را با تلویزیون بگذرانند که هم اکنون در دنیا این اتفاق می‌افتد و شبکه‌های تصویری، اصلی‌ترین پر کننده وقت جوانان هستند، نمی‌توانند و البته آن برنامه‌هایی هم که وجود دارد، فاقد نوآوری و خلاقیت هستند که درخور جوانان باشند. در صورتی که برآیند برنامه‌های مختلف، باید برای جوانان شادی برانگیز و نشاط آور باشد.

فهیم در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که آیا تلویزیون توانسته با برخی برنامه‌های طنز برای جوانان سرگرم کنند باشد، به برنا گفت: تلویزیون در مقاطعی توانسته با برنامه‌هایی که مختص جوانان نبوده، آن‌ها را سرگرم کند. جُنگ‌ها و آیتم‌های شاد و تفریحی که سازنده آن‌ها مهران مدیری و داریوش کاردان بودند، از جمله این برنامه‌ها بود که به دلیل خلاقیت و نوآوری اولیه آن‌ها، سبب جذب شدن جوانان به این برنامه‌ها شد. تولید این‌گونه برنامه‌ها نباید مقطعی باشد، چرا که جوانان به صورت دائمی نیاز به چنین برنامه‌هایی دارند، بنابراین برنامه‌سازی برای آن‌ها باید مداوم باشد.

وی به سریال‌هایی نظیر "پایتخت" اشاره می‌کند و می‌گوید: به تازگی سریال‌هایی ساخته می‌شوند که موضوع آن‌ها مختص به جوانان نیستند، اما به خاطر ویژگی‌هایی که جوانان را با موضوع‌شان درگیر می‌کند، جزو برنامه‌های جذاب برای جوانان شمرده می‌شوند، اما اساسا تولید اثر برای جوان، نیاز به پژوهش و تحقیق دارد که برنامه‌هایی با گروه سنی جوان تولید شوند.

نتیجه این‌که، برنامه‌های تلویزیون باید بر اساس عناصر خلاقانه شکل بگیرند که حتی ممکن است با کمترین هزینه تولید شود. تولید برنامه‌ای جذاب و نوآورانه برای جوانان یا هر قشری، الزامی به استفاده از لوازم لوکس و جدید ندارد، به این معنی که حتی ممکن است در برنامه‌ای، فضاسازی، پوشش‌ها، دکورها، مناسبات و روابط اجتماعی کهنه به نظر برسند، اما ساختار و ریتم اثر، به روز و متناسب با جامعه امروز باشد. این‌چنین برنامه‌ای است که فرصت دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن، واقع می‌شود.

ساختارشکنی در طراحی شخصیت های مختارنامه

سایت خبری سیمافیلم: میرباقری در "مختارنامه" شکل جدید و ساختار شکنی از تیپ- شخصیت  را طراحی  کرده به بیان دیگر  او در این شیوه از قاعده درام ارسطویی به نمایش مدرن رسیده است.

