انتقاد تند سایت الف از مدیریت فرهنگی

سایت الف در یادداشتی به نقد مدیریت فرهنگی در کشور پرداخته است.

در بخشی از این یادداشت آمده است:

*یک مجموعه فرهنگی را فرض کنید که در دوره اصلاحات تاسیس شده و تمام نیروی انسانی آن با اهداف فرهنگی آن دوره چیده شده اند. حال در دولت بعد مدیر آن مجموعه اصولگراترین و معتقدترین فرد به آرمانهای انقلاب انتخاب شود و باز هم طبق معمول یک جناب مهندس یا جناب سردار! آیا خروجی آن عوض می شود؟
 
*مگر آقای صفار یک انقلابی اصولگرا نبود؟ آیا فیلم های زمان او و ماقبلش تفاوت فاحشی داشت؟ مسلما خیر چون این بدنه همان بدنه است فقط مدیرش عوض شده است .

*چون غالبا مدیران فرهنگی کشور از رشته های غیر از انسانی انتخاب می شوند گمان می کنند که با دو تا بخش نامه و عزل فلان معاون همه چیز حل میشود؛تقصر هم از آنان نیست ساختار ذهنی آنان مهندسی شکل گرفته است.
 
*مدیر فرهنگی  واقعی مدیری محتوا محور است و سعی می کند برای تاثیر گذاری بر مخاطب اول بر بدنه اش تاثیر بگذارد مدیر فرهنگی باید مدیری صبور که در فکر ثمر دهی چهار ساله! نیست باشد.
 
*چندی پیش بازدید مقام معظم رهبری از ایرانخودرو بود. پروژه موتور ملی را چه کسی مدیریت می کرد؟  مهندس میر سلیم وزیر سابق ارشاد و استاد برجسته دانشگاه.
 
*جناب آقای مخبر دبیر شورای انقلاب فرهنگی برگزیده چه رشته ای در چهره های ماندگار بود؟ دامپزشکی!

*جناب آقای مهندس بذرپاش رئیس سازمان ملی جوانان که از مدیریت سایپا به امور جوانان آمد؟! و دهها مثال دیگر.

شکایت سردار باقرزاده ازفیلم دموکراسی تو روز روشن

 

سردار باقرزاده گفت:من مصمم هستم از طرف دستگاه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس از نویسنده، کارگردان و معاونت سینمایی ارشاد به دادگاه شکایت کنم.


به گزارش ایسنا، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با بیان این‌که عرصه‌ی هنر بویژه در حوزه‌ی فیلم نتوانسته است از حوزه‌ی دفاع مقدس به خوبی استفاده کند، گفت: من بسیار گله‌مندم از هنرمندانی که چشم‌های‌شان را می‌بندند و در فضای تخیلات موهوم و کم‌ارزش آثاری را خلق می‌کنند که نه با دفاع مقدس و نه با معارف اسلامی ما هم‌خوانی ندارند.

باقرزاده که در مراسم مراسم پایانی و اهدای جوایز سیزدهمین جشنواره‌ی کتاب سال دفاع مقدس سخن می گفت، افزود: کجای فیلم «دموکراسی تو روز روشن» با معارف اسلامی ما هم‌خوانی دارد که معاونت سینمایی وزارت ارشاد اجازه اکران و پخش آن را داده است؟ آیا تهیه‌کننده و یا کارگردانی که دست به خلق این اثر زده است، سری به این کتاب‌های دفاع مقدس زده‌، آیا خاطرات رزمندگان ما را مرور کرده است؟ در کجای معارف اسلامی ما اجازه داده شده که شما حقایق مسلم تربیتی و اخلاقی را نادیده بگیرید؟

او در ادامه گفت: من نقد فیلم نمی‌کنم؛ ولی این را یک فاجعه‌ برای فرهنگ کشور می‌دانم که با وجود تمام ذخایر ارزشمند، یک تهیه‌کننده یا کارگردان بر اساس ذهنیات خودش فیلمی بسازد. کاش حداقل سؤال می‌کردند. همه‌ی رزمندگان و فرماندهانی که زخم و آثار جنگ را دارند، می‌توانستند به عنوان منبعی آگاه و غنی به این هنرمندان کمک کنند.

باقرزاده با بیان این‌که کجای دنیا این‌گونه به ارزش‌های خودشان چوب حراج می‌زنند که این‌ها زده‌اند، اظهار کرد: قلب‌های هزاران عاشق شهیدان و فرهنگ شهدا به درد آمده و من مصمم هستم از طرف دستگاه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس از نویسنده، کارگردان و معاونت سینمایی ارشاد به دادگاه شکایت کنم؛ چرا که نمی‌توانیم در برابر چنین آثاری که ارزش‌های ما را به سخره گرفته‌اند، ساکت بنشینیم.

رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس تصریح کرد: باید تأسف خورد برای فرهنگ و سردمداران فرهنگ که هنوز کفن شهیدان ما خشک نشده است، این‌گونه با ارزش‌های جنگ به مخاصمه برخاسته می‌شود.

