كتاب «نسل نميران» جرعه هايي از اقيانوس عشق

مروري بر كتاب «نسل نميران» جرعه هايي از اقيانوس عشق


نويسنده: حسين كارگر

يكي از دغدغه هاي فرهنگي در كشور ما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، توليد آثار سينمايي و تلويزيوني درباره حماسه بي بديل عاشورا و يا با الهام از مفاهيم برآمده از آن بوده است. اين موضوع از آنجا مهم مي نمايد كه با وجود گذشت 32 سال از خيزش ملي براي بازتوليد ساختارها و نهادهاي اجتماعي و فرهنگي براساس آرمان ها و ارزش هاي اسلامي، هنوز هم در حوزه سينما و تلويزيون با خلاخلق اثر درباره عاشورا و انقلاب امام حسين(ع) روبه رو هستيم. به طوري كه مرور كارنامه رسانه هاي تصويري ما نشان مي دهد كه در اين مدت به خصوص در زمينه سينما كار چنداني صورت نگرفته است.
    چرا پرداختن به موضوع كربلاي سال 61 هجري قمري در سينما و تلويزيون حائزاهميت است؟ چرا فيلمسازان ما در اين زمينه كم كار بوده اند؟ آثار توليد شده در سينما و تلويزيون با موضوع عاشورا را چگونه مي توان ارزيابي كرد؟ هنرمندان ما با چه شاخصه ها و محورهايي مي توانند به خلق آثار تصويري براساس قيام امام حسين(ع) و يارانش دست بزنند؟
    اين ها پرسش هايي هستند كه پاسخ به آن ها را مي توان به طور مفصل و تئوريك در كتابي به نام «نسل نميران» يافت. اين كتاب كه به مناسبت برگزاري سومين جشنواره تصوير عاشورا منتشر شد، شامل مجموعه مقالاتي درباره آسيب شناسي تعامل و تغذيه هنر هفتم با موضوع عظيم و خطير عاشورا است.
    مقالاتي كه علاوه بر فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني، عرصه هايي چون فيلم كوتاه، مستند و انيميشن را نيز دربر مي گيرد. «نسل نميران» توسط محمدتقي فهيم تدوين شده و مركز گسترش سينماي مستند و تجربي آن را منتشر كرده است.
    اولين بخش از كتاب به موضوع الهام از زنان عاشورايي در فيلم ها مي پردازد. اين مقال، با توجه به نقش پررنگ زنان در خلق حماسه عاشورا و بررسي اجمالي اين نقش آفريني تاريخي به آسيب شناسي اين موضوع در توليدات تصويري پرداخته است؛ به اين ترتيب يكايك فيلم ها و سريال هايي كه به طور مستقيم و غيرمستقيم به قيام عاشورا پرداخته اند را از زاويه كيفيت ترسيم چهره زنان بررسي نموده است.
    مقاله دوم به قابليت هاي شورانگيز حماسه عاشوراي حسيني براي سينما پرداخته است. نكته قابل توجه درباره اين بخش از كتاب، در نظر گرفتن ديدگاه ها و هراس دشمنان انقلاب اسلامي از فرهنگ عاشورايي است. به طوري كه با مطرح كردن نظريه مهندسي معكوس فرانسيس فوكوياما براي مقابله با فرهنگ عاشورا، به كاركرد سينما در اين زمينه توجه كرده است. در اين بخش از كتاب همچنين با مروري بر چند فيلم هاليوودي كه با تقليد از ماجراهاي عاشورا ساخته شده اند از كم كاري فيلمسازان ما انتقاد شده است.
    بخش بعدي كتاب «نسل نميران» موضوع جديد و بديعي را دستمايه قرار داده است؛ مقايسه سينما و فرهنگ مدرن غربي با مراسم مذهبي. محور اصلي اين مقال واقعيت گريزي و واقعيت جويي است. به اين معني كه اين موضوع تحليل شده كه مناسك مذهبي، از جمله مراسم عزاداري براي اباعبدالله الحسين(ع) و سينما و تلويزيون هر كدام چگونه به واقعيت هاي پيرامون انسان مي پردازند. مخاطب در اين بخش از كتاب، با تاثير متفاوت سينما (و رسانه هاي جديد) با مناسك مذهبي بر انسان براي مواجهه با وقايع آشنا مي شود.
    يكي ديگر از بخش هاي كتاب درآمدي است بر جلوه هاي دراماتيك عاشورا در سينما. اين مقال، با بررسي برخي شئون قيام امام حسين(ع) در كربلاو مرور چند فيلم و سريال، به شاخص ها و معيارهاي لازم در پرداخت تصويري عاشورا اشاره كرده است.
    ديگر مقاله چاپ شده در كتاب «نسل نميران» با عنوان تصويرسازي عاشورا در سينما، الهام از حوادث عاشورا براي درام پردازي در هنر هفتم را از نظر گذرانده است.
    اما بازآوري عاشورا در هنر- صنعت انيميشن، ديگر موضوعي است كه در كتاب هدف تحليل قرار گرفته است. اين بخش به شرايط و امكانات مديوم انيميشن براي رجوع به مفاهيم عاشورايي پرداخته است. اين مقاله همچنين به اين آسيب شناسي مي رسد كه چرا آثار مناسبي در اين عرصه توليد نشده است.
    بخش ديگري از اين كتاب نيز با تذكر به مهجور ماندن عاشورا در سينما و سريال هاي تلويزيوني به مرور آثار برجسته اي كه با اين موضوع ساخته شده اند پرداخته است. در اين مقال با اشاره به قابليت هاي دراماتيك مفاهيم عاشورايي بر لزوم خلاقيت در توليد آثار مرتبط با فرهنگ عاشورايي و محرم تاكيد شده است.
    يك قسمت از كتاب «نسل نميران» هم به موضوع انعكاس مفاهيم عاشورايي در توليدات تصويري اختصاص يافته است. در اين بخش نيز نحوه بازنمايي مفاهيم عاشورايي در فيلم هايي چون «قارچ سمي»، «هيوا»، «شجاع دل»، «روايت فتح»، «شب دهم»، «روز واقعه»، «سفير» و... بررسي شده است. اين مقال با مروري بر سريال هايي كه درباره عاشورا يا با الهام از مفاهيم عاشورايي ساخته شده اند، عملكرد تلويزيون را نسبت به سينما بهتر ارزيابي كرده است. اين بخش از كتاب همچنين فيلم ها و سريال هايي را كه با موضوع قيام امام حسين(ع) ساخته شده اما هنوز به نمايش درنيامده اند را معرفي كرده است.
    يكي از بخش هاي كتاب «نسل نميران» نيز مختص آسيب شناسي تحريف عاشورا در آثار تصويري مستند، كوتاه و بلند است. در اين مقال، فيلم هايي كه به طور ناشايست به موضوع و مفاهيم فرهنگ عاشورا پرداخته اند بررسي شده اند.
    بخش آخر كتاب هم به نقش مهم تعميق بر بومي گرايي در بازتاب آئين هاي عاشورايي در موفقيت آثار سينمايي و تلويزيون پرداخته است. اين قسمت به روايت اين موضوع پرداخته كه توجه به بومي گرايي در سينما و تلويزيون، مي تواند موجب تعالي فيلم هايي كه در اين باره ساخته مي شوند، شود.
    گفتني است كتاب «نسل نميران» به جز مقالات اصلي، داراي ضمائمي چون «خطبه حضرت زينب(س) در شام»، «عاشورا از نگاه امام خميني(ره)»، «عاشورا از نگاه رهبر فرزانه انقلاب» و... است.
    
    
 روزنامه كيهان، شماره 19813 به تاريخ 21/9/89، صفحه 10 (تصوير روز)

از عاشورای شعر تا عاشورای سینما

 

فرهنگ > سینما  - یزدان سلحشور

یک- قبلاً اسم‌اش بود شعر عاشورایی و قبل از آن هم، شعر اهل بیت (ع)؛ حالا می‌گویند شعر آیینی. ما که به اسم کاری نداریم مهم جایگاه هنری و اجتماعی آن است که به نظر می‌رسد کم‌کم دارد از آن جایگاه و پایگاه قدمایی‌اش عدول می‌کند و مدرن‌گرایی جوانانه صورت و سیرت تازه‌ای به آن بخشیده.

خب، این خوب است یا بد؟ شعر آیینی هم می‌تواند همچون هر شعر دیگری خود را به روز کند اما اول باید دید وجه تفارق این «گونه» با «گونه»‌های دیگر در چیست؟ شعر آیینی، شعری ایدئولوژیک است بنابراین تا موقعی که به رویکردهای ایدئولوژیک‌اش پایبند است توان مکالمه با مخاطبانش را داراست و موقعی این پایبندی دچار «گریزعصر مدرن از پایبندی‌ها» می‌شود دیگر صرفاً با شعری مثل گونه‌های دیگر شعری مواجهیم.

یعنی فی‌المثل دیگر نمی‌شود در سوگواری عاشورا از آن استفاده کرد، با آن سینه زد یا حتی گریه کرد. اتفاق بعدی کاملاً به وضوح نشان می‌دهد چرا مردم می‌روند سراغ شعرهای محتشم و یغما و سرمد و حتی آثار پردست‌انداز حیطه مرثیه‌گویی [متعلق به نیم قرن اخیر] که برخی‌شان نه تنها دچار اشکال در وزن و قافیه‌اند که در مواجهه با زبان، آن قدر مسامحه کارند که ابیات، یا نامفهوم‌اند یا مخل شرح واقعه‌ای چون کربلا.

این رویکرد جدید در شعر عاشورایی نه تنها ارتباط ادبیات با مخاطبان این گونه شعری را مستحکم‌تر نکرده که تولیدات جدید این حوزه را هم از مردم و
خواسته‌هاشان، دور و به جوایز رسمی ادبی نزدیک کرده است. از طرف دیگر، سری‌دوزی این آثار، تنوع و تازگی را از آنها دریغ می‌کند و اندک مخاطبان تازه‌شان را هم به این نتیجه می‌رساند که نه شعرهای چند صد شاعر جوان را، که شعر‌های یک نفر را می‌خوانند! دوستان جوان! نمی‌گویم سعی کنید در مدتی کوتاه، فقط برای دل‌تان بگویید نه برای جایزه، می‌گویم اگر برای رضای خدا می‌گویید برای رضای خدا، همین الان مسیرتان را عوض کنید!

دو- سینمای مصر چرا توانست در عین تحریم‌های غرب در دوره جنگ با اسرائیل، نه تنها سر پا بایستد بلکه در خارج از مرزهای خود و در کل خاورمیانه بازار فروش داشته باشد؟ مطمئناً فقط برای بازسازی‌های‌هایش از جیمز باند و دراکولا و مومیایی نبود چون اصل این آثار در دهه‌های پنجاه و شصت میلادی با تبلیغات و امکانات وسیع در خاورمیانه روی پرده سینماها بود!

موفقیت سینمای مصر در این دوره مرهون فیلم‌های تاریخ اسلامی‌اش بوده که بازاری جدید را برایش تدارک دیده و حالا هم این بازار با انبوه‌سازی آثار تاریخ اسلام در تلویزیون، هنوز به حیاتش ادامه می‌دهد. به نظرتان اگر مصری‌ها مثل ما ایرانی‌ها مقید و معتقد به واقعه کربلا بودند تا به حال چند فیلم در این باره ساخته بودند؟ ما چند فیلم ساخته‌ایم؟

هنوز هم مجبوریم هی «روز واقعه» را نشان بدهیم و اگر از نسخه‌های رنگ و رفته «سفیر» واهمه نداشتیم آن را هم مثل دهه شصت شمسی، پشت سر هم نشان می‌دادیم. هنوز پس از سه دهه ما برای ماه محرم‌مان آن قدر فیلم نداریم تا مدیران سالن‌های نمایش، عزای تعطیلی یا نیمه تعطیل بودن سالن‌های خود نگیرند. نمی‌توانستیم با برنامه‌ریزی درست، هر سال لااقل پنج فیلم در این حوزه داشته باشیم؟ نمی‌توانستیم مثل ژانر «دفاع مقدس»، یک ژانر بومی دیگر هم در این حوزه داشته باشیم تا مردم در این روزها با سینما قهر نکنند؟ می‌دانید چه بازار ارژینالی را در خاورمیانه از دست دادیم تا سینمای ترکیه، سینمای مصر و سینمای آمریکا استفاده‌اش را ببرند؟ اگر قصد «دنیا» داریم از سینما، باید برویم به همین سمت و اگر قصد آخرت داریم. . . هم!

تصویر عاشورا در سینمای ایران

 

فرهنگ > سینما  - سحر عصرآزاد

امسال هم آغاز ماه محرم و نزدیک شدن به ایام تاسوعا و عاشورا این نکته مهم را یادآورمان شد که سینمای ایران آنچنان که باید به این مناسبت مذهبی که جایگاهی تعیین‌کننده در اعتقادات ملت ما دارد، نپرداخته است.