 محمد تقی فهیم،منتقد سینما وتلویزیون با بیان این مطلب افزود:میرباقری به دلیل داشتن سابقه تئاتری و دانش دراماتیک،اشراف کاملی بر تاریخ درام در ایران و جهان دارد.به بیان دیگر او هم درام کلاسیک و هم تعزیه را به خوبی می شناسد و به همین دلیل در"مختارنامه"تلاش کرده به تلفیقی از تیپ و شخصیت دست پیدا کند.
او تصریح کرد:اگر قرار بود در این مجموعه تنها به سمت تعزیه حرکت کند با توجه به المان های تثبیت شده این گونه نمایشی با وجود معانی عمیق و چند لایه ای که در آن وجود دارد،شخصیت ها بیشتر به تیپ نزدیک می شدند،اما ترکیب آن با نمایش مدرن باعث رسیدن به زبان جدیدی از طراحی شخصیت شده است.
این منتقد اظهار داشت:این کارگردان منطبق با درام ارسطویی به تفکیک میان پروپاگونیست ها (قهرمانان) و آنتاگونیست ها(ضد قهرمانان) پرداخته،اما در برابر قدرت قهرمانان،ضد قهرمانان را نیز پرورش داده است.
او توضیح داد:شخصیت مختار به عنوان قهرمان داستان،مجموعه ای از صفات متضاد است.چنانکه می بینیم گاه در ایجاد توازن میان سیاست و اجتماع دچار تزلزل و افت عمل گرایی سیاسی می شود و در نقطه مقابل،ضد قهرمانان داستان نیز حاوی ویژگی های جذاب و برجسته اند.مثلا قدرت بدنی دارند،جسورند و به شدت مذهبی هستند.رویارویی این دو گروه سبب شکل گیری درامی قدرتمند و نفس گیر برای مخاطب می شود.
فهیم اذعان داشت:توازن میان قهرمان و ضد قهرمان در مجموعه آثار میرباقری به فراخور موضوع متفاوت است؛به طوری که مثلا در"معصومیت از دست رفته"بنا بر ضرورت قصه آنتاگونیست ها پررنگ ترند،اما در"مختارنامه"شخصیتی مانند رفاعه ابن شداد نه قهرمان است و نه ضد قهرمان و درواقع،شخصیتی متزلزل و با افت وخیز دارد و هوشمندانه طراحی شده است.
او در پایان خاطر نشان کرد:اما دستیاران هر دو گروه نیاز چندانی به پرداخت چند لایه نداشته اند.در نتیجه در حد تیپ باقی مانده اند و این توازن میان تیپ و شخصیت و این هوشمندی سبب شده است،اثری مردانه بدون آنکه مانند آثار حماسی هالیوود به المان هایی چون جذابیت های جنسی و پروداکشن های پر زرق برق وابسته باشد،برای مخاطب جذاب و قابل قبول است

امشب سري جديد «نگاه دو» روي آنتن مي‌رود

با اجراي محمدتقي فهيم؛

امشب سري جديد «نگاه دو» روي آنتن مي‌رود

خبرگزاري فارس: سري جديد برنامه «نگاه دو» با نقد و بررسي يكي از سريال‌هاي نوروزي و با اجراي محمدتقي فهيم از امشب روي آنتن مي‌رود.

 

به گزارش خبرگزاري فارس، در سري جديد «نگاه دو» كه با بررسي سريال «بچه‌ها نگاه مي‌كنند» ساخته حميدرضا صلاحمند (از سريال‌هاي پخش شده در نوروز90) آغاز مي‌شود، كارشناساني چون تاجبخش فنائيان و مريم افضلي حضور دارند و به بررسي بازخورد سريال در مخاطبان و روانشناختي شخصيت‌ها مي‌پردازند.
«نگاه دو» در سه قسمت 60 دقيقه‌اي از ساعت 24 امشب يكشنبه 11 ارديبهشت روي آنتن مي‌رود.

جشنواره كيش؛ دو هدف مغفول در عرض يك رويداد پر سروصدا

خبرگزاري فارس: گستردگي در عرض جشنواره فيلم كيش چنانچه در دوره بعدي به نفع معرفي و آسيب‌شناسي چرايي ايجاد مناطق آزاد و نيز سياست‌ خارجي ايران در راستاي داشته‌هاي بومي- ديني حركتي طولي نداشته باشد، حركتي كند تا ايستادن در جا خواهد داشت.

 

نزديك يك هفته جزيره مرجاني كيش، حال و هواي سينمايي پيدا كرد. نصب پلاكاردها و بنرهاي مختلف از تصوير چهره‌هاي برجسته سينمايي و اطلاع‌رساني بر در و ديوار اين جزيره، در كنار اشغال سه هتل لوكس توسط نزديك به هزار نفر از سينمايي‌ها و نمايندگان رسانه‌هاي داخل و خارج به همراه نمايش فيلم‌هاي جشنواره‌ در چند سالن كيش و ... حداقل‌هايي از تظاهر وجود يك رويداد مهم در اين جزيره بود.