او افزود: تأسف می‌خورم که ثمرات زحمات شما را بیهوده می‌انگارم. این همه کتاب درباره‌ی ارزش‌ها و فرهنگ دفاع مقدس نوشته شده است؛ پس چرا باید این‌گونه عمل شود؟ من این را ناجوانمردی در حق شهدا می‌دانم.

سردار باقرزاده خطاب به حاضران در مراسم گفت: شما نیز نباید سکوت کنید و باید با قلم‌تان تمام این پلیدی‌ها را عیان کنید و نشان دهید که این جامعه یک جامعه زنده است.

نقد فيلم بيمار متولد شد

جريانشناسي نقد فيلم در گفت‌وگو با محمدتقي فهيم

 علي برزگر پيشوا

محمدتقي فهيم، منتقد فيلم و نايب‎رييس اسبق انجمن نويسندگان و منتقدان سينما، از پيشكسوتان عرصه مطبوعات است. اوتحقيقاتي را درباره تاريخ سينماي ايران انجام داده كه در آينده در قالب يك كتاب منتشر خواهد شد. درباره جريان‌شناسي نقد فيلم در ايران، ريشه‌هاي آن، نسبتش با تاريخ سينما در كشورمان، وضعيت كنوني و آينده آن با او گفت‌وگو كرده‌ايم.



آيا نقد و نقدنويسي را در دوره‌های قبل از انقلاب، يك فرآيند جريان‌ساز به‌شمار مي‌آوريد؟

نقد فيلم و نوشتن درباره سينما في‌نفسه از خود سينماي آن دوران جدا نيست. وقتي صحبت از «جريان» مي‌كنيم، يعني روندي از فعاليت نوشتاري كه باعث تغيير كيفي در بدنه سينما شده باشد. با اين توصيف، نمي‌توان نقدنويسي در سينماي قبل از انقلاب را يك جريان پويا و مؤثر به‌حساب آورد. همان‌طور كه اساسا در خود سينماي قديم، بدون جريان فيلم‌هاي مبتذل چيز ديگري كه باعث تغيير ماهوي در توليد آثار شود به چشم نمي‌خورد، حتي از آن‎چه تحت‌عنوان جريان موج نو ياد مي‌شود، يك تحليل غلط و فاقد نشانه‌هاي يك جريان سينمايي تحول‌آفرين است. بلكه فقط در حد توليد تعدادي اثر بديع در تقابل با جريان ابتذال بود. از آن‌جا كه بحث ما جريان‌شناسي سينما نيست، لذا به نقد مي‌پردازيم. بنابراين نقادي در گذشته را حتي بايد عقب‌تر از خود سينما بدانيم. چراكه اگر جريان فيلم‌هاي مبتذل گذشته را وامدار سينماي هاليوود و باليوود و ... بدانيم، نقدنويسي اساسا با ترجمه و آموزه‌هاي غربي توسط چند تحصيل‌كرده در فرنگ متولد شده است.

يعني نقد هم‌زمان با ترجمه در سينمای ايران رونق گرفته است؟

نه به اين دقت، بلكه در سال‌هاي اوليه تولد سينما و سال‌هاي حكومت رضاشاه كه با عنوان دوره اول توصيف و دوره‌بندي شده است، چيزي تحت عنوان نقد نداشتيم، بلكه معرفي فيلم‌هايي بود كه به وسيله روزنامه‌نگاران وقت در مطبوعات به‌منظور ترغيب تماشاگران درج مي‌شد و در آن‌ها بعضا گريزي هم به وضع نمايش و سالن و از اين قبيل مسائل زده مي‌شد. اما نقد با مفهوم عام قابل شناسايي ما كه وانمايي ايده و قصه و فراز و فرودهاي اثر و ضعف و قوت‌هاي ساختار و محتواي آن مي‌شود، پس از نضج‌گيري سينما در دوره دوم پس از جنگ جهاني و رونق گرفتن سينما توسط كساني از قبيل دكتر اسماعيل كوشان - به‌خصوص پس از كودتاي ٢٨ مرداد- است.

خودسينما در چه مقطعي رونق گرفت؟

سينماي مبتذل گذشته در دهه ٣٠ رونق مضاعفي مي‌گيرد و از آن‌جا كه سود‌آور مي‌شود، سرمايه‌گذاران حتي نا‌آشنا و كم اطلاع از سينما هم وارد حوزه توليد و سالن‌داري مي‌شوند. لذا به موازات اين رونق، نقدنويسي هم به‌تدريج خودنمايي مي‌كند. اما از آن‌جا كه در اين حوزه نياز به سواد و اطلاعات و ضرورت نويسندگي است، ديگر هر فيلم‌ساز بي‌سوادي نمي‌تواند قلم به دست بگيرد. پس الزاما آدم‎هايي از بدنه جريانات روشنفكري و شبه‎روشنفكري وارد اين عرصه مي‌شوند كه اكثريت قريب به اتفاق، درس‎خوانده‌هاي غرب و مسلط به زبان هستند و چون اينان قبل از اين‌كه دغدغه‌هاي اين جايي داشته باشند، شيفته فرهنگ و هنر و جامعه غرب بودند، نوشته‌هاي‌شان به جاي منشأگيري از داخل، از الگوهاي غربي پيروي مي‌كرد. بنابراين نقدنويسي در ايران مانند بسياري از پديده‌های وارداتي، بيمار متولد شد و به راهش ادامه داد.

