نگاهی به «ملخی غول شد» / زخمهایی که عریان شد
وقتی به تماشای «ملخی غول شد» نشستم، فکر نمیکردم با مستندی متفاوت از آن چیزی روبرو شوم که معمولا مختص این نوع وقایعنگاری و کنکاش در تاریخ نضج و رویش پدیدهای فرهنگی در کشوری جهان سومی مثل ایران قبل از انقلاب باشم.
سیر تغییر و تحولات فرهنگی در کشورمان بدون شک با گسترش صنعت چاپ و رویش جوانههای کتاب و مطبوعات همگام است. اینکه چگونه و به چه جهت این پدیده به خودی خود جذابیتهای فرم و محتوا را یک جا در خود دارد بحثی خارج از دستور ماست اما اینکه از موضع یک پژوهشگر و هنرمند بخواهیم از منظر تاریخی، قالبها و اشکال این فرم و محتوا را از ظهور تا تکامل آن مدون ساخته و آن را مصور و روایت کنیم، توانایی و استعداد مضاعفی را میطلبد. این استعداد و توانایی، مستندساز ما را مولفی با سعه صدر معرفی میکند که سعی کرده نقبی به ذهن جامعه در حال تغییر روزگارانی بزند که تنها ابزار او برای بازپسگیری هویت تاریخیاش، فرهنگ غنیای است که از آن برخوردار است.
محمد تقی فهیم که خود پرورشیافته حوزه مطبوعات است، با شناخت و آگاهی از سمتوسوهای فکری خزیده در هزارتوی ذهنیت تاریخ مطبوعاتی کشور، با ساخت این مستند به خال زده است و برای خلق اثری با پشتوانه علمی و پژوهشی، به عنوان ناظری بیطرف و راوی محض، حکایت نضج، شکلگیری و شکوفایی یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین مطبوعات عصر ما یعنی کیهان را تازمان پیروزی انقلاب اسلامی بازآفرینی کرده است. از نظر من اگر این مستند به نقش کیهان در شکلگیری تحولات پس از انقلاب راهش را ادامه میداد، شاهکاری در نوع خود میشد. اما حیف که چنین نشد.
سختیهای کار در زمینه ساخت اینگونه مستندها آنجاست که شما دو دوره متفاوت قبل و بعد از یک تحول اجتماعی و سیاسی را قرار است در یک نهاد مطبوعاتی و فرهنگی مورد مداقه قرار دهید. به هرحال میبایست تفاوت دیدگاهها، تفکرات و سلایق نظام فکری حاکم را که بر روی ویرانههای نظام فکری سابق بنا شده است، در قالب و سبکی هنری – ژورنالیستی به تصویر بکشید. اینجاست که شما در لبه باریکی میان دو دوره تاریخی قرار دارید. به قول اندیشمندی، «تنها عامل لاتغیر خود تغییر است.» خب، این عامل تغییر که خود لاتغیر است میباید از مجرای شناخت دقیق شخصیتها، وقایع تاریخی که آنها در آن دخیل بودهاند و ابزاری که در آن دوران جنبه کاربردی داشته، میسور گردد. آینه روزگاران قدیم شدن و پژوهشهای دقیق تاریخی برای ارائه یک کار شسته و رفته و به دور از خیالپردازی، فیلمساز ما را به کنه و عمق واقعیاتی کشانده که علاوه بر تخصص وی در چینش صحیح روایات تصویری به هنگام تدوین و حذف زواید و اضافات، بسیار مواظب بوده که از دغدغهها و هدف اصلی این مستند تاریخی منحرف نگردد.
از دیگر ویژگیهای مستند «ملخی غول شد» حفظ مرکزیت و کانون توجه فیلم است که تا انتها در چفتوبستی محکم علیرغم تعدیلها و فرصتهایی که فیلمساز برای تنفس به مخاطب میدهد حفظ گردیده و از مدار ذهنی و فکری مخاطب خارج نمیگردد. سبک و اسلوب فیلم برخلاف اینگونه مستندهای رایج که معمولا گرفته و عبوس است، بسیار خاطرهانگیز است. اگرچه میل به حرف زدن در این مستند زیاد است اما همراهی کلام با تصاویر و آرشیو غنی که مخاطب با آن روبرست، خستگی وی را موجب نمیگردد. درواقع کارگردان برای شناسایی آدمها و جامعهای که از آن حرف میزند زیاد به نشانهها و آدرسها بسنده نمیکند و از زبان راویان و مصاحبهشوندگان، آن هم با کلامی بسیار خودمانی، رودررو و بعضا نوستالژيک سعی در برانگیختن احساس آنها دارد. فیلمساز که به اهمیت پسزمینه در این نوع مستندها واقف است هر کدام از مصاحبهشوندگان را در محیطی که آنها احساس راحتی دارند، قرار داده است. یکی در خانهاش هست، آن دیگری در چاپخانه و یکی بر سر بالین خبرنگاری قدیمی و بیمار. درواقع فهیم به خوبی توانسته مصاحبهشوندگان خویش را که تمامشان از نیروهای قدیمی مطبوعات هستند به نحوی در مقابل دوربین و عوامل فنی آن، آرام و بدون تشویش نگه دارد و هدف غایی خویش را در ساخت این مستند به آنها توجیه نماید، اگرچه پرواضح است ساختن این گونه مستندها شاید باعث ایجاد اصطکاک ماهوی و بعضا چالشی با نهاد یا تشکیلاتی گردد، و درواقع دست به عصا راه رفتن است، اما این باعث نشده تا در این پدیده هنری، با دغدغه خاطری از بابت خودسانسوری ازسوی فیلمساز مواجه شویم.
یکی دیگر از شاخصههای مستند «ملخی غول شد» این است که مستندساز باتجربه ما، علاوه بر حقیقتگویی، موفق به برانگیختن عواطف مخاطبان و به نوعی خلق درامی از دل یک مستند تاریخی شده است. بیان این مستند درعین سادگی دارای اخلاقیات مخصوص به خود است. مصاحبهشوندگان مجبور به بیان صحبتهایی از پیش نوشته شده نیستند و این به خوبی از گفتارشان معلوم است و شاید همین سادگی در بیان، باعث نزدیکی مخاطبان به شنیدن خاطرات آنها باشد. فهیم با شناساندن تاریخ کیهان، درواقع زخم و جراحات اجتماعی دوران پهلوی را که ایران ما بدان مبتلا بود، هنرمندانه به تصویر کشیده و یک بار دیگر تعهد خویش را علیرغم بیمهریهایی که در این راه از سوی بعضی از کسانی که مدتی از قلم پرمحتوای او سود میبردند، به جان خریده است. باز هم تکرار میکنم اگر این مستند به نقش و تاثیر کیهان در تحولات سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی پس از انقلاب بسط مییافت، شاهکاری در نوع خود میشد.
نویسنده : فرامرز ملاحسین تهرانی
منبع : سینما پرس