کم اطلاعی برنامه سازان سیما از مسایل مبتلابه جامعه
ارزیابی محمدتقی فهیم از مجموعههای تلویزیونی سال 90/
مخاطب امروز به رسانههای مختلف دسترسی دارد و طبعا به قیاس میپردازد و بعد دست به گزینش میزند بنابراین سریال ها باید از جذابیتهایی برخوردار باشند که در این گزینش توجه مخاطب را به تولیدات داخلی جذب کنند. شبکه ایران: محمدتقی فهیم منتقد سینما و تلویزیون با مرور اجمالی مجموعههای نمایشی تلویزیون در سال گذشته عملکرد تلویزیون را ناموفق ارزیابی کرده و معتقد است علاوه بر اشکالات ساختاری و محتوایی و ضعف در انتقال و دراماتیزه کردن واقعیتهای جامعه؛عدم توجه به اهمیت انسجام خانواده از جمله انتقادات وارد بر سریالسازی در سال 90 است.
سرگرمسازی و ایجاد لحظات مفرح؛ رسالت مغفول مانده برنامهسازان تلویزیون
تلویزیون در سال 90 با فراز و فرودهایی روبرو بود. با مروری کلی بر مجموعههای تلویزیونی متوجه آسیبها و ضعف هایی در این زمینه میشویم هر چند که در عرصههای دیگر تلویزیون شاهد اتفاقهای خوبی مثل تاسیس و افتتاح شبکه نمایش، آی فیلم، شبکه اسپانیولی و ... بودیم؛ همچنین در بخشهای خبری و بخصوص حوزه سیاسی که تلویزیون رویکردی مقتدرانه و قابل توجه داشت. اما علاوه بر بخش اطلاع رسانی و آموزش در حوزههای مختلف که بار عظیمی بر دوش رسانه ملی است؛ سرگرمسازی و ایجاد لحظات مفرح یکی دیگر از کارکردهای مهم این رسانه است که طبعا تولید آثار نمایشی و دراماتیک در این بخش قرار میگیرد و در دقت نظر متولیان رسانه به این حوزه انتظار بیشتری میرود چرا که اگر چه سریالها و نمایشها وجه سرگرمیسازی دارند اما بسیاری از مسائل درون جامعه، چالشها و آسیبهای اجتماعی بر دوش نمایشهای تلویزیونی قرار میگیرد.
انبوهگرایی و کثرتگرایی به جای توجه در انتقال و دراماتیزه کردن واقعیتهای جامعه
در مجموع در بخشهای نمایشی تلویزیون در سال 90 بسیار ضعیف بود و شاخصترین این آثار نیز دارای ضعفهای آشکاری بودند. اگر چه چند سریال درخشید و مخاطبانی را هم جذب کرد اما تعداد بیشتری از این آثار با بیتوجهی در درک شعور مخاطب، دارای اشکالات ساختاری و محتوایی از جمله ضعفهایی در انتقال و دراماتیزه کردن واقعیتهای جامعه بود و به نوعی انفعال و صرفا انبوهگرایی و کثرتگرایی صورت گرفته بود. در این بخش آن طور که باید و شاید ما با بروز و ظهور اتفاقات قابل توجهی روبرو نبودیم و تنها چند نمونه سریالی مثل «مختارنامه» را داشتیم که از هر جهت خوب بود اگر چه آن هم دارای ضعف هایی بود اما به طور کلی اثر در خور توجه و خوبی بود .
«وضعیت سفید» و «پایتخت» تک گلهایی که نمیتوان به بهار امید بست
«وضعیت سفید» و مجموعه نوروزی «پایتخت» از معدود سریالهای موفقی بودند که توانستند علاوه بر سرگرمسازی به رویش مخاطبان تلویزیون هم کمک کنند ؛ یعنی نه تنها از ریزش جلوگیری کردند بلکه باعث رویش و افزایش تعداد مخاطبان تلویزیون هم شدند. اما این ها در واقع تک گلهایی بودند که طبعا نمیتوان با وجودشان به ایجاد تحول و بهار در سریالسازی تلویزیون امید بست.
سریالهایی که در حافظه مخاطبان جایی پیدا نکرد و جزو خاطرات تلویزیونی بینندگان نشد
لذا از انبوه سریالهایی که در سال گذشته پخش شد هیچکدام در حافظه مخاطبان جایی پیدا نکرد و جزو خاطرات تلویزیونی بینندگان نشد. در سریالهای مناسبتی که توقع میرود این خاطرات رنگ پررنگتری به خود بگیرند این ضعف بیشتر آشکار بود، بخصوص در ایام دهه فجر که انتظار میرود تلویزیون به موضوعات انقلابی و تاریخ معاصر به شکل عمیقتر و تحلیل شدهتر بپردازد شاهد آثاری ضعیف و کم مایه بودیم. در این ایام دو مجموعه تلویزیون پخش شد که خیلی زود فراموش شدند یعنی نکتهای برای ثبت در ذهن مخاطب نداشتند حتی سریالهای مناسبتی مناسبتی ماه رمضان هم وضعیتی مشابه داشتند و بدون وجود عناصر جذاب و پر کشش صرفا تلخیها و مرارتها را به تصویر کشیدند و در ارائه واقعیتهای حتی نسبی جامعه الکن بودند.
