خبرگزاري فارس: گستردگي در عرض جشنواره فيلم كيش چنانچه در دوره بعدي به نفع معرفي و آسيبشناسي چرايي ايجاد مناطق آزاد و نيز سياست خارجي ايران در راستاي داشتههاي بومي- ديني حركتي طولي نداشته باشد، حركتي كند تا ايستادن در جا خواهد داشت.
نزديك يك هفته جزيره مرجاني كيش، حال و هواي سينمايي پيدا كرد. نصب پلاكاردها و بنرهاي مختلف از تصوير چهرههاي برجسته سينمايي و اطلاعرساني بر در و ديوار اين جزيره، در كنار اشغال سه هتل لوكس توسط نزديك به هزار نفر از سينماييها و نمايندگان رسانههاي داخل و خارج به همراه نمايش فيلمهاي جشنواره در چند سالن كيش و ... حداقلهايي از تظاهر وجود يك رويداد مهم در اين جزيره بود.
اين همه در حالي خود را به رخ ساكنين كيش و مسافران و جهانگردان ميكشيد كه از چند ماه قبل - به ويژه ايام نزديك به برپايي جشنواره - تقريبا تمامي رسانههاي مكتوب، ديجيتالي و صوتي و تصويري و ... آكنده از اطلاعرساني درباره جشنوارهاي بودند كه در گام نخست ميبايد به انتظاراتي پاسخ ميداد.
اكنون پرسش اين است كه انتظار از جشنوارهاي مانند كيش چه بوده يا هست؟ يا بهتر است اينطور طرح مسئله كنيم كه جشنواره فيلم كيش قرار بود چه جريان سينمايي ايجاد كند كه ديگر جشنوارهها نتوانسته يا نكرده بودند؟ در واقع چه باري بر زمين مانده بود يا چه موضوع و مقولهاي مغفول افتاده بود كه جشنواره فيلم كيش براي آن برپا شد؟ آيا خلأ عميق يا سطحي آشكاري در عرصه سينماي كشور به چشم ميخورد كه جشنواره فيلم كيش براي پر كردن آن كليد خورد؟ و اگر پاسخ مثبت است اين خلأ كدام مقوله و چه بود.
شايد گفته شود كه جشنواره كيش هم مانند يكي ديگر از جشنوارههاي موضوعي، كه در يك دهه اخير انواع و اقسامش اعلام موجوديت كرده و با گرد و خاك، پس از يك دوره يا كمي بيشتر فروكش كردهاند و الان فقط نامي از آنها در آرشيو مطبوعات پيدا ميشود، مگر در خود همين كيش پيش از اين جشنوارههايي برگزار نميشد؟
اما واقعيت امر اين است كه جشنواره فيلم كيش از قد و قواره يك جشنواره موضوعي با تعاريف مصطلح آن چند گام بلند برداشت. رويكردي كه طبعا انتظارها را افزايش ميدهد.
جشنواره فيلم كيش در همين پله اول، در عرض گسترده بود. عنوان بينالمللي آن كه بماند، در گرايشهاي مختلف فيلمسازي و قالبهاي متنوع سينمايي هم عريض بود. فيلم كوتاه، مستند، پويانمايي، ويديويي، فيلم بلند، فيلمنامه، نوعي نگاه، نشستهاي تخصصي، بزرگداشت سينماگران و ... آن هم براي جشنوارهاي موضوعي كه اولين دوره خود را تجربه ميكند، به نظر يك بلندپروازي مبرهن ميآيد. به ويژه كه به دليل فقدان راهبري پيش از اين در موضوع مورد نظر جشنواره يا اساسا فيلمي ساخته نشده بود و يا آنچه موجود بود، گرايش عموما توريستي يا آسيبشناسي محدود نسبت به بوميان و نهايتا تصاويري از آبهاي اقيانوس در بطن و حاشيه فيلمها به چشم ميخورد.