در واقع ظرفیت‌های دراماتیک واقعه عاشورا که در پس خود مضامین انسانی و اعتقادی را بیان می‌کند که تا به امروز مصداق بارز و واقعی دارند، آنچنان که باید وارد تصاویر پرده نقره‌ای نشده و از همین روست هر سال در این ایام باید شاهد پخش فیلم سینمایی «روز واقعه» شهرام اسدی از تلویزیون باشیم که البته تماشای آن همواره تجربه‌ای جدید است.

سینمای ایران در سال‌های پس از انقلاب همگام با ورود به عرصه‌های جدید که جنگ و دفاع مقدس و مضامین استعاری و معنایی برخی از آنها محسوب می‌شوند، گونه فیلم‌های مذهبی را نیز در دستور کار خود قرار داد.

در چنین برنامه هدف‌داری که متناسب با دغدغه‌های جدید مخاطب و نیاز به پاسخگویی به عطش او در مسائل اعتقادی و مذهبی شکل گرفت، طبعاً ورود به حیطه‌هایی که جایگاهی تعریف‌شده و ریشه‌دار در باور و اعتقادات مسلمانان دارند از گزینه‌های مستعدی بود که می‌توانست چهره‌ای جدید از سینما ثبت کند.

در واقع با ساخت این گونه آثار مخاطبی که تا قبل از این سینما را آئینه افکار و باورهای اعتقادی خود ندانسته و آن را حذف کرده بود، می‌توانست با اعتماد به پرده نقره‌ای آن را به نوعی تصویرگر عقاید و دغدغه‌های درونی خود ببیند.

این گونه بود که در کنار بارور شدن تدریجی گونه فیلم‌های مذهبی در کنار بقیه ژانرها، توجه به مناسبت‌های مذهبی که در طول گذر سالیان در اعتقادات مسلمانان جایگاهی تغییرناپذیر دارد، مورد توجه قرار گرفت که ماه محرم و واقعه عاشورا یکی از برجسته‌ترین این اتفاقات تاریخی است.

طبق یک اصل اولیه که تصویر کردن رویدادهای مذهبی و تاریخ اسلام با توجه به محدودیت‌های موجود در نزدیک شدن به شخصیت امامان معصوم و پیامبر و ... امکان‌پذیر است، چالش‌های خاص خودش را برای فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان در خصوص پرداختن به این شخصیت‌ها و رویدادها ایجاد می‌کرد، اما بالاخره جرقه‌های اولیه روشن شد.

برخی فیلم‌هایی همچون «سفیر» فریبرز صالح و «روز واقعه» شهرام اسدی با تمهیدات داستانی به طور مستقیم به تاریخ و مقطع تاریخی عاشورا نقب زدند و با تکیه بر شخصیت‌های ناظر، امکان نزدیک شدن به این واقعه و حاشیه و متن آن و همچنین شخصیت امام حسین (ع) را فراهم کردند.

اما فیلم‌های دیگری هم هستند که در آنها روایت داستان شخصیت‌هایی در زمان حال، محملی می‌شود برای انعکاس واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) بر زندگی آنها که همچون آثار اشاره شده، گذشته را به تصویر نمی‌کشد بلکه انعکاس آن را در زمان حال ثبت می‌کند.

از مهمترین این فیلم‌ها می‌توان به «پرواز در شب» مرحوم رسول ملاقلی‌پور، «به خاطر هانیه» کیومرث پوراحمد، «راه طی شده» عباس رافعی، «سینه سرخ» پرویز شیخ طادی، «سهم گمشده» حسن نجفی و «عصر روز دهم» مجتبی راعی اشاره کرد که قرار بود توسط مرحوم ملاقلی‌پور ساخته شود.

با ذکر این نمونه‌های برجسته که با رویکردهای مختلف به واقعه عاشورا و شخصیت امام حسین (ع) پرداخته‌اند، هر سال ماه محرم که می‌رسد تنها «روز واقعه» تداعی‌کننده پیوند بین سینما و واقعه عاشورا است و این سئوال همچنان قابل طرح که چرا این عرصه دراماتیک میدان‌دار دیگری ندارد؟

نتایج جالب یک نظرسنجی درباره اسکار

نتایج یک نظرسنجی اختصاصی توسط هالیوود ریپورتر که در شماره 15 دسامبر منتشر می‌شود، نشان می‌دهد از 10 بیننده مراسم اسکار پارسال تنها چهار نفر یادشان است «قفسه درد» برنده اسکار بهترین فیلم شد. و چند نفر یادشان مانده ساندرا بولاک برای فیلم دوست‌داشتنی «نقطه کور» برنده اسکار بهترین بازیگر زن شد؟ تقریبا هفت نفر از 10 نفر.

تحلیل مداحی ها توسط معلم دامغانی

علی معلم دامغانی در  مقایسه مجالس مداحی امروز و مجالسی که در گذشته نزدیک برگزار می‌شد، گفته است: «مدح مداح امروز در آدم‌هایی که دورش نشسته‌اند و مخصوصا شور و حرارتی که نشان می‌دهند، با دیسکوهایی که آن طرف وجود دارد، شباهت‌های بیشتری دارند تا مجلسی که در گذشته به آن گفته‌اند تعزیه.» 

رئیس فرهنگستان هنر و شاعر اهل بیت (ع) در ادامه چنین تطبیقی ادامه داده: «در گذشته گفته‌اند ای تعزیه‌داران به ادب بنشینید، در تعزیه مادر حسین(ع) می‌آید. یعنی حتی بچه‌های جوان هم مجبور بودند حد نگاه دارند و درست و با ادب بنشینند، برای اینکه چنین پنداشته می‌شد، آنجایی که عزای حسین(ع) وجود داشته باشد، لابد مادرش (س) شرکت می‌کند و این ادب لازمه شرکت در چنین مراسمی بود.
 
اما امروز مجالسی از این دست جایی است که یک جوان همه مستی و شور جوانی را می‌تواند آشکار کند وهرچه بیشتر و موفق‌تر، مورد عنایت بیشتر.»

علی معلم این اعمال را مشابه دوپینگ ورزشی دانست و توضیح داد: «این شور و حرارت یک مقدار هم به قاعده دوپینگ‌های ورزشی اتفاق می‌افتد و به امام حسین(ع) هیچ نسبتی ندارد و این قصه غم‌انگیز روز است وگرنه مردمان ما خردمند بوده‌اند و می​دانستند مسجد خانه مقدسی است.»

«فرزند صبح» اثر کیست

بهروز افخمی گفته است: «اعلام می‌کنم فیلم سینمایی «فرزند صبح» اثر من نیست.»

فیلم سینمایی «فرزند صبح» به تهیه‌کنندگی محمدرضا شرف‌الدین درباره زندگی حضرت امام خمینی (ره) است. در این فیلم عبدالرضا اکبری نقش امام (ره) را بازی کرده و فرهاد قائمیان، محمدرضا شریفی‌نیا، هدیه تهرانی، الیکا عبدالرزاقی، آتیلا پسیانی و ... دیگر بازیگران این اثر هستند.

اصول دمکراسي دررسانه ها از نگاه عرب نیا

فریبرز عرب نیا گفته است:یکی از اصول دمکراسي اين است که مطبوعات موظفند چرخه سالم اطلاعات ايجاد کنند، اما ما منابع اطلاعاتمان و طريقه دستيابي‌مان به آنها، غير دمکراتيک و نابسامان است.با اين اوضاع نبايد توقع داشته باشيم که بتوانيم جلوي تهاجم فرهنگي را بگيريم. وقتي خودمان اخلاق رادر همه عرصه‌ها زير پا گذاشته‌ايم».

عرب نیا در پاسخ به این پرسش که اما سوال اینجاست که چرا خود او اهل مصاحبه نيست، می گوید:«چه کسی بازیگران را مجبور به گفتگو می‌کند؟ من مختارم که حرف بزنم يا نزنم؟ راستش ما هميشه از قدرت‌مان براي رسيدن به اهداف‌مان سوء استفاده مي‌کنيم. با اين رفتارهاي سطحي، نمي‌شود موفق بود و بهتر است که من هم فعلا سکوت کنم.»

مردم دقيقه 90 دربرنامه سازی سیما

محرم امسال شايد به دليل تغييرات مديريتي ماه‌هاي اخير سيما و يا شايد به جهت عدم همزماني با مناسبتي ديگر، سريال ويژه‌اي توليد نشد.
 
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، اينكه ما ايراني‌ها مردم دقيقه 90 هستيم، در جريان توليد سريال‌‌هاي مناسبتي نيز مصداق بارز يافته است! سريال‌‌هاي ويژه نوروز يك يا دو ماه قبل از بهار به پيش توليد مي‌رسند، سريال‌هاي ماه رمضان تا اواسط اين ماه همچنان مقابل دوربين هستند و الي آخر ...! 

امسال نيز در ايام محرم، برخلاف سال‌هاي قبل حتي يك سريال نيز ويژه اين ماه توليد نشد تا تلويزيون تنها با يك مجموعه چند سال در نوبت پخش مانده (خون‌بها از شبكه يك) و يك مجموعه معمولي اپيزوديك (شايد براي شما هم اتفاق بيفتد از شبكه تهران) به پيشواز روزهاي عزاداري رود. 

پيش از اين و در مناسبت قبلي كه ماه مبارك رمضان بود نيز هر چهار سريال «در مسير زاينده‌رود»، «ملكوت»، «‌جراحت» و «نون و ريحون» همزمان با اين ايام مقابل دوربين بودند و مشكلاتي را براي سازندگان از حيث نبود فرصت كافي براي تحقيق در امر نگارش فيلمنامه، توليد و ايجاد اضطراب ميان عوامل ايجاد كردند. حال آن كه مقاطع و مناسبت‌ها با رجوعي ساده به تقويم قابل شناسايي هستند و بديهي است كه هر سال تغيير چنداني نيز نمي‌كنند!
 
با اين وصف مشخص نيست كه چرا هر سال آش سريال مناسبتي همان است و كاسه نيز همان.

تلويزيون امسال آن قدر كه درگير حاشيه‌هاي سريال‌هاي ماه رمضان شد كه براي ماه محرم سريال ويژه‌اي توليد نكرد. از سويي براي نوروز 90 نيز، شبكه يك تنها شبكه‌اي است كه سريال خود را زودتر از موعد آماده خواهد كرد (مجموعه «توطئه فاميلي» به كارگرداني رامبد جوان) و ساير شبكه‌ها همچنان در مرحله گمانه‌‌زني يا نهايتاً نگارش فيلمنامه هستند. مسئله‌اي كه طبعاً اثرات سوء آن در زمان پخش عيان خواهد شد. 

اما محرم امسال شايد به دليل تغييرات مديريتي ماه‌هاي اخير سيما و يا شايد به جهت عدم همزماني با مناسبتي ديگر، سريال ويژه‌اي توليد نشد. (مثلاً محرم سال 1380 كه مقارن با ايام نوروز بود، ‌سريال ماندگار «شب دهم» ساخت حسن فتحي روي آنتن شبكه يك رفت كه با استقبال زيادي نيز مواجه شد). 

«معصوميت از دست رفته» (داود ميرباقري)، «سفر سبز» (محمدحسين لطيفي)، «پريدخت» (سامان مقدم) و ... از جمله سريال‌هاي قابل توجه سال‌هاي گذشته تلويزيون ويژه ايام محرم بودند. امسال، اما تنها مجموعه خوش ساختي كه حال و هواي محرم را با خود دارد، سريال «مختارنامه» داود ميرباقري است. هر چند اين مجموعه نيز به دليل پخش هفتگي با روال هميشگي پخش‌هاي مناسبتي همخواني زيادي ندارد.

به هنرمندانمان ياد مي‌دهيم به گدايي غرب بروند

عاشورپور  گفته است: خيلي آرزوها داشتم كه ديگر ندارم، چون ديگر چيزي برايم نمانده است. اما از آن ناراحت نيستم و خرسندم كه در حد وسع خودم به عنوان معلم كاري براي فرهنگ كشورم كرده‌ام.
وي در باره مجموعه كتاب‌هاي نمايش‌هاي ايراني توضيح داد: تئاتر در ايران هيچ وقت از مذهب جدا نبوده و در ابتدا آيين‌ها و مناسك وجود داشته‌اند. به همين دليل نيز در نام‌گذاري هر جلد كتاب به جاي استفاده از نام دوره‌هاي تاريخي نام آيين آن دوره را استفاده كرده‌ام. متاسفانه علي رغم اين داشته‌هاي فرهنگي تاريخي در نظام آموزش عالي‌مان به دانشجويان ياد مي‌دهيم گدايي كنند. به هنرمندانمان ياد مي‌دهيم به گدايي غرب بروند.