اين همه در حالي خود را به رخ ساكنين كيش و مسافران و جهانگردان مي‌كشيد كه از چند ماه قبل - به ويژه ايام نزديك به برپايي جشنواره - تقريبا تمامي رسانه‌هاي مكتوب، ديجيتالي و صوتي و تصويري و ... آكنده از اطلاع‌رساني درباره جشنواره‌اي بودند كه در گام نخست مي‌بايد به انتظاراتي پاسخ مي‌داد.

اكنون پرسش اين است كه انتظار از جشنواره‌اي مانند كيش چه بوده يا هست؟ يا بهتر است اين‌طور طرح مسئله كنيم كه جشنواره فيلم كيش قرار بود چه جريان سينمايي ايجاد كند كه ديگر جشنواره‌ها نتوانسته يا نكرده بودند؟ در واقع چه باري بر زمين مانده بود يا چه موضوع و مقوله‌اي مغفول افتاده بود كه جشنواره فيلم كيش براي آن برپا شد؟ آيا خلأ عميق يا سطحي آشكاري در عرصه سينماي كشور به چشم مي‌خورد كه جشنواره فيلم كيش براي پر كردن آن كليد خورد؟ و اگر پاسخ مثبت است اين خلأ كدام مقوله و چه بود.

شايد گفته شود كه جشنواره كيش هم مانند يكي ديگر از جشنواره‌هاي موضوعي، كه در يك دهه اخير انواع و اقسامش اعلام موجوديت كرده و با گرد و خاك، پس از يك دوره يا كمي بيشتر فروكش كرده‌اند و الان فقط نامي از آن‌ها در آرشيو مطبوعات پيدا مي‌شود، مگر در خود همين كيش پيش از اين جشنواره‌هايي برگزار نمي‌شد؟

اما واقعيت امر اين است كه جشنواره فيلم كيش از قد و قواره يك جشنواره موضوعي با تعاريف مصطلح آن چند گام بلند برداشت. رويكردي كه طبعا انتظارها را افزايش مي‌دهد.

جشنواره فيلم كيش در همين پله اول، در عرض گسترده بود. عنوان بين‌المللي آن كه بماند، در گرايش‌هاي مختلف فيلمسازي و قالب‌هاي متنوع سينمايي هم عريض بود. فيلم كوتاه، مستند، پويانمايي، ويديويي، فيلم بلند، فيلمنامه، نوعي نگاه، نشست‌هاي تخصصي، بزرگداشت سينماگران و ... آن هم براي جشنواره‌اي موضوعي كه اولين دوره خود را تجربه مي‌كند، به نظر يك بلندپروازي مبرهن مي‌آيد. به ويژه كه به دليل فقدان راهبري پيش از اين در موضوع مورد نظر جشنواره يا اساسا فيلمي ساخته نشده بود و يا آنچه موجود بود، گرايش عموما توريستي يا آسيب‌شناسي محدود نسبت به بوميان و نهايتا تصاويري از آب‌هاي اقيانوس در بطن و حاشيه فيلم‌ها به چشم مي‌خورد.

در اين زمينه مثلا نگاه كنيد به بخش بزرگداشت سينماگران. اين اتفاق چه سنخيتي با موضوع و گرايش خاص جشنواره داشت؟ شايد گفته شود، نگاه بومي و ديني اين عزيزان در آثارشان دليل اصلي گزينش آن‌ها بوده است كه صد البته قابل دفاع است، اما پرسش اين است كه قاعدتا چنين جايگاهي براي اين هنرمندان در هر رويداد ديگر سينمايي نيز مي‌تواند طراحي شود چرا كه اساسا گرايش عمومي اين سينماگران ارزشمند و اين ارزش از پذيرش آن در سطح و عرصه فرهنگ و هنر كشورشان نشأت مي‌گيرد.