رابطه گروه نويسندگان سينمايي موردنظر با سينماي متفاوت چگونه بود و از چه منشأهاي فكري سرچشمه مي‌گرفت؟

سينماي متفاوت ايران در اواسط دهه ٤٠ به بعد به‎وسيله درس‌خوانده‌هاي غرب و در سايه سياست‌هاي فرهنگي دربار براي ارائه پز دموكراتيك و كسب پرستيژ جهاني كليد خورد. بخش نقدنويسي هم تابع همين پديده، براي خود دست و پايي زد. اما تا حد همان چند فيلم متفاوت پيش رفت و بيش از اين نتوانست مؤثر واقع شود. چنان‌كه در بحران اوايل دهه ٥٠ تا انقلاب، كه سينماي ايران در برابر ورود فيلم‌هاي خارجي كارش به انحطاط و شكست كامل كشيد. تا آن‌جا كه در سال 1354 از نزديك ٨٠٠ فيلم داراي پروانه نمايش، كمتر از ٦٠ عنوان ايراني بود كه بيشتر از ٥٠ عنوان آن‌ها به لحاظ فضاهاي غيراخلاقي، گوي سبقت را از نمونه‌هاي خارجي ربودند. روندي كه منجر به توليد فيلم نيمه پورنوي «در امتداد شب» شد و عجيب اين كه به وسيله گروهي منسوب به جبهه روشنفكري كه در رأس‌شان پرويز صياد قرار داشت، توليد شد.

منظور اين است كه جريان نقد هم به‌طور سازماندهي شده به سوي اهداف موردنظر كارگزاران رژيم پهلوي هدايت مي‌شد؟

بله. در اواخر سال ٤٧ سميناري با مديريت فريدون هويدا برگزار شد كه اهم مباحث و اهداف آن در قالب آسيب‌شناسي سينما و چگونگي ارتقاي سطح كيفي فيلم‌ها و حمايت از فيلم‌سازان متفاوت در ايران بود و براي اين سمينار، گروهي دعوت شدند كه منتقدان معروف وقت هم در آن شركت داشتند كه درادامه شكل‌گيري سينماي موسوم به روشنفكري مؤثر بود. ضمن اين‌كه مشابه همين سمينار در هتل هيلتون برگزار شد كه زيرنظر هژير داريوش. در واقع فريدون هويدا در سينما، رضا قطبي در تلويزيون ملي و فيروز شيروانلو در كانون پرورش فكري به‌صورت هدايت شده فيلم‌هاي به اصطلاح روشنفكرانه را توصيه مي‌كردند.

گرايش غالب در ميان منتقدان پس از انقلاب به لحاظ فرهنگي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ چه سمت و سويي دارند؟

ما در دوره‌اي از انجمن منتقدان بيش از پيش واقف به واقعيت دردناكي شديم كه اساسا بدنه منتقدان سينما چندان به اهداف فرهنگي كنوني نزديك نيستند. حتي وقتي مي‌خواستيم ليستي از هم‎فكران براي مركزي تهيه كنيم، به مقدار كمتر از انگشتان دست رسيديم. دوره‌اي كه ما در انجمن منتقدان بوديم، تلاش‌هاي زيادي كرديم كه به برخي دلسوزان انقلاب، اهميت تربيت منتقد را بقبولانيم و برنامه‌هايي داشتيم كه حمايت نشديم. البته اين مشكل در كليت رسانه‌هاي ما حاكم است. چنان‌كه به‎جز افراد و كادرهايي كه از حوزه‌هاي ديگر، به بدنه رسانه‌ها ترزيق شده‌اند، بقيه عناصر فعال همواره خود به خودي رشد كرده و جلو آمده‌اند. كادرهاي سياسي فعال در مطبوعات هم كه چنان درگير روزمرگي بوده‌اند كه وقتي براي برنامه‌ريزي و تربيت نيرو نداشته‌اند. بنابراین جریان نقد غیرهمراه تا آنجا از کمبود منتقد انقلابی و وجود مدیران مرعوب بهره برد که مؤثرترین مطالب ویژه‌نامه‌های تخصصی نهادهای وابسته به معاونت را می‌نوشت و در تحلیل‌هایشان سینمای قبل از انقلاب را دموکراتیک معرفی می‌کرد.

نقش انجمن منتقدان را در رشد كمي و كيفي نويسندگان سينمايي و منتقدان فيلم چقدر مي‌دانيد؟