خدا نکند چنين غلطي بکنند،

 آيت‌ا... وحيد ‌خراساني درباره سريال مختارنامه گفته است:
 
«شنيده‌ام مي‌خواهند، لا اله الاا...، مي‌خواهند قمر بني هاشم را به نقش هنرپيشه‌ها درآورند، کسي که حجت خدا مقابل قبر او مي‌ايستد، و مي‌گويد سلام خدا، سلام تمام انبياء، سلام تمام اوصياء، سلام تمام شهداء بر تو يابن اميرالمؤمنين، کسي که هر صبح و شب خدا و صد و بيست و چهار هزار پيغمبر به او سلام مي‌کنند اين را مي‌خواهند به نقش هنرپيشه‌ها درآورند، خدا نکند چنين غلطي بکنند، آن وقت هر چه پيش آيد و هر چه ما بگوييم معذوريم، بايد جوان‌هاي غيرتمند فاني در قمر بني هاشم، تاسوعاي امسال، غير از تاسوعاهاي هر سال است، در اثر اين صحبت غلط، بايد روز تاسوعاي امسال محشري سرپا کنند در عزاي قمر بني هاشم، تا بگويند اي دست بريده کربلا، اين فرق سر پاشيده از عمود در راه خدا، تو، تو بالاتر از ايني، اي روزگار، اي دنياي ناپايدار، بايد روزگاري بشود، که ما زنده باشيم و در اين روزگار بخواهند هنرپيشه‌ها نقش او را به مردم نشان بدهند، مردم بدانيد!
 
اين نقشه‌ها براي اين است، وقتي قمر بني هاشم را به آن صورت نشان دادند، ديگر اين سوز و گداز در روضه‌ها نخواهد بود، آن کساني که آن صحنه را ببينيد آن هنرپيشه را تماشا کنند، اينها ديگر آنچنان که بايد در عزاي او نمي‌سوزند، ولي بايد بدانند اگر با چکمه، با کراوات خواستند اين چراغ را خاموش کنند نشد، با اين ريش‌ها، با اين يقه‌هاي باز هم اين نور خدا خاموش شدني نيست، ديگر ختم کلام، پشت و پناه عالم کيست؟ پشت و پناه اولين و آخرين کيست؟ اميد تمام عالم به کيست؟...» 

آيت‌ا... محمد عزالدين حسيني زنجاني نيز درباره احتمال نمايش تصوير آن حضرت، اظهار داشتند: «نشان دادن عظمت و شخصيت والاي حضرت ابوالفضل العباس سلام‌ا...عليه كما هو حقه، در قالب فيلم و ديگر هنرها ممكن نيست، اما دست‌اندركاران فيلم سعي كنند كه با استفاده از روايات اهل بيت عليهم‌السلام و تاريخ‌هاي معتبر، سيمايي نزديك به شخصيت حقيقي آن بزرگوار عرضه بكنند.» 

طولي نكشيد سريالي كه به گفته ضرغامي 60 درصد مردم ايران مخاطب آن هستند، با اين واكنش‌ها مشمول مميزي‌هايي شد.

18 دقیقه از مختارنامه کوتاه شد!
تهیه‌کننده مجموعه تلویزیونی مختارنامه گفت: با توجه به تصمیم نهایی سازمان صدا و سیما چهره حضرت عباس (ع) که در حدود 17 تا 18 دقیقه در بخش‌های مختلف سریال نشان داده می‌شد، حذف شد. این در حالی است که قبلاً با کارشناسان مذهبی رایزنی شده بود. 

محمود فلاح درباره حذف چهره حضرت عباس (ع) در این سریال به مهر گفت: در آخرین جلسه‌ای که دیشب (13 آذر) با مسؤولان داشتیم قرار شد چهره‌ حضرت عباس (ع) در سریال مختارنامه حذف شود. ما در بخش‌های مختلف سریال چهره حضرت ابوالفضل (ع) را نشان داده‌ایم که باید این تصاویر را از سریال حذف کنیم. 

وی درباره اینکه در مجموع حذف تصاویر چند دقیقه خواهد بود و این مسئله چقدر به سریال لطمه می‌زند، توضیح داد: تصاویر حذف شده زیاد نیست، بلکه در حدود 17 تا 18 دقیقه است، امیدوارم حذف تصاویر لطمه زیادی به کار نزد. در جلسه‌ دیشب درباره نشان دادن چهره‌ها خیلی صحبت کردیم و در نهایت این تصمیم گرفته شد. 

این تهیه‌کننده درباره اینکه آیا قبل از فیلمبرداری با کارشناسان مذهبی درباره نشان دادن چهره حضرت عباس (ع) صحبت نکرده بودید؟ گفت: بله، با کارشناسان مذهبی صحبت کرده بودیم. ما هم وظیفه داشتیم کار خود را درست، کامل و به نحو مطلوب انجام دهیم. در مجموع تصمیم نهایی با سازمان صدا و سیما است که از ما خواسته شده تصاویر حضرت ابوالفضل (ع) حذف شود. 

بر روی تصاویر حضرت عباس (ع) از افکت استفاده می کنیم!
در همين باره حسن اسلامی‌مهر، ريیس مرکز سیما فیلم شنبه گذشته در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها اعلام کرد: صحنه‌های مربوط به چهره نورانی حضرت ابوالفضل (ع) از سریال مختارنامه حذف شده و عدم نمایش چهر‌ه ایشان از مدت‌ها قبل به تیم سازنده اعلام شده است. 

او درباره دلایل حذف این تصاویر گفت: به دلایل مختلف و از مدتی پیش بنا بر نظر مخالف معاون سیما جناب آقای دارابی در خصوص نمایش چهره حضرت ابوالفضل (ع)، به تیم سازنده اعلام و پیشنهاد شد که در نشان دادن چهره آن حضرت همان‌گونه عمل شود که با نمایش چهره معصومین (ع) عمل می‌شود. 

در همين حال محمود فلاح‌ ساعتي پس از قرار گرفتن صحبت‌هايش روي خروجي خبرگزاري‌ها، در گفت‌وگو با ايسنا به ارائه توضيحات بيشتري پرداخت. توضيحاتي كه نشان از واكنش‌هاي متعدد نسبت به طرح صحبت‌هاي پيشين او دارد: «بحث حذف و يا كم كردن صحنه‌هاي مربوط به حضرت ابوالفضل(ع) مطرح نيست.»

فلاح اضافه كرد: سعي مي‌كنيم تا حد امكان از راهكاري تكميلي استفاده كنيم كه تصوير حضرت ابوالفضل (ع) كمتر مشخص شود و اگر اين راهكار هم كارگر نشد از افكت‌هاي تصويري بهره مي‌بريم كه صورت مشخص نباشد. شايد بتوان راه‌هاي بهتري هم پيدا كرد؛ اين امر بستگي به نظر داوود ميرباقري ـ كارگردان «مختارنامه» ـ دارد، اما آخرين تصميم بر اين است كه از افكت‌هاي تصويري استفاده كنيم.

فلاح همچنين گفت: تصاوير آماده است و ما تصاويري را به تبع كار، فيلمبرداري كرده‌ايم، اما برخي مراجع تقليد به نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) انتقاد كردند و سازمان صدا و سيما هم از ما خواسته و تصميم گرفته است، چهره نشان داده نشود. 

صحبت‌هاي بازيگر نقش حضرت ابوالفضل (ع)
اين اظهارات در حالي صورت گرفت كه كاوه فتوحي، بازيگر نقش حضرت عباس (ع) 30 آبان امسال در گفت‌وگو با ايسنا، دليل انتخاب خود را براي بازي در اين نقش، ديدن عكسش توسط سازندگان سريال مطرح كرده بود. بازيگر ناشناسي كه تاكنون هيچ عكسي از او در اختيار رسانه‌ها قرار نگرفته، حدود 10 ماه براي بازي در اين سريال به تمرين سواركاري و شمشيربازي پرداخته است.

دیپلمات ها مختار می بینند

یک دیپلمات عرب که اهل یکی از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است با اشاره به مضامین متفاوت سریال ها و فیلم های ایرانی گفته است: ایران از دریچه اسلام به مقوله هنر می نگرد و همین عامل به همراه خلاقیت های اصیل ایرانیان باعث گشته در دو دهه گذشته آنها حتی شبکه های عربی را که مملو از تولیدات هالیوود و رقص و آواز و صحنه های مبتذل و مستهجن است، تحت تأثیر تولیدات خود قرار داده و سریال هایشان را در این شبکه ها وارد نموده اند.

وی در ادامه به سریال مختارنامه به عنوان یک پدیده شگرف در میان سریال های ایرانی اشاره کرده و می گوید: این سریال حتی دیپلمات های عرب مقیم تهران و خانواده هایشان را نیز تحت تاثیر قرار داده و من خبر دارم برخی از این دیپلمات ها، حتی برای مشاهده مجدد سریال، در خانه اقدام به ضبط آن نموده اند.

ناشران ثروتمندتر نویسندگان فقیرتر

محمد علی گودینی گفته است ما نويسندگان به نوعي کارگران و مزدوران ناشر هستيم. بسياري از ناشران از راه نشر کتاب به ثروتهاي ميلياردي رسيده اند. نويسنده اي را مي شناسم که در همين پايتخت فرهنگي جهان اسلام در يک زيرزمين مي نشسته و صاحبخانه جوابش کرده است. چون پول پيش بيشتري ندارد که براي رهن و اجاره بدهد. اين نويسنده چطور مي تواند بنويسد؟ آنقدر دغدغه دارد که نمي تواند بنويسد.

 

پلمپ دفتر فارسی 1 در تهران

 پس از پاگرفتن شبکه فارسی1 در میان مردم!، خبرها حکایت از پلمپ دفتر فارسی 1 در تهران دارد. 

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، این خبر در حالی منتشر می شود که طبق شواهد در تهران و حومه دفاتر بسیاری وجود دارد که وظیفه دوبله سریال های مستهجن برای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان را به عهده دارند!

همچنین برخی اخبار حکایت از آن دارد که مدیران این دفاتر با کمترین هزینه ها و با سوء استفاده از علاقمندان بازیگری و هنر دوبله و با بکارگیری شبانه روزی این افراد به منافع مادی بسیاری دست پیدا کرده اند.
در همین زمینه مشرق می نویسد:اخبار موثق از شناسایی و پلمپ یک استودیوی غیر مجاز دوبله سریال‌ها و فیلم‌های خارجی در تهران حکایت دارد. گویا آثار دوبله شده در این استودیو به منظور پخش در شبکه‌های ماهواره‌ای از جمله تی وی پرشیا و فارسی1 فعالیت داشته است.

در این استودیوی غیرمجاز که در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر تهران قرار داشت و چند زن و مرد دوبلور در آن بازداشت شده‌اند، حدود 100 حلقه از فیلم‌های غیرمجاز و تعداد زیادی از سریال‌های خارجی به همراه چندین دستگاه رایانه، و متون سریال‌ها و فیلم‌های دوبله شده با محتوای غیراخلاقی کشف و ضبط شده است.

براساس حکم قضایی دفتر این استودیو پلمپ و مدیر آن نیز بازداشت شده است.

این استودیوی غیرمجاز پروانه فعالیت موقت در زمینه آموزش گویندگی را به مدت شش ماه از معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری وزارت ارشاد اخذ کرده، ولی تاکنون موفق به اخذ پروانه فعالیت دائم در زمینه دوبله نشده است.

مدیر این استودیو گفته است که تاکنون دوبله تعدادی از سریال‌ها و فیلم‌های مطرح خارجی را به اتمام رسانده و در این روزها نیز دوبله مجموعه «جولیا» که یک سریال بیش از 120 قسمتی آلمانی است، برای پخش در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای در دست اقدام داشته است.

گفته می‌شود تاکنون حدود 60 قسمت از این سریال ترجمه، دوبله و برای پخش ارسال شده است. به گفته یک منابع مطلع رابط این استودیو با شبکه‌های ماهواره ای فردی است که گفته می‌شود هم اکنون در امارات زندگی می‌کند

هفتادمین انتقاد به برنامه سینمایی هفت

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان حسین فرح‌بخش تهیه کننده فیلم‌های "شارلاتان"، "کلاغ پر" و... در برنامه "هفت" که به طور زنده از شبکه سوم سیما پخش می شد گفت: «من به هيچ‌وجه بحث سينماي مستهجن را قبول ندارم. اين‌كه فراستي در چند ماه گذشته در اين برنامه مرتباً بحث فيلم‌هاي مستهجن را مطرح مي‌كنند، يا ناشي از اين است كه ايشان معني مستهجن را نمي‌فهمند و يا مورد ديگري است. مگر مي‌شود نظام جمهوري اسلامي به فيلم مستهجن پروانه‌ي ساخت يا نمايش بدهد؟ تعريف مستهجن غيراخلاقي است. به نظر من مدعي‌العموم مي‌تواند عليه ايشان اعلام جرم كند.»

بلافاصله پس از سخنان فر‌ح‌بخش درباره فيلم مستهجن، اسعديان کارگردان فیلم "طلا و مس" اين اختلاف سليقه را ناشي از نبود تعريف‌هاي مشخص و يكي شده، توسط افراد دانست و گفت: «اين نظر فرح‌بخش ناشي از نبود يك تعريف مشخص براي واژه‌هاست. اين‌كه هر كدام چه تعريفي از مستهجن داريم، سبب چنين بحث‌هايي مي‌شود كه به نظر من اين جا جاي جدل درباره‌ آنها نيست.»