برنامهسازان در فضای دیگری زندگی میکنند و از مسائل مبتلا به جامعه بیخبرند
اما مسئله دیگری که باید در بخش برنامههای نمایشی مورد توجه قرار بگیرد و در آثار سال گذشته کمتر به آن توجه شده بود روایت مسائل مبتلابه جامعه است. متاسفانه اغلب سریالها با واقعیتهای درون جامعه ما بیگانه هستند گو اینکه برنامهسازان در فضای دیگری زندگی میکنند و از مسائل مبتلا به مردم بیخبرند لذا مخاطبان با شخصیتهای سریالهای همذات پنداری نمیکنند و نمیتوانند با آنها همراه شوند. اساسا اگر یک نمایش در ایجاد همذات پنداری ناموفق بوده و نتواند مخاطب را درگیر شخصیتها کند طبعاً ناکام میماند. اصلیترین عاملی هم که میتواند باعث ایجاد این همذات پنداری شود آن است که این شخصیتها ملموس بوده و با ویژگیهای جامعه ، طراحی و پرداخت شده باشند.
پرداخت صرف به درام نمی تواند مشکل تلویزیون و مسئله نگه داشتن مخاطب را حل کند
با توجه به این وظیفه سنگین(فرهنگسازی و سرگرمسازی) که به عهده رسانه ملی گذاشته شده است میبایست بیش از اینها به بخش تولید سریالهای نمایشی و کار های درام بپردازیم به هر حال تلویزیون در این رقیبی ندارد و این بار عظیم بر دوش رسانه ملی است در بخش کمدیها عموما با مشکل مواجه بودیم و ضعف کمدیها کاملاً به چشم میخورد. به هر حال اگر تولید درام در دستور رسانه ملی است درام فقط شامل تراژدی نمیشود و یک ضلع درام کمدی است بنابراین پرداخت صرف به درام نمی تواند مشکل تلویزیون و مسئله نگه داشتن مخاطب را حل کند لذا توجه جدی به مقوله طنز و کمدی ضروری است. در بخش پلاتویی نیز عموما تلویزیون کارهای ضعیفی ارائه میدهد و کمتر خلاقیتی در تولیدات پلاتویی به چشم می خورد بر خلاف شبکههای جهانی که با این دست برنامهها به خوبی توانستهاند سرگرم سازی و حتی جریان سازی کنند .
روی کانون خانواده سرمایهگذاری جدی صورت بگیرد
بحث مهم دیگر توجه به کانون خانواده است. در حال حاضر عمده هدفگذاری رسانههای بیگانه اعم از فارسیزبان و غیره، فرو پاشی کانون خانواده در ایران است بنابراین در این بخش هم برای مقابله کردن و از میدان به در کردن شبکههای معاند باید روی کانون خانواده سرمایهگذاری جدی صورت بگیرد و وجه همت اصلی نمایشها بر انسجام خانوادهها باشد . این هم در صورتی عملی است که تحقیق شده و پژوهششدهتر به سراغ مسائل خانوادهها برویم و ضمن دستمایه قراردادن واقیعتها و دراماتیز کردن آن در ساختار و جذابیتهای ظاهری هم توجه صورت بگیرد . بخشنامهای که در روزهای پایانی سال گذشته صادر شد نشاندهنده همین نکته است که چقدر در این زمینه کوتاهی کردیم و دیگران بر این موج سوار شدند.
تلویزیون نباید صرفا به تهران و برخی شهرهای بزرگ توجه کند
همچنین اعلام این نکته ضروری است که باید در شخصیتپردازی و مسائل و مشکلات خانوادهها واقعیتهای خانواده های متوسط به پایین بیشتر مورد توجه قرار گیرد . یکی دیگر از اشکالات اساسی آثار تلویزیونی این است که عموم این برنامهها طبقات متوسط به بالا را هدف گذاری میکنند. هر چند که طبقه متوسط در جامعه ما گسترش پیدا کرده و دامنه گستردهتری را به خوبی اختصاص میدهد اما نباید نادیده گرفت که همچنان معضل و مشکل جامعه متوجه اقشار پائین جامعه و به ویژه شهرستان ها و روستاها است. لذا تلویزیون نباید صرفا به تهران و برخی شهرهای بزرگ توجه کند مسائل زیادی در گوشه و کنار این کشور وجود دارد که مردم با آن دست به گریبان هستند ضمن اینکه در جای جای این مملکت جذابیتهای مختلف توریستی و فرهنگی وجود دارد که می تواند دستمایه تولید سریالهای جذابی شوند بنابراین توجه به اصل اساسی کانون خانواده حتما باید در برگیرنده تمام کشور باشد بخصوص شهرهای کوچک و ...
تماشاگر امروز دست به گزینش میزند
ضمن اینکه تماشاگر امروز، تماشاگر 50 سال قبل نیست. مخاطب امروز به رسانههای مختلف دسترسی دارد و طبعا به قیاس میپردازد و بعد دست به گزینش میزند بنابراین سریال ها باید از جذابیتهایی برخوردار باشند که در این گزینش توجه مخاطب را به تولیدات داخلی جذب کنند.
«مختارنامه» و «وضعیت سفید» دو اثر موفق تلویزیون در سال 90
در تحلیل کلی در بین سریالها اگر قرار باشد دست به گزینش بزنیم سریال «مختارنامه» و «وضعیت سفید» دو اثری بودند که یکی در گرایش تاریخی و دیگری در گرایش دفاع مقدس توانستند تاثیر لازم را بگذراند و اسم و محتوایشان را در یاد مخاطبان ثبت کنند .