انجمن منتقدان وظيفه اصلي‌اش صنفي و يكي از صنوف خانه سينماست كه بالطبع با فراز و فرودهاي سياسي جاري بر خانه حركت مي‌كند و پايگاه محكم توده‌اي ندارد. الان اگر امتياز كارت جشنواره فجر را از انجمن منتقدان بگيرند، خواهيد ديد كه اعضاي ثابتي براي آن باقي نخواهد ماند. پايگاه اين انجمن در بين منتقدان جدي، ضعيف و از همين رو مانند خود خانه سينما كه وابسته به شريان مالي دولت است، نمي‌تواند مستقل از سياست‌هاي كلي خانه حركت كند. لذا بافت و ساختار انجمن، قدرت مانور آن را به‌صورت مستقل مي‌گيرد. الان اگر سعيد مستغاثي، كيوان كثيريان و دوستان‌شان تحركاتي مثبت به خرج مي‌دهند، ناشي از دغدغه‌هاي فردي آنان است، نه اين‌كه ساختار خانه سينما و انجمن منتقدان آن‌ها را در اين مسير قرار داده باشد. خانه سينما همواره ‌بايد تابع معاونت‌هاي سينمايي باشد. حال ممكن است در دوره‌اي مانند مديريت سيف‌ا... داد با اهداف مورد نظر مهاجراني همراه مطلق باشد. چون مهاجراني حساب ويژه‌اي روي خانه سينما باز كرده بود. تا حدي كه شخصا به خانه مي‌آمد تا شاگردان قديم خود را در مسير جذب دوستان جديد قرار دهد. لذا خانه سینما فعال و پرتحرك بود. اما در دوره‌اي ديگر مثلا دوره آقاي جعفري جلوه پس از كشمكش‌هايي بالاخره خانه سینما كوتاه آمد و يا الان كه هنوز منازعات ادامه دارد. ولي در هر حال معاونت سينمايي حق خود مي‌داند تشكيلاتي را كه هزينه مي‌كند، عليه‌اش زاويه‌اي ايجاد نكند و انجمن منتقدان هم از اين قاعده حاكم منفك نيست. اما نكته مغفول اين است كه همواره معاونت‌ها نگاهي كوتاه مدت در تعامل با انجمن داشته‌اند. در حالی‌كه انجمن منتقدان به‌طور بالقوه مي‌تواند مركزي براي تربيت كادرهاي جديد منتقد باشد. اما به دليل همين نگاه كوتاه‎مدت نهايت تلاش مديران همراه كردن خانه و انجمن است. لذا گامي استراتژيك برداشته نمي‌شود.

اكنون چه؟ آيا منتقدان و نويسندگان سينمايي جايگاه درخور توجهي دارند؟

با توجه به تكثر رسانه‌ها، نقش كمي منتقدان و خبرنگاران سينمايي، بيش از پيش است. به دليل عدم درك درست مدیران از نقش سينمايي‌نويسان بر سينماي كشور، نديده گرفته مي‌شوند و يا سرمايه‌گذاري لازم براي ارتقاي سطح دانش آنان صورت نمي‌گيرد. اساسا رسانه‌هاي ما از درك اين موضوع محروم هستند. مثلا وزيری مانند صفار‎هرندي كه خودش رسانه‌اي، مقتدر و متعهد و يكي از چند مدير جريان‌ساز رسانه‌هاي ما بود، ديديم كه در دوره صدارتش با اين دليل كه بايد با همين نيروها كار كرد و نگرش مديريت سينمايي‌اش كه معتقد بود بايد با تانك غنيمتي جنگيد، بخش رسانه‌اي سينما را نديده گرفتند و به ساماندهي آن نپرداختند. در حالی‌كه معتقدم مديريت سينمايي بايد براي بخش رسانه‌اي سينما وزني همسنگ خود سينما قائل باشد.

برخي معتقدند كه نقد فيلم در كشور، نسبت به گذشته تنزل پيدا كرده، اما شما در جاهايي نظر ديگري داده‌ايد. آيا همچنان معتقديد كه نقد فيلم در كشورمان رشد كرده است؟

معتقدم جريان نقد فيلم در كشورمان رشد قابل توجهي كرده است؛ هم كمي و هم كيفي. همچنان‌كه سينماي قبل از انقلاب با سينماي فعلي قابل مقايسه نيست و از زمين تا آسمان تفاوت دارند. نقد هم‌چنين وضعي دارد. الان جوان‌هايي در اين بخش وارد شده‌اند كه هر كدام‌شان در حد همه منتقدان قديمي هستند. لذا آن‌چه تخريب مي‌شود توسط منتقدان پس از انقلاب نيست. وقتي مهم‌ترين تاريخ‌هاي سينماي ايران، بيگانه با انديشه‌هاي انقلاب است، وقتي مهم‌ترين رسانه‌هاي ايده‌پرداز در دست ديگران است، و خيلي موارد ديگر، جايي براي منتقداني كه خوش‎قلم هستند و صاحب اطلاعات عمومي و سينمايي‌اند، نمي‌ماند. اين منتقدان براي حضور در جمعي مهم متأسفانه بايد جواز معنوي از قديمي‌ها داشته باشند و براي اين‌كه ديده شوند، بايد زيرمجموعه جريانات شبه‎روشنفكري واقع شوند تا پسنديده شوند. شما فقط همين مسئله را در نظر بگيريد كه هنوز اگر دانشجويي بخواهد درباره سينما پايان‌نامه‌اي بنويسد، بايد از منابعي استفاده كند كه توسط«ديگران» نوشته شده است. منابعي كه شيخ‌فضل‌ا... و ديگر روحانيون را ضد سينما معرفي مي‌كنند، نه ضد ابتذال، و امثالهم. متأسفانه ما هنوز يك مجله تخصصي سينمايي با رويكرد ديني - انقلابي نداريم و بسياري هنوزهاي ديگر. طبيعي است كه با اين وضعيت منتقدهاي جوان و جريان نقد پس از انقلاب پالايش نشده تا در راستاي فرهنگ انقلاب متشكل و ديده شود.