يا حتي مي‌توان اين پرسش را مطرح كرد كه چرا كيش؟ چرا قشم نباشد يا آبادان و ديگر مناطق آزاد يا شهرهاي حاشيه دريا؟ آيا به صرف اينكه كيش پاساژ‌هاي پرمشتري‌تري دارد و قادر به برگزاري و تأمين هزينه چنين رويدادي است ملتزم به برگزاري جشنواره است. اگر اين بوده كه نهايت افق طراحي و برپايي جشنواره در محدوده تبليغات تجاري كارآيي دارد؛ پس بقيه شعارها، از جمله «ميراث مشترك، آينده مشترك» چه مفهومي پيدا مي‌كند؟

نگارنده بر اين عقيده است كه اگر بخواهيم جشنواره فيلم كيش را در محدوده فيلم‌هاي جذب شده به آن ارزيابي كنيم و يا بر اساس پرسش‌هاي فوق به تحليلي درباره بود و نبود آن دست يابيم، بي‌ترديد به نفي جشنواره خواهيم رسيد. در اين مقوله شكي نداريم كه اصل و بنيان قوت و ضعف يك جشنواره سينمايي با فيلم‌‌هاي آن شناخته مي‌شود. كما اينكه اگر از اين منظر به جشنواره فيلم كيش بنگريم، خيلي زودتر از آنكه برگزار مي‌شد، مي‌بايد اين دريچه را مي‌بستيم، چون ضعيف‌هاي آن پيشاپيش قابل رصد كردن بود.

پس چه موجوديت و سياستي باعث و باني توجيه جشنواره فيلم كيش مي‌شود؟ چه عاملي سبب‌ساز پذيرش هزينه جشنواره از جمله پذيرايي از 900 ميهمان دعوت شده به جزيره به مدت پنج روز مي‌شود؟ و ديگر پرسش‌هايي كه احتمالا از سوي بسياري از حاضرين در اين رويداد يا غايبين در دور دست جزيره مطرح شده يا مي‌شود؟

همه آن چيزي كه طي ايام جشنواره از سوي نشريات آن يا لسان هنرمندان منتشر شده، اصلا كفايت توجيه آن را نمي‌كند. چرا كه هر رويداد ديگر و در هر نقطه‌اي متمايز از كيش نيز مي‌توانست شور و نشاط عمومي ايجاد كند، جاذبه‌هاي گردشگري را معرفي و برخي پيشرفت‌هاي ايران زمين را نام ببرد؛ حتي بدون چنين جشنواره‌اي هم كيش مي‌توانست و بايد مبادرت به سالن‌سازي كند تا از سينما هم در كنار باغ پرندگان و شوكلاسيك، رقص دلفين‌ها و بازديد كاريز و خلاصه ديگر جاذبه‌هاي اين مرواريد زيباي خليج فارس بهره ببرد و حتي مباحث درگير شده مانند نقش جشنواره در جذب اردوهاي ورزش و مهم‌تر از آن تمركز‌زدايي از تهران و امثالهم نيز قوت‌هاي دفاع از هزينه‌كرد براي برگزاري جشنواره فيلم كيش را نمي‌كند.

خلاصه كنيم چرا كه بحث مصداقي فوق به درازا مي‌كشد و جاي آن در اين مختصر نمي‌گنجد. پس حرف و حديث اين متن چيست؟

جشنواره فيلم كيش در دو زمينه و مقوله استراتژيك نظام جمهوري اسلامي ايران مي‌توانست جريان‌سازي كند و بايد در دوره‌هاي بعدي روي آن زوم كرده و اين قائله را به جلو هدايت كند؟