فرح‌بخش درباره‌ي فيلم‌هاي سرگرمي ادامه داد: «در هيچ كجاي دنيا نمي‌توانيد موردي را پيدا كنيد كه وقتي فيلمي فروش زيادي داشت انگ مبتذل بودن به آن بزنند. عمده تماشاگران سينما در دنيا بين 15 تا 25 سال سن دارند و اكثر اين افراد براي سرگرمي به سينما مي‌روند. ضمن آن كه اگر كسي از سرمايه‌ي شخصي فيلمي ساخت و تعهدش به برگشت سرمايه را فراموش كند، بايد ادعايي داشته باشد. اين‌كه از دولت پول گرفته و فيلمي ساخته شود كه هنر نيست.»

وي در دفاع از عملكرد معاونت سينمايي بيان كرد: «معاونت سينمايي جديد به سينما كمك‌هاي بسياري كرد و البته روي دوش او فشار‌هاي زيادي هم بود. ما بين سال‌هاي 84 تا 88 انواع و اقسام مميزي‌ها را داشتيم و تكليف كسي هم روشن نبود و اين مسأله به نظر من در آن دوران خسارت‌هاي زيادي به سينماي ايران وارد كرد. ديديد كه آقاي شمقدري همين فيلم‌هاي توقيف شده را از آن شرايط خارج كرد. چيزي كه ما از ايشان در اين چند وقت ديده‌ايم صداقت بوده است. به همين دليل هم بايد به ايشان كمك كرد.»

اما در گزارش هفتگي اين هفته برنامه «هفت» نكته‌اي كه بسيار به چشم مي‌آمد انتقاد‌هاي صريح نسبت به عملكرد برنامه و بحث‌هاي شخصي بود. در همين راستا در ابتداي بخش گزارش هفتگي همايون اسعديان گفت: «اميدوارم مثل دوستاني كه در برنامه شما تسويه حساب‌هاي شخصي مي‌كنند، ما اين كار را انجام ندهيم. در مسائل ديگر هم اين‌كه يك انتقاد كلي مطرح مي‌شود، صحيح نيست بلكه بايد با مصداق حرف زد و درباره‌ي موضوعات بحث كرد.»

فرح‌بخش نيز ضمن انتقاد شديد از مباحث مطرح‌شده برنامه «هفت» ادامه داد: «شما شايد در بحث‌هايتان قصد تخريب نداشته‌ايد، اما نتيجه‌ي آن چيزي جز تخريب سينماي ايران نبوده است. يكي از دلايل ريزش مخاطب در سينماي ايران برنامه‌ي شما است. زيرا چندين ماه است كه مدام مي‌گويد جنس ما فاسد است! در مورد آقاي فراستي هم بايد بگويم ايشان محترم هستند، اما قرار نيست كه هر برنامه او به عنوان كارشناس حضور داشته باشد.»

تهيه‌كننده فيلم «شارلاتان» افزود: «به نظر من اين‌كه از «آواز تهران» به «دردسر بزرگ» رسيديم يكي از دلايل آن منتقدين هستند. به نظر من مردم اصلاً نمي‌دانند منتقد خوردني است يا پوشيدني!»

وي در ادامه نوع نگاه مسعود فراستي - منتقد و كارشناس برنامه‌ي «هفت» - را انتقادي ندانست و گفت: «ايشان كه هر هفته مداوم فيلم‌ها را مي‌كوبند تا مردم براي ديدن آنها نروند، بايد بداند كه ناله و نفرين زن و بچه ما پشت اوست. اين نگاه‌ها را نگاه تخريبي مي‌دانم نه نگاه انتقادي و سازنده. خواهش من از شما (فريدون جيراني)، تهيه‌كننده و مجري برنامه‌ي «هفت» اين است كه يا اين برنامه‌تان را جمع كنيد و يا اگر قرار است آن را ادامه بدهيد، در خدمت سينماي ايران باشد.»

اعتراض به تقدیر از کاووسی

جشنواره فیم استاندارد قرار است به خاطر اثری که کاووسی در چندین دهه قبل و به سفارش وزیر وقت فرهنگ و هنر دوران پهلوی دوم ساخته است، او را گرامی بدارد.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، هوشنگ کاووسی کارگردان قدیمی سینمای ایران و خالق این اثر، که به تعبیری نخستین منتقد سینمای کشورمان محسوب می‌شود، در گفت و گو با یکی از شبکه‌های رادیویی درباره این فیلم گفت: «در حالی که در وزرات فرهنگ و هنر دوران قبل از انقلاب سمتی داشتم، وزیر وقت از من خواست تا برای شرکت در فستیوالی با موضوع استاندارد که در شوروی برگزار می‌شد فیلمی بسازم.»

او ادامه داد: «در حالی که فقط 20 روز فرصت داشتیم، با نماینده شرکت استاندارد به جنوب رفتیم و فیلمی از بسته‌بندی خرما توسط آلمانی‌ها تهیه کردیم.»

او با اشاره به اینکه نماینده شرکت استاندارد بدون هماهنگی با او برای فیلم موسیقی گذاشت، گفت: «به نظر من وجود صدای ناشی از محیط برای فیلم کافی بود. اما نماینده ی شرکت استاندارد سمفونی اشتراوس را بر روی فیلم گذاشت و من به نشانه ی اعتراض اعلام کردم که باید اسم مرا از فیلم حذف کنند.»

کاووسی افزود: «به این ترتیب در زمان بسیار محدودی که داشتیم فیلم ساخته و با شرکت در فستیوال شوروی، دوم شد.»

گفتنی است جشنواره فیلم استاندارد بر این اساس و نیز برای گرامیداشت تلاش‌های کاووسی در نقد فیلم از او تقدیر کرد

دولت سیستم نظام‌مندی برای  بالا بردن سطح دانش سینماگران ندارد

جمال شورجه با اشاره به اینکه وظیفه دولت تنها نظارت بر تولید آثار است، گفته است: «در همه جای دنیا دولت به لحاظ مالی از سینما حمایت می‌کند به ویژه از فیلم‌های فرهنگی این حمایت دوچندان است. ما وقتی سینما را با نام نظام جمهوری اسلامی تعریف می‌کنیم دولت می‌بایست برای ترویج فرهنگ خدامحوری، عدالت محوری و فرهنگ نظام جمهوری اسلامی در نشر و توزیع این سبک فیلم‌ها حمایت‌های لازم را به عمل آورد.»

او ادامه داد: «صنوف نیز باید اعضای خودشان را آموزش دهند تا اثر خلق شده اثری قابل تامل و در شان جامعه باشد، دولت باید شرایطی را فراهم کند که تولید فیلم‌های سبک و سطحی متوقف شود به طوری که سینمای ساده انگارانه و سطحی از سینمای ایران رخت بربندد.»

این سینماگر ساخت فیلم‌های سطحی را در شأن جمهوری اسلامی ندانست و بیان کرد: «اگر پروانه ساخت یک فیلم سطحی به هر نحوی صادر شد، دولت باید این فیلم‌ها را از تهیه‌کننده بخرد و هرگز آن‌ها را اکران نکند تا دیگر سینماگران راغب به ساخت این نوع فیلم نشوند.»

شورجه با بیان اینکه دولت سیستم نظام‌مندی برای تشویق و بالاتر بردن سطح دانش سینماگران ندارد، گفت: «سینماگران معلمان جامعه هستند و این قشر هستند که بایدها و نبایدهای جامعه را تعیین می‌کنند، زمانی که سینماگر نتواند درجه علمی خودش را افزایش دهد سینما به همین وضع کنونی دچار می‌شود.»

جای خالی علی حاتمی  در سینمای کاسبکارانه امروز

 

اساس شخصیت پردازی در سینمای حاتمی دیالوگ است

محمد تقی فهیم در تحلیل سینمای علی حاتمی گفت:آدم ها در سینمای علی حاتمی از خلال دیالوگ ها صاحب شناسنامه می شدند و اساس شخصیت پردازی در سینمای حاتمی دیالوگ است.

محمد تقی فهیم به خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران گفت: 2 ویژگی در علی حاتمی وجود داشت که با وجود عمر کوتاهش ، سینمای ایران را متأثر ساخت، نخست آنکه این فیلمساز به شدت عاشق سینما بود و با وجود همه مشکلات جذب سینما شده بود، کسی که سینما را دوست دارد با کسی که برای شهرت و استفاده ابزاری وارد سینما می شود تفاوت دارد و حاتمی در بدترین شرایط تولید، تلاش می کرد به خلق فاخرترین آثار بپردازد.

وی افزود: ویژگی دوم حاتمی تعلق خاطر به هویت ایرانی ، ملیت و ملی گرایی بود و آنچه که سبب تفاوت یک ملت با ملت های دیگر بود را به خوبی می شناخت . حاتمی با توده های مردم آشنا بود و می دانست که این مردم دارای چه شاخصه هایی هستند، تاریخ را مطالعه می کرد و برای خود کلاسی از تاریخ گذاشته بود.

فهیم تصریح کرد: حاتمی تلاش می کرد سینمایی را خلق کند که متفاوت از دیگران باشد و ارائه مفاهیم در فرم و قالب مخصوص خود حاتمی نشان از شعور سینمایی این فیلمساز بود . وی الویت را در دیالوگ قرار داده بود، آدم ها از خلال دیالوگ صاحب شناسنامه می شدند و دیالوگ در سینمای این فیلمساز سرشار از مفاهیم مختلف بودند. به عنوان مثال اگر تماشاگری بیش از 10 بار نیز به تماشای "مادر" بنشیند برایش تازگی دارد و نکات جدیدی را در می یابد .

این منتقد سینما اظهار داشت: متأسفانه جای فیلمسازان ارزشمندی چون حاتمی که سینما را عنصری فرهنگ ساز در یک ملت می دانستند در سینمای کاسبکارانه امروز خالی است، سینمایی که مادی گرایی در اولویت آن قرار گرفته است.

وی افزود: با وجود آنکه حاتمی در سینمای قبل از انقلاب نیز تلاش می کرد خلاف جریان فیلمفارسی حرکت کند اما سینمای قبل و بعد از انقلاب این فیلمساز تفاوت های بسیاری دارند. همانگونه که گفته شد حاتمی عاشق سینما بود و ناچار بود در هر شرایطی فیلم بسازد، در نتیجه به طور ناخود آگاه آثارش متأثر از جریان حاکم بر سینمای آن دوران بود اما در همان زمان هم شناخت حاتمی از جامعه ای که در آن می زیست متبلور بود.

فهیم در ادامه گفت: سینمای پس از انقلاب و تحولات بنیادین در این سینما فرصتی را برای این فیلمساز بوجود آورد که به مطالعه عمیق تر بپردازد و سینمای جدیدی را بوجود آورد که دستمایه قرار دادن تاریخ اصلی ترین ویژگی اش می شود . سینمای نوین ایران بستر مناسبی برای فعالیت امثال حاتمی بود و سبب شد که این فیلمساز از پله سوم سینما به پله هفتادم صعود کند .

این منتقد تصریح کرد: سینمای پس از انقلاب حاتمی چون" کمال الملک" ، "دل شدگان" ، "مادر" و اثر فاخر "هزاردستان" از لایه های متعددی برخوردار بود در حالی که سینمای قبل از انقلاب وی چون "طوقی" و "باباشمل" با وجود متفاوت بودن در سطح باقی می ماند و می توان گفت سینمای آن دوران مشقی بود که در سینمای پس از انقلاب تبدیل به یک سینمای الگو می شود و سینماگرانی که خود را متأثر از سینمای حاتمی می دانند باید به مولفه های سینمای پس از انقلاب این کارگردان به منظور الهام گرفتن استنباط کنند.

شریفی نیا کاندیدای ریاست جمهوری

کاندیداتوری رضا رویگری و محمدرضا شریفی نیا برای انتخابات ریاست جمهور سبب ترافیک شدید در محدوده تونل رسالت شد.
 

 

 نصب تصاویر و بنر های متعدد کاندیداتوری محمد رضا شریفی نیا و رضا رویگری در سر در ورودی تونل رسالت که برای فیلمبرداری نصب شده بود سبب کنجکاوی مردم و ترافیک خودورهای در حال تردد از این محدوده شد.

در گوشه این تونل نیز مردم که بنرها و اقلام تبلیغاتی کاندیداهای آبی و قرمز را در دست داشتند در حال راهپیمایی بودند و این مسئله موجب تعجب مردم و رهگذران در نگاه اول شد که پس از متوجه شدن از ساخته شدن فیلم در این محدوده به مسر خود ادامه داده و از ترافیک خارج شدند.

 

این بنرها که تصاویری از شریفی‌نیا در نقش حاجی گرینوف است، متعلق به قسمت سوم فیلم اخراجی‌ها است. بنابر این گزارش، از مدتی پیش کار ساخت اخراجی های 3 توسط مسعود ده نمکی کلید خورد.

 

این فیلم که مانند اخراجی های 1 و 2 در قالب طنز اجتماعی است، این بار چاشنی سیاسی آن بیشتر شده و به مقوله ایام پس از جنگ و انتخابات پرداخته است.