مديريت سينمايي كنوني را در بخش رسانه و نقد فيلم چگونه مي‌بينيد؟

شايد نشود همه حرف‌ها را گفت. اما به اعتقاد من آقاي شمقدري و دوستانش علي‌رغم آشنايي با حوزه رسانه و درك و فهم، نياز به رسانه‌اي قدرتمند در زمينه جريان‌سازي سينماي بومي ايران دارند. اما در عمل فعلا گرفتار كارهاي روتين هستند. به‎عبارتي روشن، شاهديم كه تيم آقاي شمقدري اقداماتي مي‌كند، اما بازتاب آن در ميان رسانه‌ها و منتقدان معکوس جلوه می‌کند. سه سال مأموريت ايشان وقت زيادي نيست. راه‌اندازي فلان سايت و حمايت از فلان خبرگزاري اصلا اهداف استراتژيك را دنبال نمي‌كند. حتي همان‌ها هم دچار انفعال در برابر جريان موجود هستند. نمي‌دانم بالاخره كدام مديريت سينمايي مي‌خواهد حامي تاريخ‌نويسي سينماي انقلاب باشد؟ كدام مديريت مي‌خواهد باني يك اتفاق مهم در بخش رسانه و نشر مجله‌هاي تخصصي منطبق با فرهنگ و آموزه‌هاي انقلاب باشد؟ اصلاح‌طلبان با اين‌كه نياز نداشتند و اساسا سينما و رسانه با توجه به نيروهاي فعال در آن‌ها، هماني بودند كه آن‌ها مي‌خواستند، با اين وجود عملكرد فعالي در بدنه سينماي مكتوب و منتقدان داشتند. چنانکه لشکری همراه را روانه بدنه مطبوعات کردند که یا برخی از آنان کوچ کردند یا در انزوا فعالند و منتظر فرصت تا تریبون شوند

منبع هفته نامه پنجره

«چلچراغ» خاموش شد

هفته‌نامه «چلچراغ» توقیف شد

 

نشریه هفتگی «چلچراغ» بعد از هشت سال فعالیت دوشنبه اول آذرماه از ادامه انتشار محروم شد.

به گزارش خبرآنلاین،‌ براساس اعلام شورای نظارت بر مطبوعات این نشریه بعد از دریافت چند تذکر کتبی از سوی این هیئت و تکرار تخلفات امکان ادامه فعالیت را از دست داد. «چلچراغ» به خاطر انتشار برخی مطالب در قالب داستان و طنز دو بار تذکر کتبی دریافت کرده بود که به دلیل تکرار این تخلفات، توقیف شد.

این هفته‌نامه به مدیرمسئولی فریدون عموزاده خلیلی از بهار سال 1381 فعالیتش را اغاز کرد

لذت بخشی سیگار!

مقامات جهانی برای کاهش لذت بخشی سیگار تلاش می کنند

کاریکاتور روز

 

طرح از مجید ادیبی

20:30هاخسته نباشید. بابا ایول دارین...

کاربران خبرآنلاین ضمن استقبال از بسته جدید واحد مرکزی خبر با عنوان «صرفا جهت اطلاع» سوژه‌ها، مشکلات و نظرات خود را برای این برنامه در سایت خبرآنلاین ثبت کردند.

 در ادامه بخش‌هایی از کامنت‌های کاربران خبرآنلاین را که علاوه بر «ذوق و تعجب» دو عنصر «امید و دلواپسی» را نیز توامان در خود جای داده، مطالعه بفرمایید:

* حاج علی: آقای دلاوری باتشکر از برنامه خوبتون،امابعد از سی وچند سال ..... بگذریم امیدوارم سوپاپ تخلیه شماواقعی باشه نه نمایشی...

* پری: با سلام به تمامی 20:30هاخسته نباشید. بابا ایول دارین...

* ابرام : سلام خسته نباشید اگه جمعتون نکنند عالیه!

* ایول: برنامه زیبایی داریدوارزش دیدن برای چندین باررادارد. وممنون که به سوتی ها می‌پردازید...

* بدون نام: داریم امیدوار میشیم در مورد یارانه ها هم نظرات مخالف را پخش کنید ما هرچه دیدیم در رسانه ملی همه موافق بودنند در صورتی که قضیه جور دیگریست و مردم هراسانند از این طرح...

* سحر : خیلی عالیه فقط سعی کنین سوژه تکراری نشون ندین. خیلی برنامه جالبی دارید .ممنون آقای دلاوری

* میاندواب: خیلی عالیه فقط حیف که نه دولت و نه مجلس گوشش به این حرفا نیست...

* افشین صفری: برنامه جذاب و خوبیه واقعاً دستتان درد نکنه رسانه آزاد را به نمایش گذاشتین برخلاف قول برخی ها که می گویند نترس و ادامه بده -مگه کسی حق داره کسی را به خاطر خبری اذیت کنه...