نخستين اصل پايه‌اي توجيه‌كننده وجود اين جشنواره، آناليز موجوديت مناطق آزاد و چرايي شكل‌گيري اين مناطق در بدنه اقتصاد ايران است. آسيب‌شناسي، نقد و دريافت كنه و دلايل پايه‌گذاري مناطق آزاد در چارچوب تعامل و مناسبات اقتصادي با خارج از ايران و متقابلا با درون كشور از جمله رويكردي است كه بايد سينماي كشور به آن توجه كند و آثاري مرتبط با اين مقوله توليد و به نمايش گذاشته شود. بحث تجارت و نوع سودآوري از نگاه اقتصاد اسلامي در دل روابط بين‌المللي كيش در صورت توجه به آن در دايره‌اي اخلاقي و بانكداري بدون ربا و ... آن‌هم در راستاي نمايش فضاي امن براي سرمايه‌گذاري بيروني‌‌ها از جمله حداقل‌هاي مورد اهتمام اين جشنواره بايد باشد. كيش در مقام قدرتمندترين قطب اقتصادي مناطق آزاد كه تاكنون توانسته پرش‌هاي خوبي در جلب و جذب مشتريان داخلي به نسبت ديگر مناطق بردارد و از اين رهگذر به داشته‌هاي مالي قوي‌تري دست پيدا كند، قاعدتا مي‌بايد اين الگو را علاوه بر اينكه از طريق سينما به سمع و نظر ديگران مي‌رساند، خود نيز بايد براي قوت و نمايش ايران اسلامي پشتيبان اين موجوديت، سياستگذاري اقتصاد برتر اسلامي را به تدريج ضمن به كارگيري، به خدمت الگوسازي ديگر ملل نيز تبديل كند، طبعا در اين ساز و كار سينما ابزاري مقتدرتر از ديگر وسايل است. حتي سرمايه‌گذاري كيش در توليد فيلم‌هاي بلند سينمايي في‌نفسه يك اتفاق اقتصادي است كه در صورت اهتمام اين جزيره، بازگشت سود در سينما، گشاينده بابي براي جذب بخش خصوصي ديگر شهرهاي كشور نيز خواهد بود. علي‌الحال در چند جمله آنچه جشنواره فيلم كيش را توجيه و تداوم خواهد بخشيد، همانا رويكرد سينما از زاويه‌هاي مختلف به كاركرد اقتصادي اين جزيره در بدنه مناسبات اقتصادي ايران اسلامي است.

دومين اصل اساسي توجيه‌پذير كردن موجوديت جشنواره فيلم كيش، حركت در راستاي سياست‌ خارجي جمهوري اسلامي ايران به ويژه در زمينه دفاع از تماميت ارضي ايران، مالكيت بر جزاير مورد ادعاي غريبه‌ها و خصوصا جلب نظر رسانه‌هاي بيروني به وجود امنيت و آرامش در سراسر ايران است. در صورتي بي‌توجهي به اين موارد استراتژيك بي‌ترديد جشنواره از نفس خواهد افتاد و در صورت كم رنگي اين نگاه، چه بسا جشنواره همانند قبلي‌ها در اوايل راه متوقف شود.

فراموش نكنيم كه در نزديكي ما كشورهاي فاقد پيشينه تاريخي با قدمت و فرهنگ غني، جشنواره‌اي برگزاري‌ مي‌كنند كه با جوايز گران‌قيمت اهدايي به‌دنبال حذف برخي داشته‌هاي تاريخي ايران هستند، كشورهايي كه چون خود فاقد هنرمند و متخصص‌اند، تمام هم و غم خود را معطوف به سربازگيري از ميان هنرمندان ما كرده‌اند.

با چنين دركي است كه وجود جشنواره كيش در راستاي سياست خارجي ايران استراتژيك قلمداد مي‌شود و هزينه‌كرد براي آن همچون نان شب واجب تلقي مي‌شود.

اين نكته نيز در پايان قابل تكرار است كه اگر جشنواره فيلم كيش براي دوره‌هاي بعدي نتواند در راستاي دو هدف مذكور جريان‌سازي سينمايي فرهنگي كند، بي‌ترديد دفاع مشروط از آن مبدل به نفي آن خواهد شد و توقف آن به مراتب سودآورتر از تداوم آن خواهد بود.

بنابراين رودربايستي را بايد كنار گذاشت و از همين امروز كه نخستين دوره جشنواره به پايان رسيده، با ارزيابي دستاوردهاي آن در راستاي دو هدف عمده ذكر شده، به فكر دوره‌هاي بعدي بود. گستردگي در عرض جشنواره فيلم كيش چنانچه در دوره بعدي به نفع معرفي و آسيب‌شناسي چرايي ايجاد مناطق آزاد و نيز سياست‌ خارجي ايران در راستاي داشته‌هاي بومي- ديني حركتي طولي نداشته باشد، حركتي كند تا ايستادن در جا خواهد داشت.