در اين زمينه مثلا نگاه كنيد به بخش بزرگداشت سينماگران. اين اتفاق چه سنخيتي با موضوع و گرايش خاص جشنواره داشت؟ شايد گفته شود، نگاه بومي و ديني اين عزيزان در آثارشان دليل اصلي گزينش آنها بوده است كه صد البته قابل دفاع است، اما پرسش اين است كه قاعدتا چنين جايگاهي براي اين هنرمندان در هر رويداد ديگر سينمايي نيز ميتواند طراحي شود چرا كه اساسا گرايش عمومي اين سينماگران ارزشمند و اين ارزش از پذيرش آن در سطح و عرصه فرهنگ و هنر كشورشان نشأت ميگيرد.
يا حتي ميتوان اين پرسش را مطرح كرد كه چرا كيش؟ چرا قشم نباشد يا آبادان و ديگر مناطق آزاد يا شهرهاي حاشيه دريا؟ آيا به صرف اينكه كيش پاساژهاي پرمشتريتري دارد و قادر به برگزاري و تأمين هزينه چنين رويدادي است ملتزم به برگزاري جشنواره است. اگر اين بوده كه نهايت افق طراحي و برپايي جشنواره در محدوده تبليغات تجاري كارآيي دارد؛ پس بقيه شعارها، از جمله «ميراث مشترك، آينده مشترك» چه مفهومي پيدا ميكند؟
نگارنده بر اين عقيده است كه اگر بخواهيم جشنواره فيلم كيش را در محدوده فيلمهاي جذب شده به آن ارزيابي كنيم و يا بر اساس پرسشهاي فوق به تحليلي درباره بود و نبود آن دست يابيم، بيترديد به نفي جشنواره خواهيم رسيد. در اين مقوله شكي نداريم كه اصل و بنيان قوت و ضعف يك جشنواره سينمايي با فيلمهاي آن شناخته ميشود. كما اينكه اگر از اين منظر به جشنواره فيلم كيش بنگريم، خيلي زودتر از آنكه برگزار ميشد، ميبايد اين دريچه را ميبستيم، چون ضعيفهاي آن پيشاپيش قابل رصد كردن بود.
پس چه موجوديت و سياستي باعث و باني توجيه جشنواره فيلم كيش ميشود؟ چه عاملي سببساز پذيرش هزينه جشنواره از جمله پذيرايي از 900 ميهمان دعوت شده به جزيره به مدت پنج روز ميشود؟ و ديگر پرسشهايي كه احتمالا از سوي بسياري از حاضرين در اين رويداد يا غايبين در دور دست جزيره مطرح شده يا ميشود؟
همه آن چيزي كه طي ايام جشنواره از سوي نشريات آن يا لسان هنرمندان منتشر شده، اصلا كفايت توجيه آن را نميكند. چرا كه هر رويداد ديگر و در هر نقطهاي متمايز از كيش نيز ميتوانست شور و نشاط عمومي ايجاد كند، جاذبههاي گردشگري را معرفي و برخي پيشرفتهاي ايران زمين را نام ببرد؛ حتي بدون چنين جشنوارهاي هم كيش ميتوانست و بايد مبادرت به سالنسازي كند تا از سينما هم در كنار باغ پرندگان و شوكلاسيك، رقص دلفينها و بازديد كاريز و خلاصه ديگر جاذبههاي اين مرواريد زيباي خليج فارس بهره ببرد و حتي مباحث درگير شده مانند نقش جشنواره در جذب اردوهاي ورزش و مهمتر از آن تمركززدايي از تهران و امثالهم نيز قوتهاي دفاع از هزينهكرد براي برگزاري جشنواره فيلم كيش را نميكند.