 

گفتنی است، ده نمکی چندی پیش درباره اخراجی های 3 گفت: امیدوارم سیاستمداران طاقت طنزهای اخراجی های 3 را داشته باشند.

مسعود ده‌نمکی کارگردان این فیلم در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام این مطلب گفت: لوکیشن اول ما در منزلی مسکونی واقع در پیچ شمیران خواهد بود که طی دو روز در آن جا فیلمبرداری خواهیم داشت و بعد به معابر و مناطق مختلف تهران خواهیم رفت.

وی لوکیشن اصلی «اخراجی‌ها3» را یک آسایشگاه جانبازان اعلام و اظهار کرد: 30 درصد این فیلم در این مکان که بازسازی شده است فیلمبرداری می‌شود.

 

 

ده‌نمکی زمان فیلمبرداری «اخراجی‌ها3» را دو ماه پیش‌بینی و اظهار امیدواری کرد که این فیلم برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده نمایش ‌شود. وی درباره‌ی حضور بازیگران جدید در این فیلم گفت: یک بازیگر از «اخراجی‌ها1» و چهار بازیگر مطرح جدید به کار اضافه خواهند شد.

ده‌نمکی با بیان این که با همه بازیگرانی که نیاز داشتیم قرارداد بسته‌ایم خاطرنشان کرد: قرارداد بازیگران با رقم بسیار معقولی بسته شده و عدم حضور بعضی بازیگران گذشته به اقتضای فیلمنامه برمی‌گردد.

این کارگردان که در این فیلم برای اولین بار تهیه کنندگی را نیز تجربه می‌کند اظهار کرد: این کار بسیار شلوغ و با پروداکشن قوی است که این شرایط تولید را سخت‌تر می‌کند، ضمن این که تمام هزینه‌های فیلم توسط بخش خصوصی تهیه شده است.

وی «اخراجی‌ها3» را با «اخراجی‌ها1و2» از لحاظ مضمون بسیار متفاوت دانست و گفت: «اخراجی‌ها3» طنز سیاسی است و به شرایط بعد از جنگ برمی‌گردد و فیلمنامه آن بر اساس مطالبات مردم نوشته شده و امیدوارم بعد از ساخت فیلم‌هایی که با مردم شوخی شده، این بار که با سیاست شوخی می‌شود، سیاستمداران طاقت آن را داشته باشند.

وی احتمال ساخت «اخراجی‌ها»ی بعدی را منتفی ندانست و گفت: آینده بسیار تاثیرگذار و شرایط بازیگران هم در آن دخیل است. هنوز معلوم نیست که پرونده‌ی «اخراجی‌ها» با این فیلم بسته شود.

همه فهمی علم درفیلم اناهیتا

كارگردان فيلم «آناهيتا» گفت: در سينماي ايران براي مخاطب ذائقه‌سازي شده است و در اين بحران سينمايي گام برداشتن در جهت نمايش مفاهيمي چون «آناهيتا» دشوار است، اما من به سهم خود تلاش كردم تا با ساختن «آناهيتا» ثابت كنم مي‌توان از سينماي روزمره دور شد. 

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان،نشست نقد و بررسي فيلم «آناهيتا» شامگاه سه‌شنبه 9 آذر، با حضور عزيزالله حميد نژاد (كارگردان)، ستار اوركي (آهنگساز)، محمدتقي فهيم ( منتقد) در مجتمع فرهنگي سيدالشهدا(ع) به همت انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان برگزار شد. 

در ابتداي برنامه، فهيم ضمن مرور كارنامه هنري حميدنژاد گفت: ششمين فيلم حميدنژاد بعد از وقفه‌اي 5 ساله يك اتفاق در سينماي ايران محسوب مي‌شود، چراكه اين وقفه نشان از وسواس وي در انتخاب سوژه دارد. 

وي در ادامه افزود: انتخاب سوژه آب براي «آناهيتا» با سوژه فيلم‌هاي اخير سينما متفاوت است و سير رو به تعالي در آثار آقاي حميدنژاد به چشم مي‌خورد چرا كه بستري كه براي «آناهيتا» انتخاب شده استريال چيزي جز علم نيست و ايراني بودن، اسطوره، دين و مذهب چالش روز سينماگران محسوب مي‌شود و جزو عواملي است كه فيلم را قوت مي‌دهد.

«آناهيتا» را بر اساس «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ» ساختم
در ادامه اين برنامه عزيزالله حميد نژاد ضمن عذرخواهي به خاطر تأخيرش در جلسه بيان داشت: شايد براي مخاطب سوال برانگيز باشد كه بنده بعد از وقفه‌اي 5 ساله چگونه از «اشك سرما» به «آناهيتا» رسيدم در حقيقت من كتاب‌ها و سايت‌هاي مربوط به تحقيقات آب دكتر ايموتو را مطاله كردم. 

وي در ادامه گفت: زماني كه تنايج اين تحقيقات را متناسب با فرهنگ و نگاه ما ايرانيان نسبت به آب ديدم سعي كردم اين مفهوم را كه «تمامي ذرات عالم ذي‌شعور هستند»، با نوشتن فيلمنامه و به تصوير درآوردن آن، به مخاطب منتقل كنم. 

كارگردان «اشك سرما» در ادامه با اشاره به آيه «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ» (همه چيز را با آب زنده كرديم) خاطرنشان كرد: بناي اعتقادي فيلمنامه را طبق اين آيه شريفه گذاشتم و معتقدم ايموتو مطالعات عيمقي‌اش را به گونه‌اي ارائه داده است كه همه فهم باشد و افراد به واكنش آب پي ببرند.

منتقدان سینمایی باید تحقیق کنند

شهاب حسینی هم منتقدان را نصیحت کرد او در مصاجبه ای از منتقدان خواسته تا درباره پروسه ساخت وتولید یک فیلم تا نمایش آن ابتدا تحقیق و پژوهش کنند وسپس به اظهار نظر بپردازند .

 شهاب حسینی گفته است : دوستی میگوید شهاب حسینی تودر فلان فیلمت خیلی ضعیف و مزخرف بازی کردی . ممکن است این دوست حق داشته باشد اما نمی داند من در چه شرایطی این فیلم را بازی کرده ام.منتقد باید در کارش تحقیق و پژوهش داشته باشد و از سویی دیگر نقد او باید مطابق با شرایط سینما باشد .

موسیقی زیرزمینی

طبق بررسی ها 87 گروه موسیقی زیرزمینی با 133 خواننده شناسایی شده که از خرداد پارسال تاکنون 376 قطعه تولیدی در فضای مجازی را منتشر کرده اند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی در نشست بررسی موسیقی زیرزمینی با اشاره به این آمار گفت : موسیقی زیرزمینی در ایران فقط به گونه های جدید موسیقی از جمله پاپ ،‌ راک و متال اطلاق نمی شود بلکه حتی موسیقی سنتی که اجازه انتشار پیدا نکند ، موسیقی زیرزمینی گفته می شود.

افشین داور پناه افزود :تولید ارقام در خور توجه موسیقی زیرزمینی در گروه های پاپ ،‌رپ ،‌ متال و ‌راک از سال 83 به بعد ، علاوه بر تغییر فضای سیاسی در این سال ها ‌ناشی از افزایش ممنوعیت ها در موسیقی کشور ، افزایش امکانات و فن آوری ها برای تولیدات موسیقی ،‌ میل به تنوع موسیقی به ویژه در جمعیت جوان و افزایش ضریب نفوذ اینترنت و استفاده از فضای مجازی بوده است .

وی با تاکید بر پرهیز از هرگونه پیش داوری و ارائه نظر غیرکارشناسانه درباره موسیقی زیرزمینی گفت: ‌عمدتا مسئولان و سیاستگذاران این امر، استفاده از این نوع موسیقی را با گروه های شیطان پرست ارتباط می دهند که اینگونه انتساب ها ،دیدگاه اشتباهی است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه مسئولان از ایرانیزه شدن این گونه از موسیقی کمتر استقبال می کنند گفت:‌در این نوع موسیقی در ایران گرایش هایی برای ایرانی کردن آن وجود دارد که این موسیقی را از متال و رپ غربی جدا می کند و تلاشی ناخواسته برای هویت بخشی به آن وجود دارد که باید به آن توجه شود .

داور پناه در تعریف موسیقی زیرزمینی گفت :‌ موسیقی زیرزمینی ، موسیقی واحدی نیست که نیاز سنخ شناسی دارد و هر کدام از انواع آن گروه هدف مشخصی دارد و مطالعات نشان می دهد که بیشتر آنها در خارج از کشور و غیرحرفه ای و تولیدات داخل کشور هم بیشتر در تهران تولید می شوند.

وی افزود:‌ به نظر می رسد در کشور ما که کل قضیه موسیقی زیر سوال است و ماههاست که پست مدیر کل موسیقی در وزارت فرهنگ و ارشاد خالی مانده است پرداختن به موسیقی زیرزمینی تنها مسئله ای آکادمیک محسوب می شود در صورتی که جا دارد موسیقی یکی از دغدغه های اصلی مسئولان فرهنگی قرار گیرد به جای آنکه زیرمجموعه های این هنر ، صددرصد منحرف تلقی شود.

فیلم سخیف

«ابراهيم فروزش»کارگردان سینما در نشست فیلم«زماني براي دوست داشتن»، گفته است: وقتي فيلم‌هاي سخيف عمده سينماها را اشغال كرده است ديگر جايي براي امثال ما نيست و من سعي مي‌كنم فيلم‌هاي جدي بسازم كه يك مقدار حرف براي گفتن داشته باشند.
 
این کارگردان سینما ادامه داده: در زمانه‌اي كه سينماي سخيف به همه ظلم مي‌كند و صاحبان سينما براي اكران فيلم تصميم مي‌گيرند، ديگر امثال ما چاره‌اي نداريم و آثارمان مدام آرشيو مي‌شود.

پيل‌بان-102


 
 صد و دومين شماره مجله پيل‌بان (نخستين نشريه تخصصي انيميشن) با كارتونك- صفحات ويژه كودكان- در 100 صفحه رنگي به سردبيري محمد‌تقي‌فهيم منتشر شد.
صدو دومين شماره مجله با دو پرونده تخصصي درباره حذف پويانمايي از جشنواره بين‌المللي فيلم فجر و نقد و تحليل بايدها و نبايدهاي انيميشن كوتاه همراه است.
براساس اين گزارش، اين شماره مجله پيل‌بان با نوشته‌ها و گفتارهايي از عليرضا كاويان‌راد، عليرضا گلپايگاني، ابراهيم ساكتي، بهروز سلطاني‌فر، بهرام عظيمي، محمد رفيع ضيايي، علي ميرآقاسي، وحيد نصيريان، مهرداد شيخان، محمدرضا روحاني، حسين ضيايي، علي صفورا، بهروز يغمائيان، پيمان دهقاني، عليرضا معراجي و اميرمحمد دهستاني و به همراه گفت‌وگوهايي كوتاه با بهترين‌هاي جشنواره فيلم رشد در رشته انيميشن و كاريكاتوري از احمد عبدالهي‌نيا با موضوع حذف پويانمايي از جشنواره فيلم فجر منتشر شده است.
سرمقاله: انيميشن نداريم، كفگير سينما به ته ديگ خورده است، رويدادهاي داخلي و خارجي، گزارش از گردهمايي انيميشن‌سازي در بروجرد، گزارش نخستين جشنواره فيلم‌نامه و پويانمايي هشت در مشهد، كليد اول، مگامايند هجويه‌اي براي ابرقهرمانان، كليد دوم: سگ من توليپ عبور از اخلاق خانوادگي، سريال صلاح‌الدين ايوبي: چالش‌هاي خلق يك قهرمان تاريخي، جذابيت‌هاي پنهان گاف‌هاي سينمايي، بازتاب نظرات امضا كنندگان دفتر غرفه پيل‌بان در نمايشگاه مطبوعات، گفت‌وگو با اريك سين دان ناظر جلوه‌هاي ويژه، زيبايي‌شناسي در افسانه افسانه‌هاي يوري نورشتاين، گزارش رونمايي از اولين‌ عكس‌هاي ماجراهاي تن‌تن اسپيلبرگ، حرف تو حرف، فتورمان داستان عكاسي شده، انتقام اروپا با انيميشن‌هاي بلند، تأملي بر معنويت در انيميشن‌سازي ايران، بررسي مجموعه انيميشن هايدي، افسانه‌هاي عاميانه منبع فيلم‌‌نامه‌هاي پويانمايي، كارتون‌هاي ايراني دوران كودكي‌ما، درباره انيميشن روسي گرگ و خرگوش، انيميشن و آموزش، خاطرات ديجيتال، مقاله علمي زمان‌بندي در توليد، معرفي مانگا و انيمه رانما، ورود كميك استريپ به عصر ديجيتال و... از جمله مطالب اين شماره پيل‌بان است.
در بخشي از سرمقاله اين شماره مجله پيل‌بان با عنوان «انيميشن نداريم؛ كفگير سينماي ايران به ته ديگ خورده است» به قلم محمد تقي فهيم آمده است:
«مدير ارشد سينماي كشورمان به واقعيت رسيدن كفگير سينماي زنده به ته ديگ اشاره مي‌كند، ديگر مدير مهم سينمايي از فقدان اخلاق و هويت در فيلم‌ها ابراز نگراني مي‌كند و تهيه كننده‌ها به حق ضرر و زيان همه خانواده سينما را به دليل كمبود تماشاگر گوشزد مي‌كنند، مردم هم كه تكليف‌شان روشن است، شرك، ماشين‌ها، داستان اسباب‌بازي‌ و... را مي‌بينند و در طولاني مدت به دليل تخريب فرهنگ عمومي از سوي آثار وارداتي، در تضاد با ارزش‌هاي داخلي، كشمكش‌هايي با نسل جديد پيش‌روي خود مي‌بينند و تقاضاي كمك از نهادها و مراكز دولتي تربيتي را پيشه مي‌سازند.
دقيقاً واقعيت‌هايي كه سينماي غالب جهان در دو مقطع بحراني با آن روبرو شده و راه نجات خود را در توجه و اهتمام به انيميشن ديده است. براي همين است كه سوژه‌اي مانند مستربين را همه جوره مي‌چلانند، پيامبر ما را تصوير سازي مي‌كنند و به ديگر موضوعات مرتبط با ايران دست‌ مي‌يازند و... گرايشي كه با هدف اقتصاد سينمايشان، كاركردهاي سياسي به دنبال مي‌آورد و قس‌الهذا».
صد و دومين شماره مجله پيل‌بان در 100 صفحه تمام رنگي و پوستر وسط به مدير مسئولي امير مسعود علمداري و سردبيري محمدتقي‌فهيم «ويژه آذرماه» روي پيشخوان دكه‌هاي فروش مطبوعات قرار گرفت.