* امیر گلشن -زاهدان: سلام روش خوبیه کسی هم ناراحت نمیشه چیز جدید را همه میپسندند ادامه بدید و ما پشت سرتونیم از سو‍ژه یابها هم تقدیر میشود.

* علی: بسیار برنامه عالی و بی نقصی است صراحت به این حد غیر از مناظره ها جای دیگری تجربه نشده بود

* فریدی: باسلام. میشه گفت برنامه جالبی بوده البته تاکنون.ولی به آقای دلاوری بگویید خودش روآمده اعزام اجباری به کشورهای خارجی کند البته اگر شانس بیاورد میتواند مثل نجف زاده بره اروپا والا باید کشورهای آفریقایی روتحمل کند.

بنا براین گزارش، علاوه بر این نکته که برای رسانه ملی و جذب اعتماد حداکثری بسیار قابل تامل و البته قابل تقدیر است، نکته دیگری نیز از مجموع کامنت‌ها حاصل می‌شود و آن درخواست‌های متنوع مردمی برای بیان مشکلاتشان از این تریبون است، بخشی از کامنت‌ها و امیدهای ایجادشده برای انعکاس و پیگیری مطالبات ایشان، در ادامه درج شده است:

* س.ن: لطفا ازعدم افزایش حقوق کارکنان سازمان به اصطلاح مفرح تامین اجتماعی ازسال88تاکنون توروخدایه گزارش ازمسئولین بگیریدازبی پولی مردیم...

* ایرانی: کارکنان شورای حل اختلاف کار می کنند حقوق را کارکنان دادگستری می گیرن آخه می دونی می گن شورا افتخاریه اینو برا اعضا گفتن نه اونیکه تمام هفته را تمام وقت کار می کنه تورو خدا اینو به گوش مسئولین برسونین آخه ناسلامتی اینجا قوه عدلیه است میدونین اینو به خاطر حقوق نگفتم چون ماشاالله هزار ماشالله ما وضعمون خیلی توپه!(پول آژانس هم برای رفت وامد نداریم) فقط صرفا جهت اطلاع گفتم!

* بدون نام:  17آبان روز کشف اشعه ایکس و روز جهانی رادیولوژی می باشد خواهشمندم این روز را معرفی کنید بدبخت ما این رشته ای ها حتی یه اسم از ما نمی یارن شاید اصلا این رشته رو نمی شناسن...التماس می کنم این روز رو معرفی کنید شاید وزیر بهداشت و رییس جمهور یه فکری هم برای استخدام کردن ما بکند با تشکر. 

* بدون نام: تو رو خدا یه گزارش از شرکت مخابرات استان کهگیلویه و بویر احمد تهیه کنید . بابا ما چه گناهی کردیم دیر به دنیا اومدیم که پیمانکار باید حقوق ما رو بده . دولت میگه باید ادارات نیروها رو جذب کنن ، کوووووووووووووووووو؟

* گودرزی لیسانس ادبیات ازبروجرد: خیلی عالیه برنامتون میشه خواهش کنم این موضوع روتوی برنامتون عنوان کنید که حق ما اینقدرضایع نشه .آغازبه کارنیروهای استخدامی آموزش وپرورش دربروجرد نیروهای خرم آباد والشتردربروجرد کارخود را رسما آغازکردند(صرفاجهت اطلاع یابروجرد تحصیل کرده ندارد یا بروجردیها در امتحانات استخدامی قبول نمی‌شوند...)

* بدون نام : مگرمملکت حسینقلی خانی است که اکنون که مرکزمعاینه فنی خودروفعال است وبسیاری ازخودروسازان دنیا لامپ زنون فابریک برمحصولات خودنصب میکنند رئیس پلیس درخبری تهدید به توقیف خودروهای مذکورمیکند؟

* شهناز: سلام در مورد تکمیل ظرفیت کاردانی به کارشناسی سال89 از سازمان سنجش بپرسید، راستی سازمان سنجش هم سوژه زیاد داره اینکه چرا دو ماه مارو سر کار گذاشته تکمیل ظرفیت را اعلام نمی کنند ترم اول تمام شد اینها هنوز دارند فکر می کنند...

در مجموع ضمن آرزوی طول عمر با کیفیت برای بسته خبری «صرفا جهت اطلاع» امید است، امیدهای ایجاد شده برای انعکاس هنرمندانه و البته طنازانه ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در سه قوه، در گذر زمان، رنگ تکرار و توصیه به خود نگیرد، و این بسته خبری همواره با نگاهی منتقدانه به مسائل پیرامونی بپردازد که جای چنین بخش‌هایی به شدت و به وضوح در رسانه ملی خالی است.

بازگشت مرادخانی به صحنه برای تمیز موزه از گورستان

نمی‌خواهیم گورستان ساز راه بیندازیم
مدير موزه موسيقي در گفت‌و‌گو با خبرآنلاین

نمی‌خواهیم گورستان ساز راه بیندازیم

فرهنگ > موسیقی  - «قصد نداریم گورستان ساز و نت راه‌اندازی کنیم.» این جمله را علی مرادخانی مدیر موزه موسیقی می گوید تا رویکرد این مجموعه را به کارهای موزه‌ای نشان دهد؛ موزه‌ای که کلید راه‌اندازی آن سال 1373 زده شد، اما مقدمات برپایی‌اش 15 سال طول کشید.