خلاصه كنيم چرا كه بحث مصداقي فوق به درازا ميكشد و جاي آن در اين مختصر نميگنجد. پس حرف و حديث اين متن چيست؟
جشنواره فيلم كيش در دو زمينه و مقوله استراتژيك نظام جمهوري اسلامي ايران ميتوانست جريانسازي كند و بايد در دورههاي بعدي روي آن زوم كرده و اين قائله را به جلو هدايت كند؟
نخستين اصل پايهاي توجيهكننده وجود اين جشنواره، آناليز موجوديت مناطق آزاد و چرايي شكلگيري اين مناطق در بدنه اقتصاد ايران است. آسيبشناسي، نقد و دريافت كنه و دلايل پايهگذاري مناطق آزاد در چارچوب تعامل و مناسبات اقتصادي با خارج از ايران و متقابلا با درون كشور از جمله رويكردي است كه بايد سينماي كشور به آن توجه كند و آثاري مرتبط با اين مقوله توليد و به نمايش گذاشته شود. بحث تجارت و نوع سودآوري از نگاه اقتصاد اسلامي در دل روابط بينالمللي كيش در صورت توجه به آن در دايرهاي اخلاقي و بانكداري بدون ربا و ... آنهم در راستاي نمايش فضاي امن براي سرمايهگذاري بيرونيها از جمله حداقلهاي مورد اهتمام اين جشنواره بايد باشد. كيش در مقام قدرتمندترين قطب اقتصادي مناطق آزاد كه تاكنون توانسته پرشهاي خوبي در جلب و جذب مشتريان داخلي به نسبت ديگر مناطق بردارد و از اين رهگذر به داشتههاي مالي قويتري دست پيدا كند، قاعدتا ميبايد اين الگو را علاوه بر اينكه از طريق سينما به سمع و نظر ديگران ميرساند، خود نيز بايد براي قوت و نمايش ايران اسلامي پشتيبان اين موجوديت، سياستگذاري اقتصاد برتر اسلامي را به تدريج ضمن به كارگيري، به خدمت الگوسازي ديگر ملل نيز تبديل كند، طبعا در اين ساز و كار سينما ابزاري مقتدرتر از ديگر وسايل است. حتي سرمايهگذاري كيش در توليد فيلمهاي بلند سينمايي فينفسه يك اتفاق اقتصادي است كه در صورت اهتمام اين جزيره، بازگشت سود در سينما، گشاينده بابي براي جذب بخش خصوصي ديگر شهرهاي كشور نيز خواهد بود. عليالحال در چند جمله آنچه جشنواره فيلم كيش را توجيه و تداوم خواهد بخشيد، همانا رويكرد سينما از زاويههاي مختلف به كاركرد اقتصادي اين جزيره در بدنه مناسبات اقتصادي ايران اسلامي است.
دومين اصل اساسي توجيهپذير كردن موجوديت جشنواره فيلم كيش، حركت در راستاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران به ويژه در زمينه دفاع از تماميت ارضي ايران، مالكيت بر جزاير مورد ادعاي غريبهها و خصوصا جلب نظر رسانههاي بيروني به وجود امنيت و آرامش در سراسر ايران است. در صورتي بيتوجهي به اين موارد استراتژيك بيترديد جشنواره از نفس خواهد افتاد و در صورت كم رنگي اين نگاه، چه بسا جشنواره همانند قبليها در اوايل راه متوقف شود.
فراموش نكنيم كه در نزديكي ما كشورهاي فاقد پيشينه تاريخي با قدمت و فرهنگ غني، جشنوارهاي برگزاري ميكنند كه با جوايز گرانقيمت اهدايي بهدنبال حذف برخي داشتههاي تاريخي ايران هستند، كشورهايي كه چون خود فاقد هنرمند و متخصصاند، تمام هم و غم خود را معطوف به سربازگيري از ميان هنرمندان ما كردهاند.
با چنين دركي است كه وجود جشنواره كيش در راستاي سياست خارجي ايران استراتژيك قلمداد ميشود و هزينهكرد براي آن همچون نان شب واجب تلقي ميشود.
اين نكته نيز در پايان قابل تكرار است كه اگر جشنواره فيلم كيش براي دورههاي بعدي نتواند در راستاي دو هدف مذكور جريانسازي سينمايي فرهنگي كند، بيترديد دفاع مشروط از آن مبدل به نفي آن خواهد شد و توقف آن به مراتب سودآورتر از تداوم آن خواهد بود.
بنابراين رودربايستي را بايد كنار گذاشت و از همين امروز كه نخستين دوره جشنواره به پايان رسيده، با ارزيابي دستاوردهاي آن در راستاي دو هدف عمده ذكر شده، به فكر دورههاي بعدي بود. گستردگي در عرض جشنواره فيلم كيش چنانچه در دوره بعدي به نفع معرفي و آسيبشناسي چرايي ايجاد مناطق آزاد و نيز سياست خارجي ايران در راستاي داشتههاي بومي- ديني حركتي طولي نداشته باشد، حركتي كند تا ايستادن در جا خواهد داشت.
-----------------------------
نويسنده: محمدتقي فهيم