 

-----------------------------

نويسنده: محمدتقي فهيم

پيل‌بان- 106منتشر شد

صد و ششمين شماره مجله پيل‌بان- نخستين نشريه تخصصي انيميشن- در سال جديد با كارتونك، ويژه كودكان، منتشر شد.

شماره جديد مجله در سال جديد با پرونده‌اي درباره هفتمين جشنواره پويانمايي تهران به همراه كاريكاتور ماه از احمد عبدالهي‌نيا با موضوع بودجه سال 90 و مطالب متنوع ديگري از حوزه انيميشن داخل و خارج، منتشر شده است.

هم‌چنين شماره صد وشش پيل‌بان شامل سرمقاله‌اي درباره سينما در سال 1404، رويدادهاي داخلي و خارجي، «الف‌» تا «ي» جشنواره ‌پويانمايي، كليد اول، درباره رنگو، كليد دوم: افتضاح ديزني در گيشه، ضد نور: بررسي انيميشن‌هاي گاليور، نهضت آثار بلند در انيميشن ايران، نمايش عروسكي در سالي كه گذشت، حرف تو حرف، معرفي 7 فيلم برتر تاريخ جلوه‌هاي ويژه، درباره سري انيمه دختر جهنمي، سبك‌شناسي بازي‌هاي رايانه‌اي، زمان‌بندي در توليد، كميك‌استريپ شرك و... است.

ضمناً اين شماره پيل‌بان با گفته‌ها و نوشته‌هايي از محمدرضا كريمي صارمي، سيد صادق رضايي، مهبد بذرافشان، نوراله حيدري دستنايي، عليرضا كاويان راد، امير محمد دهستاني، حسين مرادي‌زاده، امير سحرخيز، حميد جبلي، بهرام عظيمي، عليرضا معراجي و.... همراه است.

براساس اين گزارش در بخشي از سرمقاله اين شماره پيل‌بان با عنوان سينماي 1404 به قلم «محمد تقي فهيم» آمده است:

اگر مديريت فرهنگي كشور و نمايندگان اين مديريت در راهبرد انيميشن كشور، گوشه چشمي جدي به اين عرصه داشته باشند، نه تنها انيميشن از انزواي كنوني خارج خواهد شد، بلكه خواهد توانست كمبود ديگر حوزه‌ها را جبران كند. مثلاً انجمن سينماي جوان منبعي آكنده از استعداد است و جوان‌هايي كه با حداقل‌هاي موجود، در صورت توجه به آن‌ها كارهايي به منصه خواهند رساند كه ديگر جوانان در حوزه‌هايي مانند علم و از جمله برنامه‌هاي هسته‌اي ايران كردند.

حوزه هنري، مركز گسترش سينماي تجربي- فارابي و... ديگر مراكزي هستند كه بالقوه امكاناتي دارند كه با سرازير كردن بخشي از آن‌ها به عرصه انيميشن، شادابي و طراوتي زبانزد بر فضاي توليد توسط جوانان جاري وساري خواهد شد. در اين صورت است كه انيميشن كشور هم جبران عقب ماندگي كنوني را خواهد كرد و هم در سال 1404 ما خواهيم توانست ادعاي اول بودن را در منطقه داشته باشيم. بي‌ترديد بدون بسيج همه توانمندي‌مان- اعم از نرم‌افزاري و سخت‌افزاري- و بدون داشتن روحيه عمل‌گرايي بسيجي، در بر همين پاشنه خواهد چرخيد. چرا؟ چون به فرمايش مقام معظم رهبري، در اين عرصه رقابت وجود دارد.

ديگران همين‌طور نمي‌مانند تا ما بخواهيم با حركت لاك‌پشت‌وار به آن‌ها برسيم. اين سخني كاملاً علمي است كه «ما بايد پيشرفت را طوري تنظيم كنيم كه 14 سال بعد در منطقه در صدر» باشيم.

صد و ششمين شماره مجله تخصصي پيل‌بان-ويژه ارديبهشت-در 100 صفحه تمام رنگي و پوستر وسط درباره بليچ به مديرمسئولي «امير مسعود علمداري» و سردبيري «محمد تقي فهيم»، روي پيشخوان دكه‌هاي فروش مطبوعات قرار گرفت.