مریم آموسا: اگرچه اهالی سینما هم همزمان با اهالی موسیقی در سال 1373 به فکر راه اندازی موزه افتادند، اما تلاش آنها برای راه‌اندازی موزه خیلی زودتر به نتیجه رسید. فاز اول موزه سینما سال 1377 و در خیابان لاله زار راه‌اندازی شد. سه سال بعد اما موزه سینما اسباب‌کشی کرد و به باغ فردوس رفت.

این موزه حالا هم مکان محبوب اهالی هنر هفتم است و برای مردم عادی بازدید از آن جذابیت دارد. موزه موسیقی اما خیلی دیر آغاز به کار کرد. این موزه که یکبار به صورت نمادین سال 1382 افتتاح شده بود، به صورت رسمی از سال 1388 کارش را با برگزاری یک مراسم افتتاحیه دیگر آغاز کرد تا به جمع موزه‌های هنری ایران بپیوندد.  

علی مرادخانی معتقد است در این موزه قرار نیست، فقط فعالیت‌های موزه‌ای صورت بگیرد؛ «موزه موسیقی باید به محل رفت‌و‌آمد و تحقیق پژوهشگران و موسیقیدان‌ها تبدیل شود.»

شاید به همین خاطر است که وقتی به سراغ پروژه‌های در دست انجام این موزه می‌روی بیش از آنکه با رویکردهای موزه‌ای مواجه شوی، برنامه‌هایی را می‌بینی که در نوع خودش جالب است، از ساخت فیلم‌های مستند در مورد بزرگان موسیقی ایران گرفته تا راه‌اندازی یک استودیو برای ضبط موسیقی.

این طور که مدیر موزه می‌گوید، ساخت فیلم مستند درباره چهره‌های برجسته موسیقی ایران از برنامه‌های اصلی موزه موسیقی است. درحال حاضر بخشی از مسئولیت ساخت این مستندها را عباس سجادی به عهده دارد. هماهنگی‌هایی هم با خسرو سینایی به عمل آمده تا تولید این فیلم‌ها به او سپرده شود؛ «ما امیدواریم مسئولیت ساخت مستند درباره اهالی موسیقی را به خسرو سینایی بسپاریم؛ او هم کارگردان خوش‌فکری است و هم از آغاز با موسیقی پیوند عمیقی داشته است.»

کار ساخت استودیوی ضبط موسیقی موزه نیز از یکسال پیش آغاز شده و قرار است هفت ماه دیگر این استودیو به بهره‌برداری برسد.

با این حال اما وقتی قرار است جایی به عنوان موزه موسیقی وجود داشته باشد باید به فکر گنجینه‌سازی هم باشد. مراد‌خانی می‌گوید: «هرچه گنجینه موسیقی ما قوی‌تر باشد، بهتر می‌توانیم دین خود را نسبت به فرهنگ و موسیقی ایران ادا کنیم.»

جمع‌آوری سازهای استادان موسیقی ایران، راه‌اندازی آرشیو نت و جمع آوری تصاویر هنرمندان این حوزه از جمله برنامه‌هایی است که موزه موسیقی برای غنی کردن گنجینه‌اش دنبال می‌کند.

مدیر موزه موسیقی معتقد است موزه موسیقی در صورتی سر پا می‌ماند که بتواند نظر هنرمندان این حوزه را جلب کند. به همین خاطر او فکر می‌کند وقتی هدف از راه‌اندازی موزه موسیقی صیانت از میراث ملی ما در این حوزه باشد، هنرمندان هم با موزه همراه خواهند شد.

راه‌اندازی بانک‌نت یکی از شاخه‌های آرشیو موسیقی است. کارهای مربوط به راه‌اندازی بانک‌نت موزه را شاهین فرهت آهنگساز پیگیری می‌کند تا بتواند در این موزه مجموعه​ای از دست‌نوشته​های استادان موسیقی و نت‌های آنها را جمع‌آوری کند.

جمع‌آوری سازهای ابداعی نیز یکی دیگر از فعالیت‌های این موزه است. در یک سال گذشته  بخشی از سازهای قنبری مهر و ژاله خریداری و یا به موزه اهدا شده‌اند. این روند البته  ادامه دارد و حتی مسئولان موزه را به این فکر انداخته تا برای نگهداری از سازهای جدید، سازه سبکی روی موزه موسیقی بسازند.

با این حال مرادخانی معتقد است: «اگر هر فردی سازی ابداع کند، آن ساز را نمی‌توانیم در موزه موسیقی به نمایش بگذاریم. این امکان تنها برای موسیقیدانانی وجود دارد که مرحله استادی را طی کرده‌اند.»

آقای بازیگر مرد تنهای شهر

استاد"عزت الله انتظامی" طی گفت و گوی صمیمانه ای گفته است: همسر من درس خوانده قدیم است. قوم و خویش آنچنانی هم ندارد. من هم که همه عمرم را سر فیلم و کار بودم و او تنها بود. البته یک وقتی هم او مدت‌ها نیست و در نبودش هم برای من فریزر را پر می‌کند. منظورم این است حالا که به خودمان آمدیم می‌بینیم که در طول مدت زندگی‌مان چقدر تنها بودیم و حالا این تنهایی‌ها نمود بیشتری پیدا کرده است. 