چرخ دنيا براي پرروها هيچ روزي نمي شود پنچر



داستان طنز در اين مملكت كمي شبيه به »نقد« است، نه خودش در مطبوعات جاي درست و حسابي دارد و نه نويسنده اش، نه خودش خريدار درست درماني دارد و نه نويسنده اش، نه خودش جايگاهي در ميان مسئولان دارد و نه حتما صاحبش! سري كه درد نمي كند را دستمال چه كار مي كنند؟ حالا ما هم در ابراز ارادت به تنها نهادي كه حداقل سالي يكبار سراغي از طنازها مي گيرد و بس، امروز و به يمن بزرگترين عيدي كه در پيش است، برخي از تنقلات برگزيده هاي طنز مكتوب كشور را به ميهماني چشم هاي شما آورده ايم، تا هم درس عبرتي باشد براي رسانه ها كه بدانند، طنز زنده است و با هزل و بي اخلاقي و تسويه حساب هاي شخصي و فحاشي بسيار تفاوت دارد، هم ملتفت شوند كه ما بيداريم و هرگز اجازه خاموشي چراغ طنز در كشور را نمي دهيم و هم لبخندي را در اين شب هاي خجسته بر چهره مخاطبان خود نشانده باشيم. اين صفحه تقديم به همه طنزنويسان جوان و البته همه سادات! روز عيد غدير، بچه هاي نسل سوم را هم دعا كنيد! راستي يادمان باشد كه حل بسياري از معضلات كشور و در مقياسي كوچكتر، مشكلات و مصائب خانوادگي و حتي رفاقت هامان، در بيان هنرمندانه و طنازانه پنهان شده است، دريغ كه مسئولان ما و گاه مدير مسئولان رسانه هاي ما ظرفيت انتشار و حمايت از اين ژانر بي بديل و بي نظير بيان مشكلات را درك نمي كنند، صفحه از دهان نيافتد، فاتحه براي مرحوم گل آقا هم فراموش نشود؛ بسم الله! تحريريه نسل سوم

جفتك اندازها عزيزترند
محمدمجتبي احمدي
مرغ همسايه از ازل غاز است، تا ابد غازها عزيزترند
پيش اين مردم كبوترباز، باز هم بازها عزيزترند
چرخ دنيا براي پرروها هيچ روزي نمي شود پنچر
وضع كم رو زياد جالب نيست، جفتك اندازها عزيزترند
زندگي مثل آشپزخانه است، ما كه سرديم عين يخچاليم
مردمان بنده ي شكم هايند، داغ شو! گازها عزيزترند
- هي بيا بحث را سياسي كن! بعد هم غسل ارتماسي كن!
پشت اين پرده آمدي، خاموش! محرم رازها عزيزترند
- پس بيا بحث را عوض بكنيم، چند خط عاشقانه حظ بكنيم
تا عبوسي تو را نمي بوسم، بي گمان نازها عزيزترند
...
- شهرمان پر شده است از ديوار، اين خودش اشتغال زايي نيست؟
سهم هر دزد يك- دو ديوار است... پس بناسازها عزيزترند
- دست در دست هم دهيم؟...
- نه خير!
- دست در جيب هم كنيم؟...
- بله!
در خيابان ما برادرها، دست اندازها عزيزترند
...
طول باراني خيابان را پا به پا عاشقانه قي كرديم
شعر در بيت بعد پايان يافت، گرچه آغازها عزيزترند
...
سروها سرترند از آدم، گاوها خرترند از آدم
باز اما ميان آدم ها، طنزپردازها عزيزترند
...
به جهنم كه شعر پايان يافت! به درك قافيه غلط بشود!
سال، سال پلنگ اگر باشد، ماه من! ماه ها عزيزترند

در يك شب اتفاق افتاد!
مهرداد صدقي
چند حلقه فيلم كه ماهها در يك قفسه اداري حبس شده و منتظر دريافت پروانه نمايش بودند، داشتند راجع به تاخير در نوبت اكرانشان با هم درد دل مي كردند...
فيلم تاريخي گفت: ما بايد اين تاخيرها را به فال نيك بگيريم. به نظرم هر چه بيشتر اينجا بمانيم و خاك بخوريم، از نظر تاريخي ارزشمان بيشتر مي شود.
فيلم معنا گرا: چه بي معني!
فيلم واقع گرا: حقيقت هميشه تلخ ا ست. ما حالا حالاها بايد اينجا بمانيم
فيلم تجاري: اگر قرار باشد همينطور اينجا معطلم شويم، من يكي كه ورشكست مي شوم.
فيلم تخيلي: نگران نباش، شنيده ام قرار است از اين به بعد به همه فيلم ها بدون سانسور اجازه نمايش بدهند.
فيلم مبتذل: آخ جان!
فيلم كمدي: اين فقط يك شوخي است.
فيلم حماسي: من حاضرم نوبت خودم را فداي بقيه كنم.
فيلم تجاري: براي اينكه نوبتتان را به من بدهيد، چند درصد گيشه را بايد به شما بدهم؟
فيلم هنري: همه كه دنبال پول نيستند.
فيلم سفارشي: احسنت! ايشان صحيح مي فرمايند. در عالم هنر نبايد دنبال پول و ماديات بود. قباحت و كراهت دارد.
فيلم مبتذل: اگر مرا نشان ندهند، سوار سي دي مي شوم و از اينجا مي روم.
فيلم وحشتناك: كور خوانده اي! ما از اينجا سالم بيرون نمي رويم، چون در يكي از شبهايي كه ابر روي ماه را بپوشاند، يك نفر با قيچي بزرگي كه در دست دارد، مي آيد سراغمان و ترتيبمان را مي دهد.
فيلم سياه و سفيد: واي چه وحشتناك... از ترس، رنگم پريد.
فيلم جنايي: نگراني وجود ندارد. بررسي اثرانگشت هاي بدست آمده و همچنين يادداشتهاي جامانده بر روي فيلمهاي قطعه قطعه شده نشان مي دهند كه انگيزه مرد قيچي بدست شخصي نيست و با غير مبتذل ها كاري ندارد. به قول خودش مامور است و معذور!
فيلم خارجي: ليديز اند جنتلمن! خيلي به ادعاي فيلم جنايي خوش بين نباشيد. من با اينكه مبتذل نبودم اما تا بحال چندبار سلاخي شده ام و تازه از اتاق عمل بيرون آمده ام. زخم زيرنويس ها و جاي بخيه هايم هنوز درد مي كنند... دو يو آندر استند؟
فيلم كوتاه: اگر اينطور باشد كه از من حتي تيتراژ هم باقي نمي ماند. راستي آخر صف كجاست؟ من كارم خيلي كم طول مي كشد. اشكال نداره بيايم جلو؟
فيلم كودكان: بچه ها هم بايد توي صف بايستند؟
فيلمفارسي: من كه حاضر نيستم نوبتم را به كسي بدهم....دوره مرام و معرفت گذشته است. آخر در اين دوره و زمانه، كي براي من يك جو معرفت رو كرد تا من برايش يك خروار رو كنم؟
فيلم وسترن: براي تعيين نوبت بهتر است دوئل كنيم
فيلم سفارشي: خواهران و برادران بجاي اين صحبت ها، لطفا بزرگواري بفرماييد و براي حفظ نوبت، همگي پشت سر من بايستيد!
فيلم هنري: چرا پشت سر تو؟ مي داني من چند سال است كه توي صف ايستاده ام؟
فيلم واقع گرا: خودت را ناراحت نكن. فيلم سفارشي تازه لطف كرده كه تا همين حد هم توي صف ايستاده. اگر بخواهد حتي با يك تلفن مجوز مي گيرد و از اينجا بيرون مي رود.
فيلم كمدي: بي خيال نوبت، همينجا همه دور هم خوشيم. تازه حيف كه فيلم خارجي عمل كرده و مي ترسم جاي بخيه هايش باز شود وگرنه همه شما را حسابي مي خنداندم.
فيلم هندي: اگر خواستيم شادي كنيم، اجازه هست من هم كمي برقصم؟
فيلم سفارشي: خوبيت ندارد. ناسلامتي اينجا كلي فيلم خانوادگي هست!
فيلم تراژدي: شما هم دلتان خوش است.
فيلم كمدي شروع به خنداندن بقيه كرده و حلقه فيلم تاريخي از شدت خنده يا فرسودگي و يا شايد هم هردو، پاره مي شود! در همين لحظه با صداي باز شدن پنجره، فردي با چراغ قوه اي در دست، وارد مي شود.
فيلم ترسناك: خودش است. صداي رعد و برق و باز و بسته شدن لبه هاي قيچي را مي شنويد؟
فيلم معنا گرا: هاله نورش چقدر زيباست.
فيلم واقع گرا: آن هاله نور فقط بخاطر نور چراغ قوه اش است. راستي چرا قيچي در دستانش ندارد؟!
فيلم جنايي: اين فرد، همان مامور معذور نيست. اگر خودي بود از در مي آمد نه از پنجره.... «كي مي تونه باشه تو اين وقت شب؟»
فيلم كمدي: الان ناگهان چراغ و فشفشه ها روشن مي شود و فرد
چراغ قوه بدست متوجه مي شود اينجا برايش جشن تولد گرفته ايم.
فيلم مبتذل: جشن تولد نه، پارتي با مخلفات بهتر است.
فيلم هندي: توي پارتي اجازه هست برايتان آواز بخوانم؟
فيلم سياه و سفيد: نور چراغ قوه چنان چشمم را اذيت مي كند كه نمي توانم رنگ ها را تشخيص دهم.
فيلم جنگي: اگر قيچي نداشته باشد پس احتمالا فرد ديگري است. اعلام خطر! دشمن شبيخون فرهنگي زده!
فيلم سفارشي: من چند لحظه اي بايد جايي بروم، خطر كه رفع شد دوباره بر مي گردم به اول صف.
فيلم حماسي: شما همينجا بمانيد و نترسيد، من جلوتر مي روم ببينم كيست و چه مي گويد.
فيلم جنگي: من هم مي آيم. اگر براي من اتفاقي افتاد شما همه برويد و مرا همينجا بگذاريد
فيلم هندي: تو را به خدا نرويد...اجازه هست گريه كنم؟
فيلم واقع گرا: گريه ندارد. همه بايد روزي بروند.
فيلم تخيلي: الان دستش تبديل به قيچي مي شود.
مرد بدون قيچي! مانند بازجوها، نور چراغ قوه اش را بر روي فيلم ها مي اندازد تا آنها را شناسايي كند.
فيلم غير مجاز: لو رفتيم. مامورا اومدن!
فيلم جنايي: من بدون اجازه موكلم حرفي نمي زنم.
فيلم معناگرا: نورش دارد نوازشم مي كند.
فيلم فارسي: نالوطي، نور چراغت نمي ذاره با اعصاب درست- درمون ديزي بخورم.
فيلم هندي: اجازه مي دهيد من و شما در آخر ماجرا برادر از آب در بياييم؟
فيلم خانوادگي: وااي من او را مي شناسم. نامحرم است. كلي از خانواده ها را هم بدبخت كرده.
فيلم هنري: آقاي ناشناس من مطمئنم به دردت نمي خورم چون از من سر در نمي آوري.
فيلم سياه و سفيد: من هم كه ديگر پير شده ام و رنگ و رو برايم نمانده. به دردت نمي خورم.
فيلم تاريخي: تاريخ مصرف من هم تمام شده.
فيلم كودكان: واااي تو رو خدا منو نخور!
فيلم وسترن: الان با هفت تير چنان مي زنم تا چراغ قوه از دستت بيفتد.
فيلم خارجي: چرا اينطور هيز به من نگاه مي كني؟ باور كن من سانسور شده ام. آهاي فرندز، پليز هلپ!
مرد چراغ قوه به دست (در حالي كه در كيسه اي را باز كرده): كدام يكي از شما جديدتر است؟ مي خواهم بدون صف ترتيب نمايشش را بدهم.
فيلم واقع گرا: گول حرفش را نخوريد.
فيلم كودكان: آقا گرگه، اگر راست مي گويي اول انگشتهايت را نشان بده ببينيم؟
فيلم تجاري: آه اين هماني است كه پدر پدرم را هم درآورده و او را ورشكست كرده بود.
فيلم ترسناك: مي خواهد ما را بيندازد توي كيسه تا تكه تكه مان كند.
فيلم هندي: تيكه تيكه كردي دل منو!
فيلم تخيلي: شايد هم مي خواهد ما را براي نمايش در كرات ديگر، به فضا بفرستد.
فيلم جنگي: الان دور همه سيم خاردار كشيده و ميدان مين درست مي كنم تا نتواند جلو بيايد.
فيلم مبتذل: به قيافه اش نمي خورد آدم بدي باشد. چه اشكالي دارد با او برويم؟ خب يك شب هم سوار سي دي پلير او شده و در تلويزيون او بخوابيم، مگر چه مي شود؟
مرد چراغ قوه بدست: هر كس از سانسور، يا نگرفتن پروانه نمايش مي ترسد، بپرد توي اين كيسه.
فيلم مبتذل فورا پريد توي كيسه. فيلم غير مجاز چشمكي به مرد چراغ قوه بدست زد و چند تا از فيلمهاي جديد را لو داد. ظاهرا از همان اول نفوذي بود. فيلم فارسي هم پس از خوردن ديزي، كلاه شاپويش را به احترام مرد برداشت.
فيلم هنري: من با اينكه امكان نمايشم كم است اما ترجيح مي دهم فعلا نيايم. البته بگذار ببينيم تكليف جشنواره هاي خارجي ام چه مي شود.
فيلم تجاري: من اميدم به فروش در سينماست. من هم نمي آيم.
فيلم كمدي: من دوست دارم صداي خنده مردم را در سالن سينما بشنوم. من هم نمي آيم.
قبل از اينكه بقيه بخواهند حرفي بزنند، مرد چراغ قوه به دست همه شان را ريخت توي كيسه. البته فيلم سفارشي چون مخفي شده بود، گير نيفتاد. فيلم جنگي هم كيسه را پاره كرد تا آنجا را ترك كند. فيلم كوتاه و فيلم كودكان به علت كوچك بودن توانستند از شكاف كيسه بگريزند. فيلم معنا گرا چون در جستجوي نور بود، تلاش مي كرد تا از تاريكي كيسه فرار كند...
مرد چراغ قوه بدست، با كپي كردن فيلم ها، بساطش را گوشه خيابان پهن كرد. فيلم تجاري ورشكست شد. خنده بر لبهاي فيلم كمدي خشكيد. فيلم هنري، از غصه بر روي صورت خود چنگ انداخت تا خش دار شود. كانون فيلم خانوادگي از هم متلاشي شد. در بين همه فيلم ها فقط فيلم مبتذل با افتخار، سوار دي وي دي پلير آخرين مدل شد و براي بقيه بوق زد. براي اينكه قصه تلخ نشود، فيلم هندي و فيلمفارسي هم در آخر داستان برادر از آب درآمدند
منبع کیهان

مؤلفه‌هاي سينماي ليبرال چيست؟

ليبراليسم، يك ايدئولوژي مدرن است كه معني دقيق آن «اباحه‌گرايي» است. اين ايدئولوژي، ريشه در اومانيسم يا پارادايم اصالت بشر دارد. اساسي‌ترين مؤلفه‌ آن «اينديويژوآليسم» يا اصالت فرد است.

وقتي تفرّد اصالت پيدا كند، به سرعت به ورطه «اگوئيسم» يا خودگرايي مي‌افتد. آن‌گاه كه «خود» مبناي همه چيز باشد، هسته‌ مركزي و جوهره‌ ليبراليسم بروز مي‌كند و آن «لسه‌فر» است، يعني «بگذار هرچه مي‌خواهد بكند.» لسه‌فر، نفي حداكثري «منع» در زندگي اجتماعي و فردي بشر است. اين نكته با جوهر دين در تعارض بنيادي است، و از اين روست كه سكيولاريسم عنصر ذاتي ليبراليسم محسوب مي‌شود. هم‌چنين مؤلفه‌ ديگر ليبراليسم، نسبي‌گرايي است. البته تعداد مؤلفه‌هاي آن بسيار بيشتر از اين موارد است.

 

نمونه‌هاي سينماي ليبرال در ايران كدامند؟

ليبرال‌سينما Liberalcinema در ايران با يك مثلث پديد آمده است: «فرياد مورچگان»، «ده» و «درباره الي...». فرياد مورچگان، مدعي نفي فاشيسم از طريق نفي حقيقت، و در نتيجه نيل به نسبي‌گرايي يا « رليتيويسم» است. فيلم «ده» سواي از نسبي‌گرايي، مسئله «لسه‌فر» و «اينديويژواليسم» را نيز دست‌مايه قرار مي‌دهد. اين مؤلفه‌ها در فيلم «ده»، البته در تركيب ايدئولوژي ليبراليسم، با ايدئولوژي فمينيسم صورت گرفته است. مشابه همان كنش، در فيلم «درباره الي...» نيز انجام پذيرفته است، يعني «درباره الي...» نيز يك اثر ليبراليستي و توأمان فمينيستي است.

 

 وجه اشتراك اين مثلث «ليبرال سينما»ي ايران چيست كه از آنها يك قطب مي‌سازد؟

آن‌چه اين سه فيلم را به مثلث «ليبرال سينما»ي ايران تبديل مي‌كند، وجه فلسفي «حيازدايي» در آنهاست. توجه داشته باشيد كه حيا با شرم متفاوت است. هر بشر بي‌ديني نيز مي‌تواند شرم داشته باشد، اما حيا، مقوله‌اي ايماني است و مختص انسان دين‌دار و مؤمن است. ايمان درختي است كه ريشه‌ آن يقين، شاخه آن تقوا، و شكوفه و ميوه‌ آن «حيا« است.

سینمای غنی از کلیشه، ورشکسته از مخاطب

اگر بخواهیم براساس یک فرآیند منطقی و با آن چیزی که در تجربه دنیا به دست آمده پیش برویم، ظاهر شدن دائمی بازیگر در نقش های این چنینی کلیشه محسوب نمی شود، چون در این نوع آثار شخصیت مطرح است و در آثار مهم و فرهنگی شخصیت بر تیپ ارجحیت دارد.
دوشنبه ۱ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۷
سینمایی غنی از کلیشه، ورشکسته از مخاطب
باشگاه جوانی برنا/در مورد مجموعه های مناسبتی، سازندگان معمولا چندان فرصت کافی برای نقش پردازی ندارند، اما در پروژه های تلویزیونی مثل مختارنامه، امام علی (ع)، اصحاب کهف، ولایت عشق و... که مراحل نگارش فیلم نامه، مراحل پیش تولید و ساخت آن ها حداقل سه – چهار سالی به طول انجامید، این طور نیست و هم نگارنده فرصت کافی برای پردازش شخصیت ها دارد و هم کارگردان فرصت لازم برای انتخاب درست بازیگر؛این جا این سوال پیش می آید که چرا کارگردان ها گاهی سراغ بازیگرانی می روند که سال هاست در آن نقش ها کلیشه شده اند و چهره شان برای مخاطب یادآور گونه ای همیشگی از بازی و حضور در سینما و تلویزیون است؟ 

در این باره محمد تقی فهیم فیلمساز و منتقد سینما، معتقد است اگر در فیلم نامه های مجموعه ها و پروژه های تاریخی، شخصیت پردازی ها قوی باشند، تکرار بازیگران در این گونه نقش ها هرگز آفتی برای سینما نیست. 

او در حال حاضر سینما را متکی به بازیگر می داند و می گوید: نمی توانیم بازیگر را از سینما منفک کنیم. البته این بسته به گرایش محتوایی هر جامعه است. مثلا در سینمای بعد از انقلاب به دلیل برجسته شدن محتوا و خاصیت فرهنگی انقلاب، طبعا با رویکردی مواجه شدیم که بازیگر در سینما نقش کلیدی به مفهوم سوپراستار سالاری را از دست داد و آنچه که برجسته شد، بیشتر کارکرد فرهنگی مقوله سینما و نقش کارگردان بود، کارگردان آمد و در صدر شناسایی مخاطب قرار گرفت. به طوری که به تدریج مردم اغلب آثار سینمایی و حتی تلویزیونی را با کارگردان ها شناختند. 

در سینماهای اساسا گیشه محور یا سینمای عامه پسند (نوع سخیف آن)، آنچه که همیشه برجسته است، بازیگر است. مخاطبان همیشه اثر را با بازیگر می شناسند و اگر قرار باشد اثری را انتخاب کنند، مثلا می گویند برویم فیلم رضویان، یا شفیعی جم. 

فهیم می گوید: سینمای بعد از انقلاب این ویژگی منفی را از سینما گرفت و به جای آن عنصر کارگردان را در صدر نشاند. طوری که مثلا در سینمای قبل از انقلاب دو - سه کارگردان مثل مرحوم خاچیکیان، کیمیایی یا بعدها در سینمای کمی متفاوت تر بیضایی و تقوایی مطرح شدند. اما بعد از انقلاب، مردم حتی تازه کارترین کارگردان ها را مثلا حاتمی کیا و مرحوم ملاقی پور را شناختند. 

او شرایط حاکم بر سینمای ایران را متمایز از جهان می داند و توضیح می دهد: اساس آنچه که در شرایط فعلی سینما و تلویزیون حاکم است، متمایز از سایر جهان است. در سینما و تلویزیون جهان، اساسا بازیگران سینما و تلویزیون، با یکدیگر متفاوت هستند. یعنی آنکه در سینما است یا آنکه در تلویزیون حضور دارد، برای خود کلاس های متفاوتی قائل می شوند. 

کسی که در سینما مطرح است خودش را تا حدی پایین نمی آورد که در تلویزیون ایفای نقش کند و بازیگران تلویزیونی در صورتی که بخواهند وارد سینما شوند، با مشقات زیادی روبرو هستند، چون مخاطبان آنها را واجد ویژگی های متناسب با قاب تلویزیون می شناسند و به عبارتی گفته می شود که این افراد، مخاطبان را از فیلم گریزان می کنند. 

اما در سینما و تلویزیون ما این فرایند و سازوکار برعکس عمل می کند. چون سینمای ما مخاطب ندارد و دارای مخاطب انبوه نیست،تلویزیون جانشین سینما شده است، یعنی الان در بخش ارائه چهره های مطرح یا برعکس از سکه انداختن بازیگرها، تلویزیون تعیین کننده است، چون مخاطب انبوه دارد، بنابراین می تواند به بازیگر رتبه های دیگری ببخشد.
 
این منتقد سینما اعتقاد دارد در طی سال های گذشته سینما، مصرف کننده ستاره سازی تلویزیون بوده است و می گوید: این مساله در واقع آفت است. مثلا اگر در دهه 60 تا اواسط دهه 70 بازیگران مطرحی مثل پرویز پرستویی، رضا کیانیان، جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی و ... را در سینما می دیدید، الان این ها کجا هستند؟ دیگر محلی از اعراب برای بکارگیری ندارند، چرا؟ چون در واقع آنها برای نقش آفرینی در آثار نازل ساخته نشده بودند، متقابلاً آثاری که حالا پول بر می گرداند، دیگر آنها را برای خودش دارای عناصر پول برگردان نمی شناسد. این سازوکار اساسا مخدوش است. 

وی ظاهر شدن دائمی بازیگران در نقش های تاریخی مذهبی را باعث کلیشه شدن آن ها نمی داند و می گوید: در آثار و مجموعه های تاریخی و مذهبی، اگر بخواهیم براساس یک فرآیند منطقی و با آن چیزی که در تجربه دنیا به دست آمده پیش برویم، ظاهر شدن دائمی بازیگر در نقش های این چنینی کلیشه محسوب نمی شود، چون در این نوع آثار شخصیت مطرح است و در آثار مهم و فرهنگی از آنجایی که شخصیت بر تیپ ارجح است،  همه نقش هایی که بازیگر ایفا می کند از سوی مخاطب مورد اقبال قرار می گیرد.