آقای بازیگر به مهر می گوید: من بیرون از خانه با مردمی رو به رو هستم که نمی‌دانند گرفتاری نان و حتی شیر خریدن دارم.

مثلا چند شب پیش ماشینی که من را از خانه تئاتر برگرداند خانه، جلوی پل رومی نگه داشتم؛ چرا که همسرم گفته بود نان نداریم. وقتی برگشتم سمت ماشین و راننده من را با 15 نان دید تعجب کرد. بعضی‌ها تصور می‌کنند که در خانه من یکی برایم چای می‌آورد، و چند نفر هم کارهایم را انجام می‌دهند؛ در صورتی که اینطور نیست. تنهایی آدم را آزار می‌دهد.

انتظامی در رابطه با ساخت فیلمی از زندگی اش و پاسخ به این سئوال که حرف زدن با آن خرس بزرگ اسباب بازی که در فیلم هم می‌بینیم به خاطر برطرف کردن تنهایی است، گفت: 

آن خرس را در ژاپن به من هدیه دادند. اسمش هم ساتوست. گاهی وقت‌ها تمام تمریناتم را جلوی او انجام می‌دهم و در خلوت هم با او حرف می‌زنم. این کار را از آدم‌های مسنی که در پارک‌ها می‌نشینند یاد گرفتم. اگر دقت کنید آدم‌هایی که پا به سن می‌گذارند، معمولا با خودشان حرف می‌زنند.

نقدي بر فيلم سليمان نبی از نگاهی متفاوت

ابوالفضل بهرامپور مفسر قرآن و صاحب تفسير نسيم حيات با ارسال يادداشتي به وزير ارشاد اسلامي نقدي بر فيلم سليمان نبي نگاشته است. 

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، در اين نقد که رسالت منتشر کرده آمده است: 


اين سليمان مال قرآن نيست. قرآن، سليمان معقولي را معرفي مي‌كند. در اين فيلم سليمان علماي يهود را فراخواند و گفت خبر رسيده كه طايفه جن به دنياي انسان‌ها مي‌آيند و با ما جنگ مي‌كنند.
 
پس قبايل خود را مجهز كرده و بسيج كنيد. آنها گفتند اين خرافات چيست؟ سليمان گفت: آنها در جلد انسان‌ها وارد خواهند شد بايد با آنها جنگ كنيم.
 
سپس براي اثبات سخن سليمان ديده شد يك عده از مردم،‌ يكي پس از ديگري جن‌زده و ديوانه شدند و با شمشير به مردم حمله كردند و سليمان هم با آن مجانين جنگيد نه با جن‌ها. در صورتي كه مجانين محكوم به قتل نيستند وانگهي چه كسي گفته است كه آنها علنا با آدميان جنگ مي‌كنند و از طرفي تعريفي ندارد كه سليمان با يك مشت ديوانه جنگ كند و آنها را بكشد.
 
القاي پنهاني كه در نفس انسان پديد مي‌آيد اين است كه در قرآن يك مشت اساطير وجود دارد كه علماي يهود در آن زمان متوجه اظهارات سليمان بوده‌اند و ... 

وي در نامه خود مي‌افزايد، آنچه قرآن در مورد سليمان نبي آ‌ورده اين است كه؛ 

حضرت داوود حكومت و داوري داشت. در كوچكترين فرزندش سليمان استعداد و نبوغ يافت. او را در محكمه حاضر مي‌كرد تا قضاوت ياد بگيرد. 

پس از او سليمان به حكومت الهي رسيد. روزي اسب‌هاي وي را به او ارائه دادند. در اينجا محبت مال را فداي ذكر خدا كرد كه ‌آنها را برگردانيد و در راه خدا و براي جهاد وقف نمود. اين عمل موجب شايستگي بيشتر عنايت خدا شد. 

دعا كرد كه خدايا به من حكومتي مرحمت كن كه به كسي نداده‌اي. خدا اجابت كرد و به او چند عنصر قدرتي داد: منطق طير كه برايش كار مي‌كردند، هدهد به صورت رادار از آب‌هاي زيرزميني و اخبار مختلف از جمله ماجراي بلقيس را مي‌آورد و به او تصرف و اختيار باد را داد كه ظرف نيمروز او را يك ماه مسير راه مي‌برد.

در اين ميان خدا فرمود ما نيروي عظيم جن را در تسخير تو قرار داديم و متمردين آنها را به زنجير مي‌كشيم. تو از آنها براي كارهاي خارق‌العاده استفاده كن. بنابراين مسئله‌ تسخير جن يك موضوع بين خدا و اين پيامبر بوده است و ربطي به لشكركشي و شمشير زني با جنيان نداشته است.

از طرفي در اين فيلم سليمان زن زيبايي دارد كه در اجتماع ظاهرش مي‌كنند مانند همان ايرادي كه در فيلم يوسف بود. زنان پيامبران نبايد آرايش كرده در كنار پيامبر و جلوي چشم مردم جلوه‌گري كنند.