برای مثال چارلتون هوستون بازیگر نقش حضرت موسی در فیلم "ده فرمان" و فیلم "بن هور"، در دو دهه، چهره ای برجسته در آثار تاریخی مذهبی سینمای غالب جهان، یعنی هالیورد است. اما این بازیگر، کلیشه نیست و نه تنها از سوی مخاطبان کلیشه محسوب نمی شود، بلکه اتفاقا او هست که یا شمایلی که از سوی کارگردان ها کشف شده به نقش هویت می بخشد و نقش از سوی مخاطب پذیرفته می شود.

فهیم با بیان این موضوع که در سینمای ما این اتفاق نمی افتد، ادامه می دهد: اساسا در سینما و تلویزیون ما روی شخصیت ها کار نشده و عموما همه تیپ هستند. وقتی تیپ مطرح می شود، مثلا جواد رضویان به خاطر خنده های خاص اش محور تولیدات عامه پسند می شود، نه به خاطر شخصیت یا کاراکتری که برای او تبیین و نوشته شده، یا علی صادقی یا احمد پورمخبر. 

در چنین فضایی نقش و کاراکتر مطرح نیست. وقتی جای کاراکتر تیپ مطرح باشد، هر آدمی را می توان به دلیل یک تفاوت، ویژگی عجیب و غریب ظاهری جلوی دوربین برد، چون اینها به لحاظ ظاهر یا لحن خواصی دارند که ممکن است به صورت آنی مخاطب را بخندانند یا بگریانند. همین طور می شود که پورمخبر پرکارترین بازیگر سال 89-88 سینما و تلویزیون، لقب می گیرد. 

وی با اشاره به این مطلب که مخاطب، امروز سرگردان است تاکید می کند: مخاطب هر بار با موج های گذرایی که پیدا می شود از فیلم ها استقبال می کند، نه به خاطر شمایل برازنده و نقش های کنش مندی که برای بازیگران در نظر می گیرند. اگر چنانچه در سینما و تلویزیون در آثار تاریخی – مذهبی "شخصیت" داشته باشیم، بازیگر کلیشه نمی شود. حتی اگر بازیگر در 10 اثر تاریخی نقش اول را ایفا کند، چون شخصیت پرداخته شده و با شخصیت پرداخته شده روبرو هستیم. 

این فیلمساز، مجموعه های مختار نامه، امام علی(ع) و ولایت عشق را نمونه های برتر شخصیت پردازی نقش ها عنوان می کند و می گوید: در بین تعداد زیادی از آثار این چنینی، جرقه هایی مثل مختار، امام علی (ع) یا حتی ولایت عشق فخیم زاده که متکی بر فیزیک بود، باز هم شخصیت ها مطرح می شوند و اگر مثلا بازیگران این کارها 10 اثر دیگر هم بازی می کردند، برایمان کلیشه محسوب نمی شدند، چون برایشان شخصیت پرداخته شده بود. در حال حاضر، چون شخصیت نداریم، کلیشه مطرح می شود. به عبارت دیگر تیپ ها مطرح می شود، تیپ ها هستند که تلویزیون و سینما را می گردانند و این تیپ ها همیشه دارای ویژگی های ثابت هستند.

متاسفانه تلویزیون در بسیاری از موارد به این شرایط دامن می زند. مثلا در برنامه های پلاتویی تلویزیون از همین بازیگران دعوت می شود و آن ها را به عنوان چهره ای که مردم دوست دارند، روبروی دوربین می نشانند و یک مجری هم کنار آن ها می نشانند و او را به عنوان الگویی در عرصه هنر هفتم معرفی می کنند، این عامل خطرناکی است. 

وی ادامه می دهد: کار کردن یک بازیگر در نقش های مختلف تاریخی مذهبی نه تنها نمی تواند بد باشد، بلکه یکی از الزامات سینما است. اما اگر برای بازیگران شخصیت طراحی نشود؛ طراحی شخصیت یعنی اینکه آدمی هست که ویژگی های خوب و بد دارد و همیشه از اِلِمان های ثابت برخوردار نیست، مثلا عرب نیا در مختار نامه، حتی اشتباه هم می کند، دچار تردید هم می شود، اما مثلاً پورمخبر دارای این فراز و فرودها نیست، سینما در حال حاضر متکی به اینطور افراد است.

تکرار بازیگرها در آثار متفاوت اصلا بد نیست و این نه تنها به صورت فردی، بلکه به شکل زوج هم در سینمای دنیا رایج است، حتی در سینمای اکشن هم این قضیه صادق است، مثلا "بروس ویلیس" در طول سال در پنج فیلم اکشن پرهزینه بازی می کند و او در مدیوم و قالب خودش کلیشه محسوب نمی شود.  

فهیم در پایان می گوید: در سینمای ما مثلا وقتی زوج تشکیل می شود، زوج ها تنها خودشان را تکرار می کنند و براساس ادا و اطوار ثابت جلو می روند. وقتی متن و فیلمنامه ای نداریم که در آن روی شخصیت ها کار شود، بازیگر مقصر نیست، هر بازیگری که در این روابط بیفتد و ببیند پول خوبی دارد این کار را می کند. 

در دهه 60-70، خبرنگاران "الیزابت تیلور" را دوره می کنند و از او می پرسند چرا اینقدر دستمزد بالایی می گیری و دائم در این همه فیلم بازی می کنی، تیلور می گوید وقتی تهیه کننده های احمقی پیدا می شوند که حاضرند (با رقم آن موقع) نیم میلیون دلار به من بدهند و مدام در خانه ام هستند، اگر قبول نکنم، من هم خیلی احمق هستم.

9دی رسایی میاید

حجت الاسلام حميد رسايي از انتشار هفته‌نامه خود با نام 9 دي از آغاز ماه محرم خبر داد و گفت: نشريه صبح كه قبلا مجوز آن را گرفته بوديم با تغيير نام 9 دي كه مورد موافقت معاونت مطبوعاتي ارشاد قرار گرفته از ابتداي محرم منتشر مي‌شود.

به گزارش ايسنا،اين عضو كميسيون فرهنگي مجلس درحاشيه جلسه علني امروز مجلس درجمع خبرنگاران افزود: دليل انتخاب نام اين نشريه به اين خاطر بود كه مقام معظم رهبري تاكيد كرده اند كه 9 دي بايد ماندگار باشد و لذا اين نشريه با رويكرد بصيرت‌افزايي با صراحت و شجاعت مسائل را مورد بررسي قرار مي‌دهد.

رسايي با تاكيد بر اينكه كه اين نشريه به هيچ جريان سياسي وصل نيست گفت: اولين پيش شماره همزمان با اول محرم و اولين شماره رسمي همزمان با 9 دي منتشر مي‌گردد، پيش از شماره رسمي دو شماره نيز پيش شماره خواهيم داشت.

رسايي گفت: اين نشريه تنها به ولايت فقيه ارادت دارد.

نماينده تهران درمجلس همچنين با انتقاد ازتوجه نكردن به مساله تحصن يك طلبه در صحن حرم عبدالعظيم حسني گفت: چرا رسانه‌ها به حادثه ميدان كاج تا اين حد پرداختند اما به اين مساله بي‌توجه‌اند.

مناظره درباره انتخابات 88

وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي و دبيركل سابق حزب مشاركت با موضوع «بررسي زواياي پنهان و آشكار انتخابات 88» در دانشگاه شهيد عباسپور مناظره مي‌كنند.
رضا صدقي مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه صنعت آب و برق (شهيدعباسپور) در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشت: محمدحسين صفارهرندي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي و محمدرضا خاتمي دبيركل سابق حزب مشاركت با موضوع «بررسي زواياي پنهان و آشكار انتخابات 88» در دانشگاه شهيد عباسپور مناظره مي‌كنند.

به گفته وي، اين مناظره ساعت 16 الي 18 يكشنبه 14 آذر از سوي بسيج دانشجويي دانشگاه شهيد عباسپور در سالن شماره يك مجموعه فرهنگي شهيد رنجبران اين دانشگاه برگزار خواهد شد.

برگی تازه از پروژه اسلام هراسی

به تازگی نمایشی در لندن اجرا شده که برگی تازه از پروژه اسلام هراسی و توهین تازه ای به مذهب شیعه، سپاه ، روحانیت و اندیشه مهدوی است.
به گزارش مشرق، "اهریمن‌پرستان" عنوان نمایش گروه صوفی و دانشجویی در لندن بود که روز شنبه ۲۲ آبان ماه(۱۳ نوامبر) در میدان پر تردد ترافالگار در سه نوبت اجرا شد.

این نمایش که برگی تازه از پروژه اسلام هراسی و اسلام ستیزی انگلیس است با نسبت دان خرافات و فرقه های جعلی به اسلام و شیعه ، توهین تازه ای را به دین اسلام و مذهب شیعه ، سپاه پاسداران، روحانیت و تفکر ناب مهدوی و ظهور منجی در قالب فعالیت هنری رقم زد.

روی صحنه نمایش فردی با لباس سفید در حال عبادت بود و در کنار آن، آدمک‌هایی پشت نرده در لباس‌های راه راه زندان در غل و زنجیر ایستاده بودند و روی سینه‌هایشان علامت‌هایی بود که نشان می‌داد از چه دین و فرقه‌ای هستند.

در کنار این نرده مردی در لباس پاسداری و عده‌ای اجتماع کرده بودند. در گوشه‌ای از صحنه نیز یک روحانی در حال نماز خواندن در برابرش کسی در هیئت شیطان دیده می‌شد.در واقع او دارد شیطان را پرستش می کند. روحانیون همین یک قلم را کم داشتند. شیطان پرست نبودند که شدند!!!
( به دلیل توهین آمیز بودن این تصاویر از انتشار آنها معذوریم)



زارا نورانی که خود نقش درویش را ایفا می‌کرد در مورد داستان نمایش می‌گوید: "کسی که در لباس درویشی جلوی محراب نشسته، دست می‌زند و بعد عبادت می‌کند درویش است."

این کار در واقع فروکاست تشیع به فرقه ی انحرافی صوفی گری و درویش مسلکی است.عمده فرقه های رنگارنگی که به اسم اسلام به بازار آمده، از آستین همین انگلیسی ها بیرون آمده، و همه اینها را به مدد آن سروش شیطانی ممکن کردند که : "تفرقه بیانداز و حکومت کن".





این گروه با استفاده نمادین از چاه جمکران قصد عنوان این مطلب را داشتند که عمق تفکر شیعه در مورد ظهور و امام زمان به این اندازه سطحی است و آن را آمیزه ای از اوهام و خرافات توصیف کنند.
زارا نورانی در ادامه می گوید:" شخص دیگری لباس شیطان و دیگری لباس پاسدار پوشیده و مردی هم در نقش روحانی است. مرد روحانی سر سجاده‌اش می‌رود برای عبادت جلوی عکس شیطان و شیطان می‌آید جلوی مرد روحانی می‌ایستد و به او می‌گوید این کتاب را بگیر که کتاب خرافه است و تو باید از این کتاب پیروی کنی. بعد پاسدار می‌آید و درویش را می‌برد داخل زندان."



حالا دست آخر آن پاسدار ، اقدام به نقض آزادی مذهب می کند و یکدفعه خرافه پرستی را کنار زده و درویش خرافه پرست را زندانی می کند.

قابل تامل اینکه این نمایش در خاک قاره ای به اجرا در آمده که تحمل یک روسری را بر سر نوامیس مسلمانان ندارد! و عجیب تر اینکه سکوت وزارت خارجه کشورمان بمانند دفعات قبل کماکان ادامه دارد!

بازيگر پرحاشيه اسپانيايي

به گزارش فارس و به نقل از سايت خبري اولا،بازيگر فيلم‌هاي غير اخلاقي در كاتالونيا و دختري كه لاپورتا به داشتن ارتباط پنهاني با وي متهم است، در فيلم‌هاي توهين آميز عليه تماميت‌خواهي كاتالونيا و شعارهاي لاپورتا حضور داشته و به پرچم كاتالونيا نيز اهانت كرده است.

اين بازيگر فيلم‌هاي مستهجن اسپانيايي به دعوت فلورنتينو پرس در ميدان سيبلس كه براي مردم مادريد تاريخي و افسانه‌اي است و همچنين در برنابئو و يك روز قبل از ال‌كلاسكيو دربي، مراسم جشن و پايكوبي برگزار خواهد كرد. هواداران بارسا به شدت از اين شيطنت عصباني هستند. آنها معتقدند نبايد به خاطر كارهاي اشتباه لاپورتا، به پرچم يك منطقه توهين شود.

اين بازيگر پرحاشيه اسپانيايي در فيلم‌هاي تبليغاتي خود همواره كساني را كه معتقد به جدايي كاتالونيا از اسپانيا هستند، به باد تمسخر مي‌گيرد. خوان لاپورتا كه به ادعاي همين بازيگر با او ارتباط غير اخلاقي داشته، يكي از سوژه‌هاي هميشگي او براي فيلم‌هاي طنز سياسي محسوب مي‌شود.

او در آخرين فيلم تبليغي خود در وضعيتي زننده، روي پرچم كاتالونيا نشسته و آوازي متشكل از جملات توهين آميز عليه كاتالونيا مي خواند.